English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 196 (9 milliseconds)
English Persian
duty free معاف ازحقوق گمرکی
Search result with all words
free port بندری که معاف ازحقوق گمرکی میباشد بندری که قابل استفاده همه کشتیهای تجارتی میباشد
free ports بندری که معاف ازحقوق گمرکی میباشد بندری که قابل استفاده همه کشتیهای تجارتی میباشد
free zone منطقهای که ازحقوق گمرکی معاف میباشد
Other Matches
carnet اسنادی که در حمل بین المللی بکار برده میشود وموقع عبور محموله توسط کامیون از مرزهای متعددمحموله را از پرداخت حقوق گمرکی بین راه معاف می داردومحموله درمقصد باز وحقوق گمرکی مربوطه پرداخت می گردد
duties free معاف از حقوق گمرکی
duty free معاف از عوارض گمرکی
free of duty معاف از عوارض گمرکی
free of charge معاف از حقوق گمرکی
Personal effects are duty-free. لوازم شخصی معاف از حقوق گمرکی است
advalorem duty حقوق گمرکی براساس ارزش کالا حقوق گمرکی از روی قیمت
leave with pay مرخصی با استفاده ازحقوق
ostracising ازحقوق اجتماعی و سیاسی محروم کردن
ostracised ازحقوق اجتماعی و سیاسی محروم کردن
ostracises ازحقوق اجتماعی و سیاسی محروم کردن
ostracizing ازحقوق اجتماعی و سیاسی محروم کردن
ostracizes ازحقوق اجتماعی و سیاسی محروم کردن
ostracized ازحقوق اجتماعی و سیاسی محروم کردن
ostracize ازحقوق اجتماعی و سیاسی محروم کردن
outlawry بی بهره گی از حقوق وحمایت قانونی محرومیت ازحقوق
exemption از خدمت معاف کردن معاف کردن
preventive justice قسمتی ازحقوق که به بررسی اقدامات مختلفی که برای جلوگیری ازارتکاب جرم از ناحیه تبهکاران احتمالی لازم است اختصاص دارد
bonded ware house انبار گمرکی
bonded good کالای گمرکی
tariff تعرفه گمرکی
tariffs تعرفه گمرکی
debenture گواهینامه گمرکی
customs union اتحادیه گمرکی
custom duties حقوق گمرکی
customs agent نماینده گمرکی
customs duties حقوق گمرکی
customs duties عوارض گمرکی
custom union اتحادیه گمرکی
customs dutios حقوق گمرکی
custom tariff تعرفه گمرکی
customs entry form افهارنامه گمرکی
customs tariff تعرفه گمرکی
customs tariff حقوق گمرکی
customs duty عوارض گمرکی
customs duty تعرفه گمرکی
treaty duty حق متعارف گمرکی
customs duty حقوق گمرکی
clearance ترخیص گمرکی
exempted معاف
exonerated معاف
exonerates معاف
exempting معاف
exonerated from معاف از
exonerating معاف
exempt معاف
exempts معاف
exonerate معاف
countervailing duty حقوق گمرکی جبرانی
brussels nomenclature تعرفه گمرکی بروکسل
countervailing duties حقوق گمرکی جبرانی
customs declaration اظهار نامه گمرکی
preferential duties حقوق گمرکی امتیازی
customs agent واسطه کارهای گمرکی
customs broker واسطه امور گمرکی
custom حقوق گمرکی گمرک
customs declaration افهار نامه گمرکی
import surcharge حقوق گمرکی اضافه
drawbacks استرداد حقوق گمرکی
drawback استرداد حقوق گمرکی
duty free بخشوده از حقوق گمرکی
drawbacks برگشت حقوق گمرکی
tariff عوارض تعرفه گمرکی
drawback برگشت حقوق گمرکی
tariffs عوارض تعرفه گمرکی
duty free فاقد حقوق گمرکی
dutiable مشمول حقوق گمرکی
quayage عوارض گمرکی و دریایی
duty free معاف ار مالیات
excuser معاف کننده
excused list فهرست معاف ها
tax exempt معاف از مالیات
zero-rated <adj.> معاف از مالیات
exemptible معاف شدنی
warless معاف از جنگ
dispend معاف کردن
dispense with معاف شدن از
