Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 93 (6 milliseconds)
English
Persian
vice governor
معاون فرمانداری
Other Matches
mated
معاون کشتی معاون ناخدا
mates
معاون کشتی معاون ناخدا
mate
معاون کشتی معاون ناخدا
governor's office
فرمانداری
governorship
فرمانداری
military governor
فرمانداری نظامی
proconsulship
مقام فرمانداری در رم قدیم
town hall
تالار شهرداری یا فرمانداری
town halls
تالار شهرداری یا فرمانداری
governs
حاکم بودن فرمانداری کردن
governed
حاکم بودن فرمانداری کردن
govern
حاکم بودن فرمانداری کردن
government
فرمانداری طرز حکومت هیئت دولت
governments
فرمانداری طرز حکومت هیئت دولت
provost court
دادگاه فرمانداری نظامی یا نیروی اشغالی
adjuncts
معاون
adjunct
معاون
second-best
معاون
coajutor
معاون
second best
معاون
girl friday
معاون زن
accessory
معاون
vice chancellor
معاون
vice-chancellor
معاون
vice-chancellors
معاون
second in command
معاون
helpmeet
معاون
accessorial
معاون
acologte
معاون
adjoint
معاون
advisor
معاون
deputies
معاون
aiding
معاون
aid
معاون
aided
معاون
depts
معاون
dept
معاون
asst
معاون
assistant
معاون
deputy
معاون
assistants
معاون
subdeacon
معاون خادم
subdean
معاون dean
vice president
معاون
[رئیس]
subdeacon
معاون شماس
counsellor and procurer
معاون جرم
under-secretary
معاون وزارت
under-secretaries
معاون وزارت
lieutenant governor
معاون فرماندار
adjoint
معاون استاد
accessory to a riot
معاون فتنه
veep
معاون مدیرکل
archdeacon
معاون اسقف
vicars
معاون خلیفه
undersecretary
معاون وزارتخانه
Solicitors General
معاون دادستان
acolyte
معاون یاکمک
archdeacons
معاون اسقف
acolytes
معاون یاکمک
abetter or abettor
معاون جرم
accessary
معاون جرم
Solicitor General
معاون دادستان
accessory
معاون جرم
vicar
معاون خلیفه
wingman
معاون رسد هوایی
veep
معاون رئیس جمهور
subprincipal
معاون رئیس مدرسه
subdeacon
معاون گماشته روحانی
script assistant
معاون برنامه نویسی
mate's receipt
رسید معاون ناخدا
curates
معاون کشیش بخش
vice chancellor
معاون رئیس دانشگاه
vice-chancellor
معاون رئیس دانشگاه
curate
معاون کشیش بخش
vice-chancellors
معاون رئیس دانشگاه
assistant chief of staff
معاون رئیس ستاد
coadjutor
معاون یاری کننده
accomplice
شریک یا معاون جرم
assistant secretary of the army
معاون وزیر نیروی زمینی
executive officer
معاون یکان افسر تیر
executives
افسراجراییات معاون اجرایی قسمت
executive
افسراجراییات معاون اجرایی قسمت
military government
حکومت نظامی فرمانداری نظامی
under secretary
زیر نظارت دبیر کل معاون وزیر
vice presidency
مقام یا محل اقامت معاون رئیس جمهور
bailiff
مامور اجرای دادگاه بخش معاون کلانتر
bailiffs
مامور اجرای دادگاه بخش معاون کلانتر
procurator
معاون رئیس کلانتری یا دادستان مامور مالی
procurators
معاون رئیس کلانتری یا دادستان مامور مالی
petty officers
معاون افسرنگهبان دریایی درجه دارنیروی دریایی
petty officer
معاون افسرنگهبان دریایی درجه دارنیروی دریایی
second in command
معاون فرماندهی جانشین فرماندهی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com