Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
English
Persian
aromatization
معطر سازی
Other Matches
aromatic
معطر
scented
معطر
redolent
معطر
odorant
معطر
fragrant
معطر
essenced
معطر
sweet smelling
معطر
sweet scented
معطر
herbs
سبزیجات معطر
perfume
معطر کردن
cologne
آبگونهی معطر
kissing comfit
شیرینی معطر
nuttier
معطر دیوانه
nuttiest
معطر دیوانه
nutty
معطر دیوانه
perfumes
معطر کردن
fragrances
چیز معطر
spicy
تند معطر
fragrance
چیز معطر
pekoe
چای معطر
colognes
آبگونهی معطر
rectification
یکسو سازی همسو سازی مستقیم سازی
minting
شیرینی معطر با نعناع
minted
شیرینی معطر با نعناع
potherb
سبزیهای معطر خوراکی
bubble baths
وان پر کف و معطر شده
mints
شیرینی معطر با نعناع
bubble bath
وان پر کف و معطر شده
mint
شیرینی معطر با نعناع
odorize
معطر و خوشبو ساختن
abelmosk
خطمی معطر مشک دانه
abelmusk
خطمی معطر مشک دانه
purled
ابجو دارای ادویه معطر
purling
ابجو دارای ادویه معطر
purls
ابجو دارای ادویه معطر
salvolatile
محلول معطر اب امونیاک والکل
herb spice blend
آمیخته ای از ادویه و سبزیجات معطر
purl
ابجو دارای ادویه معطر
geraniol
الکل اشباع شده مایع و معطر
spikenard
روغن یامرهم معطر سنبل هندی
root beers
مشروب شیرین معطر با ریشه گیاه
pomatum
عطر مخصوص پمادموی سر پماد معطر
thuja oil
روغن معطر برگ کاج خمرهای
root beer
مشروب شیرین معطر با ریشه گیاه
mull
معطر کردن وبعمل اوردن مشروبات
aromatherapy
معالجه توسط ماساژ با روغن معطر
xylene
خا نوادهای ازهیدروکربنهای سمی و قابل اشتعال و معطر
bubble baths
مادهای معطر که در وان پر آب حمام میریزند و کف میکند
xylol
خا نوادهای ازهیدروکربنهای سمی و قابل اشتعال و معطر
bubble bath
مادهای معطر که در وان پر آب حمام میریزند و کف میکند
aromatherapist
معالجهگر که از ماساژ با روغنهای معطر استفاده میکند
acetum
حل مواد معطر درمحلولی مرکب از اسید استیک و الکل و اب
labdanum
ماده معطر تلخی که از انواع لادن بدست میاید
benzene
هیدروکربور معطر وبی رنگی بفرمول 6H6C که ازتقطیر قطران بدست میامد بنزین
calculating
دوباره سازی یا ایجاد داده جدید از طریق فشرده سازی وقایع عددی معین
pilot materials
وسایل و دست ابزارهای ماشین سازی یا مدل سازی
ordnance plant
کارخانجات اسلحه سازی یامهمات سازی
jagger
الت کنگره سازی یادندانه سازی
pre-treatment
عملیات مقدماتی و آماده سازی
[مثل شستشوی پشم قبل از رنگرزی و یا آماده سازی دار جهت چله کشی]
one level address
سازماندهی فضای ذخیره سازی که هر نوع رسانه ذخیره سازی یکسان رفتار می شوند
formularization
کوتاه سازی ضابطه سازی
imagery
مجسمه سازی شبیه سازی
frustrations
خنثی سازی محروم سازی
frustration
خنثی سازی محروم سازی
irritancy
پوچ سازی باطل سازی
subjugation
مقهور سازی مطیع سازی
ouster
بی بهره سازی محروم سازی
erasable
1-رسانه ذخیره سازی که قابل استفاده مجدد است . 2-ذخیره سازی موقت
saves
ذخیره سازی داده یا برنامه روی رسانه ذخیره سازی جانبی
saved
ذخیره سازی داده یا برنامه روی رسانه ذخیره سازی جانبی
save
ذخیره سازی داده یا برنامه روی رسانه ذخیره سازی جانبی
symmetrical compression
سیستم فشرده سازی که همان توان پردازش و زمان را برای فشرده سازی و از حالت فشرده در آوردن تصویر نیاز دارد
sorts
الگوریتم مرتب سازی داده ها که داده ها می توانند بیشتر از محل خود در عمل مرتب سازی حرکت کنند
sorted
الگوریتم مرتب سازی داده ها که داده ها می توانند بیشتر از محل خود در عمل مرتب سازی حرکت کنند
sort
الگوریتم مرتب سازی داده ها که داده ها می توانند بیشتر از محل خود در عمل مرتب سازی حرکت کنند
hits
داده بازیابی شده از حافظه پنهان و نه رسانه ذخیره سازی . برای بیان اینکه در زمان صرفه جویی شده و پنهان سازی مفید بوده است
hitting
داده بازیابی شده از حافظه پنهان و نه رسانه ذخیره سازی . برای بیان اینکه در زمان صرفه جویی شده و پنهان سازی مفید بوده است
hit
