English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 111 (7 milliseconds)
English Persian
form utility مطلوبیت شکلی
Other Matches
von neuman morgensterm utility index شاخص مطلوبیت ون نیومن مورگن استرن منظورشاخص عددی برای مطلوبیت مورد انتظار استکه دروضعیت ریسک و نامطمئنی ازاین شاخص استفاده میشود .ازنظر ریاضی این شاخص درحقیقت امید ریاضی مژلوبیت کل است
total utility مطلوبیت کل
satisfaction مطلوبیت
compliance مطلوبیت
favourableness مطلوبیت
utility مطلوبیت
disutility عدم مطلوبیت
dis utility عدم مطلوبیت
margin utility حد مطلوبیت کالا
margin utility مطلوبیت نهایی
marginal desirability مطلوبیت نهائی
marginal utility مطلوبیت نهائی
total utility function تابع مطلوبیت کل
cardinal utility مطلوبیت عددی
ordinal utility مطلوبیت ترتیبی
place utility مطلوبیت مکانی
utility frontier مرز مطلوبیت
marginal utility curve منحنی مطلوبیت نهائی
utility possibility frontier مرز امکانات مطلوبیت
utility possibility curve منحنی امکانات مطلوبیت
utility maximization به حداکثر رسانیدن مطلوبیت
marginal utility of income مطلوبیت نهائی درامد
marginal utility of money مطلوبیت نهائی پول
marginal disutility عدم مطلوبیت نهائی
marginal utility function تابع مطلوبیت نهائی
utilitarian مطلوبیت چیزی بخاطرسودمندی ان
utile واحد اندازه گیری مطلوبیت
diminishing marginal utility نزولی بودن مطلوبیت نهائی
diminishing marginal utility نزولی بودن مطلوبیت نهایی
law of diminishing marginal utility قانون نزولی بودن مطلوبیت نهائی
efficiency point حد مطلوبیت کالای تولید شده با حداقل هزینه
informity بی شکلی
formlessness بی شکلی
isodimorphism هم دو شکلی
monotropy تک شکلی
distortions کج شکلی
distortion کج شکلی
triform سه شکلی
trimorphism سه شکلی
conformity هم شکلی
unification یک شکلی
trimorphous سه شکلی
deformation بد شکلی
dimorphism دو شکلی
for love or money <idiom> به هر شکلی
amorphism بی شکلی
bergson criterion ضابطهای که نشان میدهد هر تغییری که موجب کاهش مطلوبیت شود نامطلوب است
allotropism چند شکلی
unification یگانگی یک شکلی
allotropy چند شکلی
figural openness گشودگی شکلی
deformation دگر شکلی
trial on procedural matters رسیدگی شکلی
multiform چند شکلی
trimorph سه شکلی سه وجهی
trial on technicalities رسیدگی شکلی
procedural law قانون شکلی
(the) size of it <idiom> به شکلی که است
judgment on technicalities حکم شکلی
judgment on procedural matters حکم شکلی
allotriomorphism چند شکلی
figural aftereffect رد حسی شکلی
isodimorphism تقارن دو شکلی
modal dispersion شکلی از پراکندگی پالس ها
crystal allotropy چند شکلی بلور
triskelion شکلی مرکب از سه پره یا سه انشعاب
figurine algebraic notation ثبت جبری و شکلی حرکات شطرنج
right out <idiom> به شکلی که هیچ چیز پنهان نباشد
baluster-side [شکلی شبیه بالشتک پیچیده شده]
triskele شکلی مرکب ازسه پره یا سه انشعاب
isodimorphism تقارن و هم شکلی بین دو چیز دوشکل
guard cell یکی از دو سلول لوبیایی شکلی که منافذ
What does he look like? او [مرد] چه شکلی به نظر می آید؟ [شکل ظاهری]
