English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 110 (7 milliseconds)
English Persian
address call sign معرف ادرس
Other Matches
paged address آدرس حافظه فیزیکی موجود که از ادرس منط قی و ادرس صفحه محاسبه میشود
addressed ادرس
addresses ادرس
addressing ادرس دهی
self-addressed ادرس دار
address call sign رمز ادرس
address decoder رمزکننده ادرس
memory address ادرس حافظه
superscription توضیح ادرس
addressable ادرس پذیر
self addressed ادرس دار
transfer address ادرس انتقال
address translation ترجمه ادرس
address register ثبات ادرس
abriviated addressing ادرس مختصر شده
addressing mode وضعیت ادرس دهی
extended addressing ادرس دهی گسترده
immediate addressing ادرس دهی بلافصل
immediate addressing ادرس دهی فوری
dynamic address translation ترجمه پویای ادرس
dynamic address translate مترجم ادرس پویا
direct addressing ادرس دهی مستقیم
relative addressing ادرس دهی رابطهای
byte addressable بایت ادرس پذیر
content addressable memory محتوای حافظه ادرس پذیر
multilevel addressing ادرس دهی چند مرحلهای
multiaddress چند نشانی ادرس چندگانه
memory addressing mode باب ادرس دهی حافظه
representatives معرف
call signs معرف
call sign معرف
representative معرف
identification معرف
reference معرف
references معرف
reagent معرف
signal letters معرف
identifier معرف
referee معرف
refereed معرف
refereeing معرف
referees معرف
bytewide memory بایت ادرس پذیر در حافظه اصلی
window envelope پاکت طلق دار ادرس نما
collective call sign معرف عمومی
call signs معرف رادیویی
call sign معرف رادیویی
universal identifier معرف جامع
designator code کد معرف یگان
key note معرف مایه
ship designation معرف ناو
representative sample نمونه معرف
radio call sign معرف رادیویی
net call sign معرف شبکه
tactical call sign معرف رادیویی تاکتیکی
net call sign معرف رادیویی شبکه
authentication system سیستم تعیین معرف
net authentication اعلام معرف در شبکه
identification code رمز معرف یکان
collective call sign معرف مشترک یکانها
authentication equipment وسایل تعیین معرف
acknowledgment اعلام معرف اعتراف
use معرف گره , نورو...
acropolis نام دژ معرف اتن
radio call sign معرف ایستگاه رادیویی
uses معرف گره , نورو...
acknowledges اعلام معرف کردن
acknowledge اعلام معرف کردن
acknowledging اعلام معرف کردن
corrupt معرف خطاها به داده یا برنامه
corrupted معرف خطاها به داده یا برنامه
corrupting معرف خطاها به داده یا برنامه
genotype نوع معرف و نماینده یک جنس
corrupts معرف خطاها به داده یا برنامه
register ثباتی درCPU که حاوی ادرس محل بعدی دستیابی باشد
registering ثبات CPU که حاوی ادرس دستوربعدی برای پردازش است
register ثبات CPU که حاوی ادرس دستوربعدی برای پردازش است
registers ثباتی درCPU که حاوی ادرس محل بعدی دستیابی باشد
registers ثبات CPU که حاوی ادرس دستوربعدی برای پردازش است
registering ثباتی درCPU که حاوی ادرس محل بعدی دستیابی باشد
master of ceremonies متصدی تفریحات یا معرف نطاق جلسه
symbol نشانه یا تصویری که معرف چیزی است
masters of ceremonies متصدی تفریحات یا معرف نطاق جلسه
identifier کلمهای که معرف بلاک یا فایل است
groups مجموعهای از کاربران که با یک نام معرف شده اند
group مجموعهای از کاربران که با یک نام معرف شده اند
hashing تبدیل یک کلید به یک ادرس که در ان کلیدها محل اطلاعات رامعین می کنند درهم سازی
usable آنچه برای معرف قابل استفاده و فراهم است
May I use your name as a reference? اجازه میدهید شما را بعنوان معرف ذکر بکنم؟
yoke قسمتی از سیستم انحراف پرتوالکترونی که برای ادرس دهی یک نمایش تصویری بکار می رود
quadratic quotient search الگوریتم بازرسی کننده که به هنگام تست مکانهای بعدی جدول از یک ادرس دوگانه استفاده میکند
push pop stack ثباتی که اطلاعات را ازشمارنده برنامه گرفته ومکانهای ادرس دستورالعمل را بر مبنای "انکه اول رفته اخر خارج شود" ذخیره میکند
rota صورت فهرست نگهبانی فهرست اسامی یا ادرس
rotas صورت فهرست نگهبانی فهرست اسامی یا ادرس
cards ترکیبی از سوراخهای پانچ شده که معرف حروف روی پانچ کارت است
acrophony صدای حرف اول کلماتی که معرف خود ان کلمه باشدمانند صدای a درالف
card ترکیبی از سوراخهای پانچ شده که معرف حروف روی پانچ کارت است
option key [یک کلید معرف روی بعضی ازصفحات کلید]
reference sheet برگ تعیین محل یکان برگ معرف
designation عنوان یکان یاشخص معرف یکان
authentication تعیین نشانی تعیین معرف کردن
dopes معرف یک ماده شیمیایی خاص به یک ماده
dope معرف یک ماده شیمیایی خاص به یک ماده
designations عنوان یکان یاشخص معرف یکان
challengo ادعا کردن دعوت کردن اعلام نشانی اسم عبور خواستن درخواست معرف کردن
agent authentication معرفی قسمت مخابره کننده اعلام معرف مخابره کننده
CDs دیسک درایوی که به کامپیوتراجازه میدهد داده ذخیره شده روی ROM-CD را بخواند داده خوان از یک اشعه لیزر برای خواندن الگوهای سطح ROM-CD استفاده میکند که معرف بیت داده هستند
CD دیسک درایوی که به کامپیوتراجازه میدهد داده ذخیره شده روی ROM-CD را بخواند داده خوان از یک اشعه لیزر برای خواندن الگوهای سطح ROM-CD استفاده میکند که معرف بیت داده هستند
associative storage یک وسیله مخصوص ذخیره اطلاعات که در ان ادرس محل ذخیره اطلاعات از طریق محتوی اطلاعات ذخیره شده در ان محل مشخص میشود
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com