English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (24 milliseconds)
English Persian
quantity equation معادله مقداری . منظورمعادله مقداری پول است که در حقیقت نشان دهنده انگیزه معاملاتی برای پول است
Other Matches
quantity equation of exchange یعنی حاصلضرب حجم پول در سرعت گردش پول باارزش پولی کلیه تولیدات برابر است معادله مقداری مبادله که براساس نظریه مقداری پول است و اولین بار توسط ایروینگ فیشر عنوان شد .این معادله بصورت زیراست :PQ = V
transparencies مقداری از یک تصویر دیگر در زیر آن نشان میدهد
transparency مقداری از یک تصویر دیگر در زیر آن نشان میدهد
transaction motive انگیزه معاملاتی
qualitative مقداری
quantitative مقداری
quantitatively مقداری
quantity theory of money حاصلضرب حجم در سرعت گردش پول برابر است باحاصلضرب سطح عمومی قیمت و تولید واقعی نظریه مقداری پول که درحقیقت عقیده اقتصاددانان کلاسیک را درباره پول نشان میدهد را میتوان بصورت زیرنوشت : یعنی PQ = V
quantitative analysis تحلیل مقداری
some crisps مقداری چیپس
parameters مقداری از یک مدار
quantitative value ارزش مقداری
quantitative methods روشهای مقداری
single valued function تابع یک مقداری
value parameter پارامتر مقداری
bill of quantities صورت مقداری
I'd like some ... من مقداری ... میخواهم.
I'd like some ... من مقداری ... میخواهم.
some milk مقداری شیر
I'd like some ... من مقداری ... میخواهم.
extensive property خاصیت مقداری
parameter مقداری از یک مدار
volume discont تخفیف مقداری
some cold water مقداری آب سرد
drop in the bucket <idiom> مقداری جزئی
some hot water مقداری آب گرم
amounting مقداری از داده یا کاغذ یا...
size distribution of income توزیع درامد مقداری
Some sugar, please. لطفا مقداری شکر.
I'd like some soup. من مقداری سوپ میخواهم.
applicative صفت مقداری مانندsome یا every
amounts مقداری از داده یا کاغذ یا...
amounted مقداری از داده یا کاغذ یا...
amount مقداری از داده یا کاغذ یا...
quantity theory of money نظریه مقداری پول
augmenter مقداری که به دیگری اضافه میشود
quantity theory of money and prices نظریه مقداری پول و قیمت
The welfare budget has been cut down. از بودجه رفاهی مقداری زده اند
to have a limit [of up to something] [تا] به حد [چیزی یا مقداری] اعتبار داشتن [اقتصاد]
to run to a quantity [to run into a sum] بر مبلغی [مقداری] بالغ شدن [یا بودن]
leakage مقداری که معمولابرای کسری در اثرنشتی درنظر میگیرند
leakages مقداری که معمولابرای کسری در اثرنشتی درنظر میگیرند
to have a maximum limit [of something] [به] حداکثر [چیزی یا مقداری] اعتبار داشتن [اقتصاد]
handily ذخیره کردن مقداری از انرژی از طرف اسب
lipoprotein مواد پروتئینی که حاوی مقداری چربی باشند
parameter مقداری ارسالی به تابع یا برنامه هنگام فراخوانی
parameters مقداری ارسالی به تابع یا برنامه هنگام فراخوانی
May I have some ...? آیا ممکن است مقداری ... برایم بیاورید؟
plough land مقداری زمین که با هشت گاومیتوانستند در یک سال شخم بزنند
lool لول [تارهای نامتقارن] [این حالت بخاطر قرار گرفتن پود بین تارها بوجود آمده و در حقیقت نشان دهنده اختلاف سطح تارها با یکدیگر است.]
