English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English Persian
cassiterite معدن قلع اکسید قلع طبیعی
Other Matches
zinc oxid اکسید روی به فرمول ZnO اکسید دو زنگ
shaft inset [shaft station] راهروی معدن [ایستگاه معدن]
physiographic وابسته به اوضاع طبیعی یاجغرافیای طبیعی
naturalism فلسفه طبیعی مذهب طبیعی
feelings indigenous to man احساسات طبیعی انسان احساساتی که در انسان بومی یا طبیعی هستند
oxyde اکسید
copper oxide اکسید مس
oxides اکسید
oxide اکسید
lime کلسیم اکسید
copper oxide rectifier یکسوکننده مس- اکسید
dioxide دارای دو اکسید
refractory oxide اکسید نسوز
ferrous oxide اکسید فرو
refractory oxide اکسید دیرگداز
acid oxide اکسید اسیدی
minium اکسید قرمز
oxidizer اکسید کننده
limes کلسیم اکسید
caustic lime کلیسم اکسید
zirconium dioxide زیرکونیم دو اکسید
silica اکسید سیلیسیوم
carbon dioxide دی اکسید کربن
yttrium oxide ایتریم اکسید
ytterbium oxide ایتربیم اکسید
ytterbia ایتربیم اکسید
alumina اکسید الومینیوم
aluminum oxide اکسید الومینیوم
benzophenone oxide بنزوفنون اکسید
burnt lime کلیسم اکسید
calx کلیسم اکسید
calcium oxide کلسیم اکسید
yttria ایتریم اکسید
zirconium oxide زیرکونیم اکسید
oxidant اکسید کننده
zinc oxide اکسید روی
oxide skin پوسته اکسید
oxidation film قشر اکسید
incandescent metallic oxid cathode کاتد اکسید فلزی
oxide cathode کاتد اکسید اندود
red zinc ore اکسید قرمز روی
ruby zinc اکسید قرمز روی
spatalite اکسید قرمز روی
oxidation coefficient ضریب اکسید شوندگی
tutty گرد اکسید دو زنگ
alumina گل پاک یا اکسید الومینیوم
oxide coated cathode کاتد اکسید اندود
zincite اکسید قرمز روی
oxide skin قشر نازک اکسید
red oxide of zinc اکسید قرمز روی
hypercapnia افزایش کربن اکسید در خون
oxymercuriation اکسید جیوه دار کردن
arsenic اکسید ارسنیک بفرمول 3O2As
metallic oxide semiconductor نیمه هادی اکسید فلزی
goethite اکسید اهن معدنی ئیدرژن دار
oxydizing agents مواد اکسید کننده در رنگرزی و یا محیط
complementary metal oxide semiconductor نیمه هادی اکسید فلزی تکمیلی
dry ice یخی که از جامدکردن اکسید دو کربن بدست میاید
photochemical oxidant اکسید کننده نور شیمیایی اکساینده فتوشیمیایی
mos نیمههای اکسید آهن جایگزین . طرح و سافت مدار مجتماع
oxide اکسید آهن برای پوشش روی دیسک یا نوار مغناطیسی
oxides اکسید آهن برای پوشش روی دیسک یا نوار مغناطیسی
to trap something [e.g. carbon dioxide] چیزی را گرفتن [جمع کردن] [برای مثال دی اکسید کربن ]
mines معدن
mined معدن
wheal معدن
mineral معدن
copper mine معدن مس
chalcopyrite معدن مس
mine معدن
tunnel of mine تونل معدن
prospector معدن یاب
gasman بازرس معدن
coalminer کارگر معدن
zoisite سنگ معدن
ores سنگ معدن
ore سنگ معدن
winnings استخراج معدن
prospector معدن کاو
quarry معدن سنگ
winning استخراج معدن
mineralogy معدن شناسی
goldmines معدن طلا
mine tunnel تونل معدن
goldmine معدن طلا
gasmen بازرس معدن
mineralogist معدن شناس
minette ore سنگ معدن
mining معدن کاری
mining استخراج معدن
lode رگه معدن
prospectors معدن کاو
prospectors معدن یاب
quarries معدن شن و ماسه
stone quarry معدن سنگ
stone pit معدن سنگ
mine timber الوار معدن
shoot رگه معدن
shoots رگه معدن
stannary معدن قلع
mine coal ذغال معدن
mercury mine معدن جیوه
copper ore سنگ معدن مس
mine locomotive لکوموتیو معدن
minecar واگن معدن
miner's lamp چراغ معدن
quarrying معدن سنگ
quarrying معدن شن و ماسه
quarry معدن شن و ماسه
trammer جرثقیل معدن
tinstone معدن قلع
garnierite معدن نیکل
adit راه رو معدن
quarries معدن سنگ
lump ore سنگ معدن کلوخه
quarryman کارگر معدن سنگ
peatery معدن زغال سنگ
lodestone رگه سنگ معدن
pitman کارگر درون معدن
self fluxing ore سنگ معدن خودگداز
whin چرخ یا جراثقال معدن
mineralogical مربوط به معدن شناسی
air machine ماشین تهویه معدن
mine timber تیر چوبی معدن
mineralogy مبحث معدن شناسی
stull تیرستون یاشمع معدن
coal mine معدن ذغال سنگ
potstone سنگ سقف معدن
quarrier کارگر معدن سنگ
prospecting معدن کاوی کردن
quarry استخراج کردن معدن
mine معدن حفر کردن
mine معدن کشی کردن
seam رگه نازک معدن
mined معدن حفر کردن
mined معدن کشی کردن
mines معدن حفر کردن
mines معدن کشی کردن
quarrying استخراج کردن معدن
seams رگه نازک معدن
prospected معدن کاوی کردن
prospect معدن کاوی کردن
flanges پخش رگه معدن
flange پخش رگه معدن
prospects معدن کاوی کردن
deplete تهی شدن معدن
depleted تهی شدن معدن
depletes تهی شدن معدن
Open-pit mining استخراج معدن روباز
workings شفت [معدن کاری ]
flashed معدن موازی سریع A/D.
