English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (4 milliseconds)
English Persian
addictive معتاد کننده
Other Matches
dopes معتاد
addict معتاد
used معتاد
inveterate معتاد
wont معتاد به
addicts معتاد
addicted معتاد
wont معتاد
to addict oneself معتاد
confirmed معتاد
accustomed معتاد
habitue معتاد
wonted معتاد
habitual معتاد
hophead معتاد
dope معتاد
customized معتاد کردن
wino معتاد به شراب
hyped up معتاد به موادمخدره
addict خو گرفته معتاد
accustom معتاد شدن
hyping معتاد به موادمخدره
couch potatoes معتاد به تلویزیون
hypes معتاد به موادمخدره
couch potato معتاد به تلویزیون
given معتاد datum
customised معتاد کردن
customize معتاد کردن
customising معتاد کردن
hype معتاد به موادمخدره
hyped معتاد به موادمخدره
addicts : خو گرفته معتاد
customizes معتاد کردن
customises معتاد کردن
customizing معتاد کردن
addicted to nicotine <adj.> معتاد به نیکوتین
accustoming معتاد ساختن
accustoms معتاد ساختن
accustom معتاد ساختن
hophead شخص معتاد
inurement معتاد سازی
inure or en معتاد کردن
workaholic معتاد به پرکاری
workaholics معتاد به پرکاری
dreamful معتاد بخواب دیدن
landlubber معتاد بزندگی بری
sappy کودن معتاد به مشروبات
bibber ادم معتاد به مشروب
landlubbers معتاد بزندگی بری
scotopia چشمهای معتاد بتاریکی
disaccustom غیر معتاد ساختن
inured معتاد کردن موجب شدن
somnambulant معتاد به راه رفتن در خواب
somnambular معتاد به راه رفتن در خواب
inure معتاد کردن موجب شدن
inures معتاد کردن موجب شدن
sesquipedalian معتاد به استعمال لغات دراز
inuring معتاد کردن موجب شدن
couch potato معتاد به تلویزیون [اصطلاح روزمره]
corrector جبرانگر تعدیل کننده تصحیح کننده تنظیم کننده
horsy معتاد به اسب سواری یا اسب دوانی
altitude/height hold متوقف کننده سقف پروازهواپیما محدود کننده خودکارارتفاع پرواز هواپیما
marshaller هدایت کننده به محل تجمع جمع اوری کننده یکان
propounder ابراز کننده یا مطرح کننده وصیت نامه در دادگاه امورحسبی
inhibitor کنترل کننده سوزش خرج موشک ممانعت کننده ازاشتعال
quick disconnect coupling کوپلینگی برای لولههای ی سیالات دارای دریچههای مسدود کننده و اجزاء اب بندی- کننده
primer وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
primers وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
sensor گیرنده یادریافت کننده خاطرات حسی ضبط کننده
homogeneous computer network یچ کننده و توزیع کننده که همه کانالهای داده آن از پروتکل و نرخ ارسال یکسان استفاده می کنند
distractive گیج کننده برگرداننده یا اشغال کننده فکر
interceptor هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
detonators منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
detonator منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
interceptors هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
changer دواتصال کننده که اتصال کننده مادگی را به نری
steam fitter نصب کننده وتعمیر کننده لولههای بخار
makgi boowi نقاط حمله کننده و دفاع کننده تکواندو
del credere وصول کننده مطالبات تضمین کننده طلبها
vasomotor اعصاب تنگ کننده وگشاد کننده رگها
search jammer تولید کننده پارازیت در انتن رادار وسیله جلوگیری کننده از تجسس رادار وسیله جلوگیری کننده از مراقبت
sprining charge خرج چال کننده یا گود کننده
padding پنهان کننده یااستتار کننده پیامها
claqueur تشویق کننده [یا هو کننده] استخدام شده
suppressive خنثی کننده اتش سرکوب کننده
prepossessing مجذوب کننده جلب توجه کننده
expostulator سرزنش کننده نصیحت کننده باسرزنش
astigmatizer وسیله استیگمات کننده وسیله تقویت کننده مسافت یاب برای دیدن نور کم در شب
stop order دستور عدم پرداخت از طرف صادر کننده سند مالی به مرجع پرداخت کننده
favourer یاری کننده مساعدت کننده
spell binder مسحور کننده مجذوب کننده
whetstone تیز کننده تند کننده
presentor ارائه کننده معرفی کننده
venerator تکریم کننده ستایش کننده
coordinator هم اهنگ کننده هماهنگ کننده
homager تجلیل کننده کرنش کننده
discriminant تفکیک کننده جدا کننده
designative اشاره کننده تعیین کننده
provisioner تدارک کننده تهیه کننده
desolator ویران کننده متروک کننده
desolater ویران کننده متروک کننده
cogitator اندیشه کننده مطالعه کننده
supplicants درخواست کننده تضرع کننده
supplicant درخواست کننده تضرع کننده
suberter سرنگون کننده تضعیف کننده
sniffy افهار تنفر کننده فن فن کننده
intermediary وساطت کننده مداخله کننده
thwarter خنثی کننده مسدود کننده
