Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 70 (4 milliseconds)
English
Persian
sure
مطمئن
surer
مطمئن
surest
مطمئن
trustful
مطمئن
confident
مطمئن
assured
مطمئن
safe
مطمئن
safer
مطمئن
safes
مطمئن
safest
مطمئن
full hearted
مطمئن
in the bag
<idiom>
مطمئن
Other Matches
insurance
امتیاز مطمئن
insecure
غیر مطمئن
I am sure that ...
من مطمئن هستم که ...
insurance
ذخیره مطمئن
assurer
مطمئن سازنده
self confident
مطمئن بخود
secure of victory
مطمئن به پیروزی
safe working load
بارکاری مطمئن
to feel secure
مطمئن بودن
safe life
عمر مطمئن
over confident
زیاد مطمئن
to feel secure
مطمئن شدن
nail down
<idiom>
مطمئن بودن
assuror
مطمئن سازنده
supersub
ذخیره مطمئن
insuring
مطمئن ساختن
trust
مطمئن بودن
ensure
مطمئن ساختن
self-confident
مطمئن به خود
insures
مطمئن ساختن
trusts
مطمئن بودن
secure
مطمئن استوار
secures
مطمئن استوار
trusted
مطمئن بودن
ensured
مطمئن ساختن
ensures
مطمئن ساختن
ensuring
مطمئن ساختن
certify
مطمئن کردن
certifying
مطمئن کردن
certifies
مطمئن کردن
to ensure something
مطمئن ساختن
[چیزی]
but don't hold me to it
[idiom]
ولی مطمئن نیستم
secure
مطمئن تامین کردن
secures
مطمئن تامین کردن
just in case
برای مطمئن بودن
you may rest assured
میتوانید مطمئن باشید
I am certain of it.
من درباره اش مطمئن هستم.
in for
<idiom>
مطمئن بدست آوردن
self-assured
مطمئن بنفس خود
surefire
مطمئن نتیجه بخش
self assured
مطمئن بنفس خود
to make no doubt
مطمئن بودن شک نداشتن
secure
بی خطر خاطر جمع مطمئن
secures
بی خطر خاطر جمع مطمئن
You can be sure of that!
در این مورد تو می توانی مطمئن باشی!
i give you my world for it
قول میدهم اینطور باشد مطمئن باشید
bravura
افهار شجاعت و دلاوری روحیه مطمئن وامرانه
Slow but sure wins the race.
<proverb>
پیروزى از آن کسى است که آهسته و مطمئن مى رود .
He seems to have a lot of confidence.
خیلی خاطر جمع ( مطمئن ) بنظر می رسد
prudent limit of endurance
حداکثر زمان پرواز مطمئن هواپیما از نظر سوخت
prudent limit of patrol
حداکثر زمان گشت مطمئن هواپیما از نظر سوخت
right of search
حقی که کشتیهای دول متحارب برای جستجوی ناوگان ممالک بیطرف به منظور مطمئن شدن از بیطرفیشان دارند
The whole problem with the world is that fools and fanatics are always so certain of themselves, and wiser people so full of doubts.
مشکل اصلی در دنیا این است که احمق ها و متعصب ها همیشه از خودشان مطمئن و انسان های عاقل پر از تردید هستند.
fail-safe
ماسوره تامین شده از نظرعمل کرد دستگاههای داخلی ماسوره مطمئن العمل
fail safe
ماسوره تامین شده از نظرعمل کرد دستگاههای داخلی ماسوره مطمئن العمل
to prove my vow i give my hand
برای اینکه شما را از درستی قول خود مطمئن سازم به شما دست میدهم
whole hearted
خاطرجمع مطمئن صمیمانه قلبی صمیمانه
to secure
تامین کردن
[مطمئن کردن ]
[حفظ کردن]
Recent search history
Search history is
off
.
Activate
✘ Close
✘
ض
ص
ث
ق
ف
غ
ع
ه
خ
ح
ج
چ
◀—
ش
س
ئ
ی
ب
ل
أ
آ
ا
ت
ن
م
ک
گ
[]
ظ
ط
ژ
ز
ر
ذ
د
پ
ؤ
و
ء
.
!
؟
()
نیم فاصله
Space
نیم فاصله
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com
Close
Previous
Next
Loading...