Dictiornary-Farsi | مطیع سازنده | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (9 milliseconds)

English	Persian
subjugator	مطیع سازنده


Other Matches

pertubative	اشفته سازنده مضطرب سازنده
biddable	مطیع
postponement	مطیع
hypotaxis	مطیع
compliant	مطیع
limber	مطیع
submissive	مطیع
pushover	مطیع
obedient	مطیع
submiss	مطیع
submission	مطیع
morigerous	مطیع
suborder	مطیع
subordination	مطیع
subsumption	مطیع
reduce to obedience	مطیع کردن
subduable	مطیع کردنی
subduing	مطیع کردن
subdues	مطیع کردن
subdue	مطیع کردن
subjugable	مطیع کردنی
subduer	مطیع کننده
irrepressible	مطیع نشدنی
suborder	تابع [مطیع]
subjugating	مطیع کردن
subsumption	تابع [مطیع]
subject	مطیع کردن
subjects	مطیع کردن
subjected	مطیع کردن
ablest	مطیع مناسب
able	مطیع مناسب
reduces	مطیع کردن
obedienlv	بطور مطیع
reducing	مطیع کردن
obedient to the law	مطیع قانون
law-abiding	مطیع قانون
subordination	تابع [مطیع]
subjugates	مطیع کردن
subjugated	مطیع کردن
subjugate	مطیع کردن
bowing	مطیع شدن
bowed	مطیع شدن
reduce	مطیع کردن
bow	مطیع شدن
subjecting	مطیع کردن
bows	مطیع شدن
abler	مطیع مناسب
hypotaxis	تابع [مطیع]
postponement	تابع [مطیع]
submission	تابع [مطیع]
docile	تعلیم بردار مطیع
to look down	با نگاه مطیع کردن
hold down	مطیع نگاه داشتن
duteous	وفیفه شناس مطیع
conformable	منطبق شدنی مطیع
randy [British E] <adj.>	مطیع خواهش نفس
harnessing	مهارکردن مطیع کردن
harnessed	مهارکردن مطیع کردن
harness	مهارکردن مطیع کردن
horny <adj.>	مطیع خواهش نفس
Our wish is your crmmand .	مطیع فرمایشات شما هستیم
submitting	گردن نهادن مطیع شدن
passive	غیر فعال مطیع وتسلیم
passives	غیر فعال مطیع وتسلیم
submit	گردن نهادن مطیع شدن
submits	گردن نهادن مطیع شدن
submitted	گردن نهادن مطیع شدن
to scowl down	با اخم وترشرویی مطیع کردن یا ازروبردن
A yes – man . A sycophant .	آدم بله قربان گه ( چاپلوس یا مطیع )
to submit to any one's yoke	مطیع یاتابع کسی شدن بارکسیرابدوش گرفتن
concoctor	سازنده
makers	سازنده
constructor	سازنده
fabricator	سازنده
compositor	سازنده
fabricant	سازنده
wright	سازنده
maker	سازنده
compositors	سازنده
fomative	سازنده
constituents	سازنده
constituent	سازنده
instrumentalist	سازنده
components	سازنده
manufacturer	سازنده
constructive	سازنده
component	سازنده
manufacturers	سازنده
producer	سازنده
builders	سازنده
instrumentalists	سازنده
builder	سازنده
producers	سازنده
purificative	پا سازنده تطهیری
inveigler	گمراه سازنده
interceptive	جدا سازنده
supersessive	لغو سازنده
irradiative	روشن سازنده
incorporator	یکی سازنده
suppressive	موقوف سازنده
vitiator	تباه سازنده
presentive	مجسم سازنده
procreator	موجد سازنده
qualificatory	محدود سازنده
renovator	باز نو سازنده
separative	جدا سازنده
refrigerative	خنک سازنده
sonneteer	سازنده غزل
melodist	سازنده ملودی
lubricant	روان سازنده
spoiler	فاسد سازنده