flags یک بیت در کلمه نشان دهنده وضعیت برای نشان دادن وضعیت وسیله
flag یک بیت در کلمه نشان دهنده وضعیت برای نشان دادن وضعیت وسیله
drags مقداری که پاشنه ناو در اب فرو رفته باشدکشیدن روی زمین
dragged مقداری که پاشنه ناو در اب فرو رفته باشدکشیدن روی زمین
soft valve شیر ترمویونیکی که مقداری هوا به داخل ان نشت کرده است
oversale پیش فروش چیزی به مقداری که بعدا` نتوان تحویل داد
drag مقداری که پاشنه ناو در اب فرو رفته باشدکشیدن روی زمین
default مقداری که اگر کاربر داده جدید وارد نکند استفاده خواهد شد
biases مقداری که بوسیله ان متوسط مجموعهای از مقادیر ازمقدار مرجع فاصله می گیردپیشقدر
defaulted مقداری که اگر کاربر داده جدید وارد نکند استفاده خواهد شد
defaults مقداری که اگر کاربر داده جدید وارد نکند استفاده خواهد شد
water hole سوراخ یا شکاف طبیعی رودخانه خشک شده که مقداری اب دران باشد
nuclide انواع اتم هایی که حاوی پروتون و نوترون و مقداری نیرو میباشند
bias مقداری که بوسیله ان متوسط مجموعهای از مقادیر ازمقدار مرجع فاصله می گیردپیشقدر
defaulting مقداری که اگر کاربر داده جدید وارد نکند استفاده خواهد شد
plene administrative preter دفاعی مبنی بر این که مقداری از مال متوفی هنوز باقی است
creditor's bill رسیدی که بستانکار متوفی درمقابل دریافت مقداری ازترکه به عنوان تصفیه حساب
defaulted مقداری که به صورت خودکار توسط کامپیوتر استفاده میشود اگر مقدار دیگری تعریف نشده باشد
default مقداری که به صورت خودکار توسط کامپیوتر استفاده میشود اگر مقدار دیگری تعریف نشده باشد
defaulting مقداری که به صورت خودکار توسط کامپیوتر استفاده میشود اگر مقدار دیگری تعریف نشده باشد
defaults مقداری که به صورت خودکار توسط کامپیوتر استفاده میشود اگر مقدار دیگری تعریف نشده باشد
multipe expansion of credit استنباط مضاعف اعتبارات حقی که خزانه داری کل درقبول چک امانتی به مقداری بیش از ذخیره و اعتبار خوددارد
drive حرفی که نشان دهنده درایو دیسکی است که در حال حاضر استفاده میشود.A , B برای فلاپی دیسک و C برای دیسک سخت در کامپیوتر شخصی
drives حرفی که نشان دهنده درایو دیسکی است که در حال حاضر استفاده میشود.A , B برای فلاپی دیسک و C برای دیسک سخت در کامپیوتر شخصی
earnest مقداری از مبیع که پیش از قبض واقباض کل مبیع و ثمن به خریدار تسلیم میشود
transaction demand for money تقاضای معاملاتی برای پول تقاضا برای پول بمنظورمبادلات
whisker کریستال منفرد کوچک عدسی شکلی که استحکام یا استقامت ان به بیشترین مقداری که به صورت تئوریک قابل دستیابی است بسیار نزدیک است
indicator نشان دهنده دستگاه نشان دهنده
discretionary خط پیوندی که نشان دهنده قط ع شدن کلمه در آخر خط است ولی در حالت معمولی نشان داده نمیشود
altitude azimuth عقربه نشان دهنده ارتفاع هواپیما دستگاه نشان دهنده ارتفاع هواپیما
language زبانی که برای برنامه نویسی طولانی و پیچیده است که هر دستور نشان دهنده یک دستور کد ماشین است
languages زبانی که برای برنامه نویسی طولانی و پیچیده است که هر دستور نشان دهنده یک دستور کد ماشین است
continental shelf مقداری از خاک زیر اب دریا که از حاشیه ابهای ساحلی یک کشورشروع و به خطی که از ان اولین شیب تند قعر دریا اغاز میشود و ارتفاع ان باید بایداز سطح دریا 002 متر باشدختم میشود
poniter نشان دهنده نشان گیرنده
classical theory of money نظریه پول کلاسیک ها نظریه مقداری پول
phillips curve شکلی غیرخطی بوده و در حقیقت نشان میدهد که یک رابطه جانشینی بین تورم و بیکاری وجود دارد
puncuation نشان گذاری نقطه و نشان هایی که برای بخش ها بکار میرود
speculative demand for money تقاضا برای پول بمنظور انگیزه سفته بازی
indicant نشان دهنده
demonstrator نشان دهنده
demonstrators نشان دهنده
indicator نشان دهنده
indicative نشان دهنده
implicit function معادله چیزی که حل ان مستلزم حل یک یا چند معادله دیگر باشد
shaggy ugs فرش های با پرز بلند [این گونه فرش علاوه بر داشتن پرز بلند در سطح فرش، دارای مقداری پرز در پشت فرش نیز می باشد و در مناطق سردسیر بافته می شود تا گرم بوده و عایق سرما در کف اتاق باشد.]