dissolvable معاف شدنی
exempt from duty معاف از خدمت
tax free معاف از مالیات
protect a player معاف از انتقال
dispensable معاف کردنی
exonerate معاف کردن
scot-free معاف از مالیات
exonerated معاف کردن
duty-free معاف از گمرک
excusing معاف کردن
exempt from taxation [only after nouns] <adj.> معاف از مالیات
remit معاف کردن
remitting معاف کردن
remitted معاف کردن
remits معاف کردن
free of tax [only after nouns] <adj.> معاف از مالیات
exempt from taxes [only after nouns] <adj.> معاف از مالیات
exonerates معاف کردن
taxless <adj.> معاف از مالیات
scot free معاف از مالیات
affranchize معاف کردن
free from taxes <adj.> معاف از مالیات
excuse معاف کردن
carded for record از خدمت صف معاف
excusable معاف شدنی
non-assessable <adj.> معاف از مالیات
exempts معاف کردن
exonerating معاف کردن
exempt معاف کردن
tax-free <adj.> معاف از مالیات
exempted معاف کردن
excuses معاف کردن
exempting معاف کردن
non-taxable <adj.> معاف از مالیات
excused معاف کردن
tax-exempt <adj.> معاف از مالیات
prohibitive tariff حقوق گمرکی منع کننده
Nothing to declare همراه نداشتن کالاهای گمرکی
I have nothing to declare. کالای گمرکی همراه ندارم.
duties on buyer's account حقوق گمرکی به عهده خریداراست
duties paid حقوق گمرکی پرداخت شده
Customs and Excise اداره حقوق و عوارض گمرکی
Goods to declare همراه داشتن کالاهای گمرکی
specific duties عوارض گمرکی براساس مشخصات کالا
ad valorem duty حقوق گمرکی براساس قیمت کالا
ad valorem duty حقوق گمرکی به نسبت ارزش کالا
to bear any customs duties هر گونه عوارض گمرکی را به عهده گرفتن
Do you have nothing to declare? آیا کالای گمرکی همراه دارید؟
to buy off با پول معاف کردن
to fall out معاف کردن [ارتش]
to let off معاف کردن ردکردن
to dismiss [American E] معاف کردن [ارتش]
free of all average معاف از هرگونه خسارت
dispensing معاف کردن بخشیدن
dispensed معاف کردن بخشیدن
dispenses معاف کردن بخشیدن
free of particular average معاف از خسارات جزئی
free of general average معاف از خسارات عمومی
dispense معاف کردن بخشیدن
to bear all customs duties and taxes تمام عوارض گمرکی و مالیات را به عهده گرفتن
emeritus افتخارا ازخدمت معاف شده
exempt معاف ازخدمت شدن یا کردن
exempted معاف ازخدمت شدن یا کردن
exempting معاف ازخدمت شدن یا کردن
enfranchising از بندگی رهاندن معاف کردن
exempts معاف ازخدمت شدن یا کردن
freeway شاهراهی که از حق راهداری معاف است
enfranchised از بندگی رهاندن معاف کردن
enfranchise از بندگی رهاندن معاف کردن
frank معاف کردن مهر زدن
franked معاف کردن مهر زدن
franker معاف کردن مهر زدن
to release [from responsibility, duty] معاف کردن [از وظیفه یا خدمت ]
frankest معاف کردن مهر زدن
franking معاف کردن مهر زدن
franks معاف کردن مهر زدن
to be excused [from work or school] معاف بودن [از کار یا مدرسه]
freeways شاهراهی که از حق راهداری معاف است
enfranchises از بندگی رهاندن معاف کردن
exempted , adressee گیرنده معاف از اجرای دستور
fpa معاف از جبران خسارت خاص
common low سیستم حقوقی انگلستان که ازحقوق مدنی و حقوق کلیسایی متمایز است زیرا این قسمت از حقوق انگلستان از پارلمان ناشی نشده عرف و عادت حقوق عرفی
You will have to pay duty on this. شما برای این باید گمرکی پرداخت کنید.