streamlining دارای شکلی که مقاومت هوارا در مقابل ان کم کند
quincunx شکلی دارای پنج واحد یا نفش یکجور
pleomorphic چند شکلی دارای اشکال وصور مختلف
charting شکلی که اطلاعات را به صورت خط وط و بلاکهاو... بیان میکند
chart شکلی که اطلاعات را به صورت خط وط و بلاکهاو... بیان میکند
charts شکلی که اطلاعات را به صورت خط وط و بلاکهاو... بیان میکند
foreshortening نمایش خطوط واقعی شکلی بصورت کوچک تر
streamline دارای شکلی که مقاومت هوارا در مقابل ان کم کند
charted شکلی که اطلاعات را به صورت خط وط و بلاکهاو... بیان میکند
streamlines دارای شکلی که مقاومت هوارا در مقابل ان کم کند
trommel غربال سیمی استوانه شکلی مخصوص سنگ معدن
humeral veil پارچه مستطیل شکلی که کشیشان بر روی شانه می اندازند
neoclassical school مکتبی که براساس ان رقابت و پیروی ازاصول حداکثرساختن مطلوبیت و سود میتواندتخصیص ایده الی از منابع رادر اقتصاد بوجود اورد
dentil-band [بخش مستطیلی شکلی از لایه ی گچ بری شده در قسمتی از پیشانی سرستون]
charts شکلی که نرخ ها در آن به صورت قط عاتی از دایره نشان داده شده اند
charted شکلی که نرخ ها در آن به صورت قط عاتی از دایره نشان داده شده اند
chart شکلی که نرخ ها در آن به صورت قط عاتی از دایره نشان داده شده اند
charting شکلی که نرخ ها در آن به صورت قط عاتی از دایره نشان داده شده اند
bravo, pattern شکلی که حرارت سنج اب درعمق کمتر از 001 فاتوم نشان میدهد
pausal form دردستور عبری شکلی که کلمه هنگام ایست درجمله پیدا میکند
bracket رویارویی در مسابقه حذفی حرکت برای ساختن شکلی بصورت پرانتز روی یخ
vertical diagraph شکلی از سیستم رمز دو حرفی است که یک حرف بالا و یکی پایین نوشته میشود
stratus لایه یکنواخت و یک شکلی ازابرهای کم ارتفاع وخاکستری رنگ که از سطح زمین بخوبی دیده میشوند
phillips curve شکلی غیرخطی بوده و در حقیقت نشان میدهد که یک رابطه جانشینی بین تورم و بیکاری وجود دارد
acrostolium [قسمتی از دماغه کشتی در ناو جنگی باستان مه معمولا مدور، مارپیچ یا شکلی شبیه حیوانات داشته است.]
cable drum قرقره استوانه شکلی که کابل کنترل به دور ان پیچیده شده و مقدار کابلی که با هرچرخش دسته حرکت میکند راافزایش میدهد
chart شکلی که ترتیب پردازشهای کاری مختلف را در مراحل مختلف نشان میدهد
charting شکلی که ترتیب پردازشهای کاری مختلف را در مراحل مختلف نشان میدهد
charted شکلی که ترتیب پردازشهای کاری مختلف را در مراحل مختلف نشان میدهد
load module یک برنامه کامپیوتر به شکلی که میتواند فورا" توسط کامپیوتر اجرا شود
charts شکلی که ترتیب پردازشهای کاری مختلف را در مراحل مختلف نشان میدهد
polymorph عضو یا موجود چند شکلی موجود زنده ایکه چندین مرحله تغییر ودگردیسی داشته باشد
shapes قالب کردن طرح کردن به شکلی دراوردن
shape قالب کردن طرح کردن به شکلی دراوردن
law of procedure قانون اصول محاکمات قانون شکلی
whisker کریستال منفرد کوچک عدسی شکلی که استحکام یا استقامت ان به بیشترین مقداری که به صورت تئوریک قابل دستیابی است بسیار نزدیک است
marginal utility of capital مطلوبیت نهائی سرمایه فایده نهائی سرمایه
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com