Dictiornary-Farsi | معاف از جبران خسارت خاص | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (10 milliseconds)

English	Persian
fpa	معاف از جبران خسارت خاص


Other Matches

indemnities	تضمین جبران خسارت احتمالی اینده تضمین هر نوع خسارت
indemnity	تضمین جبران خسارت احتمالی اینده تضمین هر نوع خسارت
free of all average	معاف از هرگونه خسارت
compensations	جبران خسارت
redress	جبران خسارت
award of damages	جبران خسارت
solatium	جبران خسارت
recuperation	جبران خسارت
redresses	جبران خسارت
compensation	جبران خسارت
redressed	جبران خسارت
to redress danger	جبران خسارت کردن
recuperation	بهبود جبران خسارت
fair damages [Law]	جبران خسارت عادلانه
recvperate	جبران خسارت کردن
remedies	وسائل جبران خسارت
remedy	وسائل جبران خسارت
remedying	وسائل جبران خسارت
remedied	وسائل جبران خسارت
reclamation	تقاضای جبران خسارت کردن
average bond	ضمانت نامه جبران خسارت
indemnify	بیمه کردن جبران خسارت
make up to	خسارت کسی را جبران کردن
to recover damages	خسارت خودرا جبران کردن
protection and indemnity club	باشگاه حفظ منافع و جبران خسارت
p&l club	club indemnity protectionand باشگاه حفظ منافع و جبران خسارت
to sue for damages	عرضحال خسارت دادن دادخواست برای جبران زیان دادن
pecuniary liability	ضمانت ضمانت جبران خسارت
certificate of damage	تصدیق خسارت وارده بر کالای خسارت دیده یا تخلیه نشده که از طرف مقامات بندرصادر میشود
general average	خسارت دریایی عمومی خسارت کلی
punitive damages	خسارت ناشی از مجازات خسارت حاصله از اجرای مجازات
exemption	از خدمت معاف کردن معاف کردن
offsetting	جبران کردن جبران
offset	جبران کردن جبران
claim for indemnification	ادعای تضمین خسارت مطالبه پرداخت خسارت مطالبه پرداخت غرامت
exonerated from	معاف از
exonerate	معاف
exonerated	معاف
exonerates	معاف
exempts	معاف
exempt	معاف
exempted	معاف
exonerating	معاف
exempting	معاف
exemptible	معاف شدنی
remit	معاف کردن
exempts	معاف کردن
remits	معاف کردن
remitted	معاف کردن
exempting	معاف کردن
dissolvable	معاف شدنی
exempted	معاف کردن
exempt	معاف کردن
exonerating	معاف کردن
excusing	معاف کردن
excuses	معاف کردن
dispense with	معاف شدن از
dispend	معاف کردن
excused	معاف کردن
excuse	معاف کردن
excused list	فهرست معاف ها
excuser	معاف کننده
duty-free	معاف از گمرک
exempt from duty	معاف از خدمت
carded for record	از خدمت صف معاف
scot free	معاف از مالیات
scot-free	معاف از مالیات
excusable	معاف شدنی
affranchize	معاف کردن
duty free	معاف ار مالیات
tax exempt	معاف از مالیات
zero-rated <adj.>	معاف از مالیات
tax-free <adj.>	معاف از مالیات
exonerate	معاف کردن
warless	معاف از جنگ
dispensable	معاف کردنی
tax-exempt <adj.>	معاف از مالیات
non-taxable <adj.>	معاف از مالیات
non-assessable <adj.>	معاف از مالیات
taxless <adj.>	معاف از مالیات
free from taxes <adj.>	معاف از مالیات
exonerated	معاف کردن
exonerates	معاف کردن
exempt from taxes [only after nouns] <adj.>	معاف از مالیات
protect a player	معاف از انتقال
tax free	معاف از مالیات
remitting	معاف کردن
free of tax [only after nouns] <adj.>	معاف از مالیات
exempt from taxation [only after nouns] <adj.>	معاف از مالیات