dutiable goods کالایی که حقوق گمرکی یاعوارض دیگربدان تعلق می گیرد
discriminating tariff شیوهای که در ان حقوق گمرکی کالاهای وارداتی متفاوت بایکدیگرست
tonnage حقوق گمرکی که از کشتیها به نسبت بارشان دریافت میشود
ddp paid duty delivered تحویل پس از پرداخت حقوق گمرکی
victualling bill پروانه حمل کالائی که درانبار گمرکی موجود باشد
absolve کسی را ازانجام تعهدی معاف ساختن
absolved کسی را ازانجام تعهدی معاف ساختن
absolves کسی را ازانجام تعهدی معاف ساختن
absolving کسی را ازانجام تعهدی معاف ساختن
out of bond کالاهایی که پس از پرداخت حقوق گمرکی ازمحوطه گمرک خارج شده باشد
protect home judustry حمایت صنایع داخلی از طریق وضع حقوق گمرکی سنگین برواردات
exempt player بازیگر معاف از انجام مراحل مقدماتی به علت سوابق او
preferentialism اصول دادن امتیازات به برخی کشورها نسبت به حقوق گمرکی کالای انها
trade restrictions جلوگیری از ورود کالاهای خارجی به کشور است از طریق وضع قوانین گمرکی و سودبازرگانی
protective tariffs تعرفه گمرکی که هدف از وضع ان محصولات داخلی و جلوگیری از ورود فراوردههای خارجی باشد
e f t a (european free trade association فنلاند که تعرفه گمرکی و سود بازرگانی را درمعاملات فیمابین خود ازمیان برداشته اند
subsidy حقوق گمرکی اشیا وارداتی و صادراتی معافیت مالیاتی تولیدکنندگان به منظور پایین نگهداشتن قیمتها
customs union مجموعهای از چند کشور که کالاهای یکدیگر را بدون حقوق وعوارض گمرکی وارد و صادرمی کنند
clearance in ward گواهی مامورین گمرک نسبت به کالاهایی که مشمول حقوق گمرکی می شوند قبل از تخلیه و بعد از حمل
benelux اتحادیه گمرکی بلژیک و هلند و لوکزامبوزگ که کم کم معنی شخصیتهای حقوقی این سه کشور را نیزبه خود گرقته است
begger my neighbour policy سیاستی است که هدفش انتقال مشکل بیکاری به کشور دیگر است مانندافزایش تعرفه گمرکی
protectionism دراین مکتب دفاع وحمایت از تعرفههای گمرکی به منظور حمایت صنایع واقتصاد داخلی بعنوان یک وسیله جهت توسعه اقتصادی بشمار می اید
reciprocal agreement قراردادی که دو کشور برای توسعه روابط اقتصادی با یکدیگرمنعقد می سازند و بر این مبنا به یکدیگر امتیازاتی ازنظر تعرفه گمرکی و عوارض و تسهیلات می دهند
to dismiss [remove] the board of managers مرخص کردن [معاف کردن] هیئت مدیره
protective duty حقوق و عوارض حمایتی حقوق گمرکی حمایت کننده حقوقی که جهت حمایت ازکالاهای داخلی وضع میگردد
exemption معافیت مالیاتی معافیت گمرکی
bill of entry افهارنامه ورودی افهارنامه گمرکی
dismisses مرخص کردن معاف کردن
dismissing مرخص کردن معاف کردن
dismiss مرخص کردن معاف کردن
warehousing system روشی که به موجب ان کالاهای وارداتی بدون پرداخت حقوق و عوارض گمرکی به مملکت وارد و انبار میشود و این عوارض درموقع عرضه برای فروش اخذ میشود
duty عوارض گمرکی عوارض
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com