manufacturer's agent	نماینده سازنده
lubricants	روان سازنده
manifestative	اشکار سازنده
lutist	سازنده عود
lubricating	روان سازنده
lubricates	روان سازنده
lubricated	روان سازنده
lubricate	روان سازنده
refrigrative	خنک سازنده
builders	موسس سازنده
qualifier	ملایم سازنده
factors	سازنده فاکتور
factor	سازنده فاکتور
assuror	مطمئن سازنده
assurer	مطمئن سازنده
alterative	دگرگون سازنده
suppressor	موقوف سازنده
components	جزء سازنده
restrictive	محدود سازنده
component	جزء سازنده
builder	موسس سازنده
ingredients	عنصر سازنده
ingredient	عنصر سازنده
computer manufacturer	سازنده کامپیوتر
coordinative	متناسب سازنده
fabricator	سازنده وسایل
enslaver	بنده سازنده
elucidatory	روشن سازنده
manufacturers' agent	نماینده سازنده
procreation	سازنده زایش
distractive	پریشان سازنده
dissipative	پراکنده سازنده
dispossessor	بی بهره سازنده
depletive	تهی سازنده
deific	خدا سازنده
composers	سازنده مصنف
composer	سازنده مصنف
qualifiers	ملایم سازنده
film developer	سازنده فیلم
procurer	فراهم سازنده جاکش
toyer	سازنده اسباب بازی
reflectional	بازتابنده منعکس سازنده
wright	کارگر سازنده نجار
purificatory	پاک سازنده تطهیری
diallist	سازنده ساعت افتابی
producer advertising	تبلیغ توسط سازنده
manufacturer's software	نرم افزار سازنده
loathful	دافع بیرغبت سازنده
boiler maker	سازنده دیگ بخار
indican	ماده سازنده نیل
ideologue	سازنده ایده ئولوژی
boilermaker	سازنده دیگ بخار
elucidative	تفسیری روشن سازنده
reflective	بازتابنده منعکس سازنده
ceramicist	سازنده فروف سفالین
ceramist	سازنده فروف سفالین
formative	ترکیب کننده سازنده
manufacturers	تولید کننده سازنده
metrist	سازنده نظم وشعر
composition	نسبت اجزاء سازنده
compositions	نسبت اجزاء سازنده
paper stainer	سازنده کاغذهای دیواری
compositions	نسبت اجزای سازنده
composition	نسبت اجزای سازنده
manufacturer	تولید کننده سازنده
original equipment manufacturer	سازنده تجهیزات اصلی
mitigatory	سبک سازنده مخفف
data general corporation	سازنده سیستمهای مینی کامپیوتر
wet cooper	سازنده چلیک برای مایعات
pastoralist	سازنده شعرهای روستایی چوپان
humiliatingly	پست سازنده خفیف کننده
humiliating	پست سازنده خفیف کننده
producers	عمل اورنده سازنده باراورنده
perversive	گمراه کننده منحرف سازنده
assimilator	تحلیل برنده همانند سازنده
carver	قلم سنگ تراشی سازنده
self discharging	ازاد سازنده نفس خود
producer	عمل اورنده سازنده باراورنده
mitigative	سبک سازنده تخفیف دهنده
illusory	گمراه کننده مشتبه سازنده
pictorial	تصویر نما مجسم سازنده
detonating	محترق شونده منفجر سازنده
spoilsman	تباه کننده فاسد سازنده
illusive	گمراه کننده مشتبه سازنده
unisys	یک سازنده بزرگ تجهیزات کامپیوتری
honeywell	یک سازنده بزرگ تجهیزات کامپیوتری
borland international	یک شرکت سازنده نرم افزارهای ریزکامپیوتر
control data corporation	یک سازنده بزرگ تجهیزات کامپیوتری cyber
flag waver	مضطرب سازنده تولیدکننده هیجان عمومی