duty free	معاف از عوارض گمرکی
duty free	معاف ازحقوق گمرکی
to dismiss [American E]	معاف کردن [ارتش]
to buy off	با پول معاف کردن
free of duty	معاف از عوارض گمرکی
dispense	معاف کردن بخشیدن
dispensed	معاف کردن بخشیدن
dispenses	معاف کردن بخشیدن
free of general average	معاف از خسارات عمومی
free of charge	معاف از حقوق گمرکی
dispensing	معاف کردن بخشیدن
free of particular average	معاف از خسارات جزئی
to let off	معاف کردن ردکردن
duties free	معاف از حقوق گمرکی
to fall out	معاف کردن [ارتش]
to be excused [from work or school]	معاف بودن [از کار یا مدرسه]
enfranchised	از بندگی رهاندن معاف کردن
enfranchise	از بندگی رهاندن معاف کردن
exempting	معاف ازخدمت شدن یا کردن
exempt	معاف ازخدمت شدن یا کردن
to release [from responsibility, duty]	معاف کردن [از وظیفه یا خدمت ]
franks	معاف کردن مهر زدن
exempts	معاف ازخدمت شدن یا کردن
enfranchises	از بندگی رهاندن معاف کردن
enfranchising	از بندگی رهاندن معاف کردن
emeritus	افتخارا ازخدمت معاف شده
exempted , adressee	گیرنده معاف از اجرای دستور
freeways	شاهراهی که از حق راهداری معاف است
freeway	شاهراهی که از حق راهداری معاف است
franking	معاف کردن مهر زدن
frankest	معاف کردن مهر زدن
exempted	معاف ازخدمت شدن یا کردن
franker	معاف کردن مهر زدن
franked	معاف کردن مهر زدن
frank	معاف کردن مهر زدن
absolving	کسی را ازانجام تعهدی معاف ساختن
absolve	کسی را ازانجام تعهدی معاف ساختن
absolves	کسی را ازانجام تعهدی معاف ساختن
free zone	منطقهای که ازحقوق گمرکی معاف میباشد
absolved	کسی را ازانجام تعهدی معاف ساختن
Personal effects are duty-free.	لوازم شخصی معاف از حقوق گمرکی است
exempt player	بازیگر معاف از انجام مراحل مقدماتی به علت سوابق او
smart money	خسارت
recompense	خسارت
reprise	خسارت
recompenses	خسارت
recompensing	خسارت
scathe	خسارت
depredation	خسارت
depredations	خسارت
casualty	خسارت
average	خسارت
averaged	خسارت
averages	خسارت
averaging	خسارت
casualties	خسارت
damage	خسارت
detriment	خسارت
recompensed	خسارت
harming	خسارت
lesion	خسارت
lesions	خسارت
harm	خسارت
harms	خسارت
injury	خسارت
loss	خسارت
harmed	خسارت
remedying	جبران
remedies	جبران
quid pro quos	جبران
remedied	جبران
reparation	جبران
atonement	جبران
remedy	جبران
compensation	جبران
making up	جبران
recoupment	جبران
recvery	جبران
compensatory amount	جبران
amends	جبران
quid pro quo	جبران
restitution	جبران
compensator	جبران گر
reprisals	جبران
offset	جبران
satisfaction	جبران
reprisal	جبران
offsetting	جبران
recoveries	جبران
recovery	جبران
compensations	جبران
general damage	خسارت کلی
general damage	خسارت عمومی
g/a	خسارت عمومی
special damage	خسارت مخصوص
indemnification	تضمین خسارت
recompensed	رفع خسارت
sea water damage	خسارت اب دریا
recompenses	رفع خسارت
liquidated damages	خسارت نقدی
injury	اسیب خسارت
recompensing	رفع خسارت
particular average	خسارت جزئی
particular average	خسارت خاص
partial loss	خسارت جزیی
moral damage	خسارت معنوی
material damage	خسارت مادی
fractional damage	خسارت جزئی
loss	خسارت گمراهی
consequential damages	خسارت تبعی
consequential damages	خسارت غیرمستقیم

fpa

معاف از جبران خسارت خاص