recursive equations معادلاتی که بعضی از جملات در انهاتکرار شده و هر معادله نسبت به معادله قبلی فقط یک جمله اضافی دارد
resilient نشان دهنده فنری
ends کد نشان دهنده انتهای خط
ring indicator نشان دهنده حلقه
counting balance ترازوی نشان دهنده
illustrators نشان دهنده تصویر کش
ended کد نشان دهنده انتهای خط
end کد نشان دهنده انتهای خط
illustrator نشان دهنده تصویر کش
episcope دستگاه نشان دهنده تصاویر
voltage indicator دستگاه نشان دهنده فشارالکتریکی
control flag پرچم نشان دهنده دستورات
oscilloscope دستگاه نشان دهنده امواج
ends کد نشان دهنده انتهای رکورد
taximeter نشان دهنده کرایه تاکسی
adumbrant نشان دهنده طرح مختصرازچیزی
indicator عقربه یاصفحه نشان دهنده
oil gage عقربه نشان دهنده روغن
ended کد نشان دهنده انتهای رکورد
end کد نشان دهنده انتهای رکورد
status board تابلوی نشان دهنده وضعیت
frequency indicator دستگاه نشان دهنده فرکانس
regulatory signs علایم نشان دهنده مقررات جاده ها
isobare خط جغرافیایی نشان دهنده نقاط هم فشار
air hose coupling دستگاه نشان دهنده ازدیاد باد
isobar خط جغرافیایی نشان دهنده نقاط هم فشار
attitude indicator دستگاه نشان دهنده زاویه تقرب
radix عدد نشان دهنده اعشار صحیح
gas indicator دستگاه نشان دهنده مقدار گاز
oscilloscope دستگاه نشان دهنده نوسان امواج
situation map نقشه نشان دهنده وضعیت جنگ
external indicator نشان دهنده وضع خارجی وسیله
bathymetric contour میزان منحنیهای نشان دهنده عمق
escape character حرفی که نشان دهنده کد espace باشد
station bill لوحه نشان دهنده محلهای پرسنل
to feel on top of the world تو آسمون ها بودن [نشان دهنده خوشحالی]
isobars خط جغرافیایی نشان دهنده نقاط هم فشار
gauges اندازه گیر عقربه نشان دهنده
gauged اندازه گیر عقربه نشان دهنده
boundary disclaimer نشان دهنده حدود جغرافیایی منطقه
quasi- که نشان دهنده تعداد دستورات است
to be on top of the world تو آسمون ها بودن [نشان دهنده خوشحالی]
gauge اندازه گیر عقربه نشان دهنده
to boondoggle [American English] پول و وقت تلف کردن [برای پروژه ای با سرمایه دولت بخاطر انگیزه سیاسی]
position buoy بویه نشان دهنده موقعیت کاروان دریایی
marker کد نشان دهنده انتهای یک فیلد و ابتدای بعدی
arithmetic علامتی که نشان دهنده یک تابع محاسباتی است .