modifier اصلاح کننده تعدیل کننده
modifiers اصلاح کننده تعدیل کننده
the producer and the consumer تولید کننده و مصرف کننده
prosecutor پیگرد کننده تعقیب کننده
corrupter فاسد کننده منحرف کننده
prosecutors پیگرد کننده تعقیب کننده
trimmer دستکاری کننده صاف کننده
vibrators ارتعاش کننده نوسان کننده
vibrator ارتعاش کننده نوسان کننده
corruptor فاسد کننده منحرف کننده
hangers اویزان کننده معلق کننده
hanger اویزان کننده معلق کننده
contractive جمع کننده چوروک کننده
intermediaries وساطت کننده مداخله کننده
practicer تمرین کننده مشق کننده
gesticulant اشاره کننده وحرکت کننده
striking force نیروی تک کننده یا کمین کننده
acknowledger تصدیق کننده قبول کننده
presenter ارائه کننده معرفی کننده
oppressive خورد کننده ناراحت کننده
divider جدا کننده تقسیم کننده
modulator demodulator تلفیق کننده- تفکیک کننده
lifter مرتفع کننده برطرف کننده
transmitter منتقل کننده مخابره کننده
toasters سرخ کننده برشته کننده
toaster سرخ کننده برشته کننده
transmitters منتقل کننده مخابره کننده
insulators جدا کننده عایق کننده
thickener غلیظ کننده پرپشت کننده
accaimer هلهله کننده تحسین کننده
thickeners غلیظ کننده پرپشت کننده
insulator جدا کننده عایق کننده
presenters ارائه کننده معرفی کننده
preventive حفافت کننده جلوگیری کننده
diverting سرگرم کننده منحرف کننده
fuel cooled oil cooler خنک کننده روغن که در ان ازسوخت بعنوان ماده خنک کننده استفاده میشود
skeletonizer تهیه کننده استخوان بندی یا کالبد چیزی تهیه کننده رئوس مطالب
dragger شرکت کننده در مسابقه اتومبیلرانی سرعت شرکت کننده درمسابقه سرعت موتورسیکلت رانی شرکت کننده در مسابقه قایقرانی سرعت
horsey وابسته به اسب دوانی معتاد به اسب دوانی
procuring activity یکان تهیه کننده و تحویل دهنده اماد قسمت اماد کننده
plasticizer ماده سخت کننده و کشدار کننده خرج انفجار یا خرج تلاش
parity bit عدد یا علامت طراز کننده متعادل کننده عدد تعادل
agent authentication معرفی قسمت مخابره کننده اعلام معرف مخابره کننده
components اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
component اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
user freindly اسان برای استفاده کننده ارتباط دوستانه با استفاده کننده سیستم محاسباتی که امکانات لازم برای توانایی هاو محدودیتهای اپراتور رافراهم می سازد
dismantling shot تیر قطعه قطعه کننده گلوله تخریب کننده
voltage stabilizer تثبیت کننده فشار الکتریکی تثبیت کننده ولتاژ
families محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
family محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
tipper کج کننده واژگون کننده
army component نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات یکان زمینی شرکت کننده در عملیات مشترک قسمت زمینی
flares گلوله روشن کننده موشک روشن کننده
flare گلوله روشن کننده موشک روشن کننده
requistioner قسمت درخواست کننده تهیه کننده درخواست
stabilizer تثبیت کننده میز تثبیت کننده مسیر
stabilisers تثبیت کننده میز تثبیت کننده مسیر
supporting arms نیروی پشتیبانی کننده یکانهای پشتیبانی کننده
negative true logic سیستمی منطقی که در ان یک ولتاژ بالا بیان کننده بیت صفرو یک ولتاژ پایین بیان کننده بیت یک میباشد
desiccant مواد خشک کننده گیاهان مواد شیمیایی خشک کننده روییدنیها
delay release sinker وسیله غوطه ور کننده مین زمانی غوطه ور کننده مین تاخیری
analysis staff ستاد تجزیه و تحلیل کننده گروه تجزیه و تحلیل کننده
radar picket ناو تقویت کننده رادار هواپیمای تقویت کننده رادار
gyro repeater تکرار کننده سمت ژیروسکوپی ناو تکرار کننده سمت هدایت نجومی ناو
component command قرارگاه نیروی شرکت کننده درعملیات فرماندهی نیروی مسلح شرکت کننده درعملیات
jumper شوت کننده با پرش پرش کننده
jumpers شوت کننده با پرش پرش کننده
out side دریافت کننده سرویس دریافت کننده سرویس اسکواش
abjurer or abjuror کننده
mitigative کم کننده
mauler له کننده
jaberer پچ پچ کننده
benders خم کننده
whisperer پچ پچ کننده
bender خم کننده
bidder کننده
commulator یک سو کننده
deflective کج کننده
ear-splitting کر کننده
puffer پف کننده
catterer پچ پچ کننده
fluxing oil اب کننده
noncommittal رد کننده
bidders کننده
attacking تک کننده
renunciant رد کننده
fillers پر کننده
tracker پی کننده
thinner کم کننده
crusher له کننده
repudiationist رد کننده
filler پر کننده
Recent search history
Search history is off. Activate
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com