Dictiornary-Farsi | مطیع | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 71 (4 milliseconds)

English	Persian
compliant	مطیع
limber	مطیع
submissive	مطیع
obedient	مطیع
submission	مطیع
biddable	مطیع
morigerous	مطیع
submiss	مطیع
pushover	مطیع
hypotaxis	مطیع
postponement	مطیع
suborder	مطیع
subordination	مطیع
subsumption	مطیع


Other Matches

able	مطیع مناسب
obedient to the law	مطیع قانون
obedienlv	بطور مطیع
subjecting	مطیع کردن
subjects	مطیع کردن
reduce to obedience	مطیع کردن
subduable	مطیع کردنی
subjugable	مطیع کردنی
suborder	تابع [مطیع]
submission	تابع [مطیع]
postponement	تابع [مطیع]
hypotaxis	تابع [مطیع]
subsumption	تابع [مطیع]
subordination	تابع [مطیع]
subjugator	مطیع سازنده
subduer	مطیع کننده
subjected	مطیع کردن
subject	مطیع کردن
ablest	مطیع مناسب
bowing	مطیع شدن
irrepressible	مطیع نشدنی
subjugate	مطیع کردن
subjugated	مطیع کردن
subjugates	مطیع کردن
bows	مطیع شدن
subdue	مطیع کردن
subdues	مطیع کردن
subduing	مطیع کردن
bowed	مطیع شدن
abler	مطیع مناسب
law-abiding	مطیع قانون
reduce	مطیع کردن
reduces	مطیع کردن
reducing	مطیع کردن
subjugating	مطیع کردن
bow	مطیع شدن
randy [British E] <adj.>	مطیع خواهش نفس
harnessing	مهارکردن مطیع کردن
harness	مهارکردن مطیع کردن
docile	تعلیم بردار مطیع
to look down	با نگاه مطیع کردن
horny <adj.>	مطیع خواهش نفس
hold down	مطیع نگاه داشتن
duteous	وفیفه شناس مطیع
harnessed	مهارکردن مطیع کردن
conformable	منطبق شدنی مطیع
submits	گردن نهادن مطیع شدن
submitted	گردن نهادن مطیع شدن
passive	غیر فعال مطیع وتسلیم
passives	غیر فعال مطیع وتسلیم
submitting	گردن نهادن مطیع شدن
submit	گردن نهادن مطیع شدن
Our wish is your crmmand .	مطیع فرمایشات شما هستیم
to scowl down	با اخم وترشرویی مطیع کردن یا ازروبردن
A yes – man . A sycophant .	آدم بله قربان گه ( چاپلوس یا مطیع )
to submit to any one's yoke	مطیع یاتابع کسی شدن بارکسیرابدوش گرفتن
subjugation	مقهور سازی مطیع سازی