drift signal علایم نشان دهنده انحراف مسیر ناو
reverberation index دستگاه نشان دهنده میزان امواج برگشتی
azimuth micrometer وسیله نشان دهنده اجزای سمت هواپیما
markers کد نشان دهنده انتهای یک فیلد و ابتدای بعدی
heads up display وسیله نشان دهنده وضعیت مسیر پیشروی
colon که نشان دهنده یک توقف در رشتهای از کلمات است
colons که نشان دهنده یک توقف در رشتهای از کلمات است
azimuth equidistant projection وسیله نشان دهنده تعادل سمتی هواپیما
zmarker beacon برج مراقبت نشان دهنده محل فرودگاه به هواپیماها
ended کد نشان دهنده انتهای فایل داده ذخیره شده
earth اتصالی در مدار که نشان دهنده پتانسیل صفر است
end کد نشان دهنده انتهای رسانه فیزیکی قابل استفاده
earths اتصالی در مدار که نشان دهنده پتانسیل صفر است
end کد نشان دهنده انتهای فایل داده ذخیره شده
plus که نشان دهنده جمع دو عدد یا مقدار مثبت است
ended کد نشان دهنده انتهای رسانه فیزیکی قابل استفاده
drift float علامت یا شاخص شناور نشان دهنده انحراف مسیر
arrow head پیکان نشان دهنده محل پیاده شدن افراد
attitude gyro الت نشان دهنده پروازی که توسط ژایرو کارمیکند
deictic بطور مستقیم نشان دهنده مستقیما استدلال کننده
compliance index شاخص نشان دهنده قابلیت پیروی از علایم راهنمایی
ends کد نشان دهنده انتهای رسانه فیزیکی قابل استفاده
marks سیگنال ارسالی که نشان دهنده یک منط قی یا درست است
marks علامت روی صفحه که نشان دهنده چیزی است
ends کد نشان دهنده انتهای فایل داده ذخیره شده
mark علامت روی صفحه که نشان دهنده چیزی است
mark سیگنال ارسالی که نشان دهنده یک منط قی یا درست است
plus signs که نشان دهنده جمع دو عدد یا مقدار مثبت است
plus sign که نشان دهنده جمع دو عدد یا مقدار مثبت است
transaction costs هزینههای معاملاتی
field کدی که نشان دهنده خاتمه یک موضوع و شروع بعدی است
zeroes نشان دهنده اینکه محتوای ثبات یا نتیجه صفر است
system indicator طبلک نشان دهنده کار دستگاه شاخص سیستم رمز
Manchester coding نیمه اول دوره زمانی نشان دهنده مقدار بیت
fielded کدی که نشان دهنده خاتمه یک موضوع و شروع بعدی است
indicator نمایش گرافیکی محل و استفاده پرچمهای نشان دهنده در برنامه
fields کدی که نشان دهنده خاتمه یک موضوع و شروع بعدی است
zeros نشان دهنده اینکه محتوای ثبات یا نتیجه صفر است
zero نشان دهنده اینکه محتوای ثبات یا نتیجه صفر است
most significant bit بیتی در کلمه که نشان دهنده بزرگترین مقدار یا وزن است .
graphic داده ذخیره شده که نشان دهنده اطلاعات گرافیکی است .
layer tints هاشورهای نشان دهنده لایههای مختلف اب دریا هاشور لایه نما
scorecards کارت نشان دهنده تعداد ضربات بازیگر در هر بخش بازی گلف
colons علامت چاپ آنچه نشان دهنده انتهای خط یا دستور در برخی زبانهاست
ended کد نشان دهنده آخرین پایت بلاک داده ارسالی از طریق خط ارتباطی
scorecard کارت نشان دهنده تعداد ضربات بازیگر در هر بخش بازی گلف
end کد نشان دهنده آخرین پایت بلاک داده ارسالی از طریق خط ارتباطی
ends کد نشان دهنده آخرین پایت بلاک داده ارسالی از طریق خط ارتباطی
colon علامت چاپ آنچه نشان دهنده انتهای خط یا دستور در برخی زبانهاست
paragraphs حرف چاپ نشده که نشان دهنده رفتن نشانه گر به ابتدای خط بعد است
paragraph حرف چاپ نشده که نشان دهنده رفتن نشانه گر به ابتدای خط بعد است
boolean operation کلمه دودویی که در آن هر بیت نشان دهنده درست یا نادرست است با استفاده از اعداد 0 و 1
connective نشانه بین دو عملوند که نشان دهنده عملی است که باید انجام شود
earths اتصال سیم بین وسیله الکتریکی و زمین که نشان دهنده پتانسیل صفر است
earth اتصال سیم بین وسیله الکتریکی و زمین که نشان دهنده پتانسیل صفر است
paged اندازه سرعت چاپگر نشان دهنده تعداد صفحات متن است که در هر دقیقه چاپ میشود
pages اندازه سرعت چاپگر نشان دهنده تعداد صفحات متن است که در هر دقیقه چاپ میشود
page اندازه سرعت چاپگر نشان دهنده تعداد صفحات متن است که در هر دقیقه چاپ میشود
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com