داده بازیابی شده از حافظه پنهان و نه رسانه ذخیره سازی . برای بیان اینکه در زمان صرفه جویی شده و پنهان سازی مفید بوده است
electronic
کامپیوتر دیجیتالی با قط عات الکترونیکی حالت ساده با CPU و حافظه اصلی و فضای ذخیره سازی و دستگاه ورودی / خروجی . که توسط قط عات الکترونیکی و مدارهای مجتمع پیاده سازی می شوند
Indeo
فناوری نرم افزاری ساخت Intel که به کامپیوتر امکان ذخیره سازی و اجرای تصاویر ویدیویی فشرده را میدهد با استفاده از روشهای نرم افزاری فشرده سازی
dump
1-دادهای که از یک وسیله به دیگری برای ذخیره سازی کپی شده است . 2-انتقال داده به دیسک برای ذخیره سازی . 3-چاپ محتوای کل یابخشی از داده در حافظه
externals
روش مرتب سازی فایل حافظه جانبی مثل دیسک طبق منبع اصلی داده واز دیسک به عنوان حافظه جانبی حین ذخیره سازی استفاده میکند
external
روش مرتب سازی فایل حافظه جانبی مثل دیسک طبق منبع اصلی داده واز دیسک به عنوان حافظه جانبی حین ذخیره سازی استفاده میکند
repk lection
پر سازی
individuation
تک سازی
individualization
تک سازی
stylization
مد سازی
padding
له سازی
compaction
تو پر سازی
retortion
کج سازی
retortion
خم سازی
bridgework
پل سازی
individualizing
تک سازی
individualizes
تک سازی
individualized
تک سازی
individualize
تک سازی
individualising
تک سازی
flection
خم سازی
flooring
کف سازی
individualises
تک سازی
bridge building
پل سازی
individualised
تک سازی
truncation
بی سر سازی
deflexion
خم سازی
pavement
کف سازی
pavements
کف سازی
local anasthesia
سر سازی
idolization
بت سازی
gelatination
دلمه سازی
exclusion
محروم سازی
pacification
ارام سازی
simulation
فاهر سازی
insulate
عایق سازی
insulates
عایق سازی
insulating
عایق سازی
formulation
قاعده سازی
gemination
جفت سازی
replacement
جانشین سازی
glasswork
شیشه سازی
mutilation
معیوب سازی
fading
محو سازی
enrichment
غنی سازی
fitting
جفت سازی
invalidation
باطل سازی
inurement
معتاد سازی
intensification
پر قوت سازی
inspissation
غلیظ سازی
reclamation
اباد سازی
infuriation
خشمگین سازی
industrialization
صنعتی سازی
nationalization
ملی سازی
bedding
ثابت سازی
bedding
محکم سازی
humanization
مردمی سازی
bedding
کف سازی بسترسازی
inflexion
خم سازی خمیدگی
beautification
زیبا سازی
bookbinding
کتاب سازی
glycogenesis
گلیکوژن سازی
gnomonics
فن شاخص سازی
individuation
جدا سازی
harmonization
هم اهنگ سازی
heterodyne reception
زنه سازی
individualization
فرد سازی
seduction
گمراه سازی
individualization
منفرد سازی
histogenesis
بافت سازی
inculcation
جایگیر سازی
image formation
تصویر سازی
horology
ساعت سازی
ichnography
زمینه سازی
inceration
موم سازی
incavation
پوک سازی
impregnation
ابستن سازی
immortalization
جاوید سازی
inebriation
مست سازی
neutralization
بی اثر سازی
gold beating
زرورق سازی
replacements
جانشین سازی
grillwork
شبکه سازی
refreshments
تازه سازی
refreshment
تازه سازی
grillwork
سبد سازی
extinction
خاموش سازی
abbreviation
کوته سازی
gunsmithery
تفنگ سازی
haematogenesis
خون سازی
hymnography
سرود سازی
strangling
خفه سازی
separating
جدا سازی
neutralization
خنثی سازی
abbreviations
کوته سازی
obscuration
تیره سازی
minimalization
کمینه سازی
simulations
همانند سازی
microsoft
بهنگام سازی
microminiaturization
ریز سازی
mealing
نرم سازی
magnifcation
بزرگ سازی
oscillations
نوسان سازی
malting
مالت سازی
forgery
صورت سازی
resolving
برطرف سازی
manumission
ازاد سازی
materialization
مادی سازی
maximization
بیشینه سازی
mythopoetic
اساطیر سازی
simulations
فاهر سازی
simulations
شبیه سازی
miseenscene
صحنه سازی
implementation
پیاده سازی
modeller
قالب سازی
notification
اگاه سازی
relocation
جابجا سازی
mortar mixing
ملات سازی
municipalize
شهر سازی
reductions
ساده سازی
minimization
کمینه سازی
simulation
شبیه سازی
anabiosis
زنده سازی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com