flashes معدن موازی سریع A/D.
flash معدن موازی سریع A/D.
quarries استخراج کردن معدن
opencast mining [British E] استخراج معدن روباز
depleting تهی شدن معدن
surface mining استخراج معدن روباز
strip mining [American E] استخراج معدن روباز
quarry اشکار کردن معدن سنگ
saltern کارخانه یا معدن استخراج نمک
quarrying اشکار کردن معدن سنگ
mineralize تبدیل بسنگ معدن کردن
hacienda بنگاه کشاورزی یا معدن ومانند ان
quarries اشکار کردن معدن سنگ
calcined ore سنگ معدن تکلیس شده
stannite سنگ معدن بفرمول FESNS2CU
calcined ore سنگ معدن تصفیه شده
quarryman کارگر معدن معدنچی سنگ کن
dressing plant تاسیسات تهیه سنگ معدن
firedamp گاز قابل احتراق معدن
hewer کارگر معدن زغال سنگ
oxides روش تولید و طراحی خانواده مدارهای مجتمع با استفاده از هادیهای آهن و اکسید روی نیمه هادی
oxide روش تولید و طراحی خانواده مدارهای مجتمع با استفاده از هادیهای آهن و اکسید روی نیمه هادی
hyperventilation تنفس زیاد بطوریکه مقدار دی اکسید کربن در خون از مقدارعادی ان کمتر میشود و سبب تشنج سرگیجه و غش میگردد
coal mining معدن ذغال سنگ [کان کنی]
pit [British E] معدن ذغال سنگ [کان کنی]
safety lamp چراغ بی خطر معدن ذغال سنگ
mineralization تبدیل به حالت معدنی یا سنگ معدن
crocus cloth پارچه زبری که اکسید فریک قرمزرنگ فریف و ریزسایندهای روی سطح ان قرارگرفته و برای جلا دادن فلزات بکارمیرود
stope حفره پله مانند برای استخراج سنگ معدن
tonnage rent حق امتیازی که از مواداستخراجی معدن به نسبت هرتن وصول میشود
trommel غربال سیمی استوانه شکلی مخصوص سنگ معدن
trepanation مته حفاری معدن وجراحی بامته سوراخ کردن
copper smelting استخراج مس از سنگهای معدن توسط حرارت ذوب وگداز مس
parkerizing عملیاتی که در ان فلز درمحلولی از اسید فسفریک ودی اکسید منگنز داغ شده وسپس در روغن غوطه ورمیگردد تا از خوردگی فلزجلوگیری گردد
decarburizing گرم کردن اهن یا فولاد کربن تا دمای کافی برای سوختن یا اکسید شدن کربن
lion heart مواد فلزی که درنتیجه قال کردن معدن بدست می ایدوتااندازهای ناپاک است
ebam Addressed ElectricBeam دستگاه ذخیره الکترونیکی که از مدارهای الکترونیکی برای کنترل اشعهای از یک سطح نیمه هادی اکسید فلز خوانده یا در ان می نویسد استفاده میکندemory
innate طبیعی
silvan طبیعی
normal طبیعی
natural طبیعی
crude copper مس طبیعی
natural right حق طبیعی
physical طبیعی
natural bridge پل طبیعی
homebred طبیعی
home born طبیعی
indigenous طبیعی
natural foundation پی طبیعی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com