Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (8 milliseconds)
English
Persian
eisa
معماری استاندارد صنعت توسعه پذیر
extended industry standard architecture
معماری استاندارد صنعت توسعه پذیر
Other Matches
enhancing
در یک IBM PC توسعه EMS روش استاندارد توسعه حافظه اصلی در PC
enhances
در یک IBM PC توسعه EMS روش استاندارد توسعه حافظه اصلی در PC
enhance
در یک IBM PC توسعه EMS روش استاندارد توسعه حافظه اصلی در PC
enhanced
در یک IBM PC توسعه EMS روش استاندارد توسعه حافظه اصلی در PC
NetView
معماری مدیریت شبکه توسعه یافته توسط IBM
extendable
توسعه پذیر
extensible
توسعه پذیر
extensible language
زبان توسعه پذیر
extensible
منبسط شدنی توسعه پذیر
AT Attachment
خصوصیتی در ATA توسعه یافته توسط Quantum Lorp که حاوی واسط استاندارد سریع برای ارسال چندین مگابایت داده است
Advanced Technology Attachment
خصوصیتی در ATA توسعه یافته توسط Quantum Lorp که حاوی واسط استاندارد سریع برای ارسال چندین مگابایت داده است
postscript
زبان استاندارد شرح صفحه ساخت Adobe Systems. حاوی نوع نوشتاری انعط اف پذیر و قابل تغییر است و در چاپگرهای لیزری دیده میشود
postscripts
زبان استاندارد شرح صفحه ساخت Adobe Systems. حاوی نوع نوشتاری انعط اف پذیر و قابل تغییر است و در چاپگرهای لیزری دیده میشود
Historicism
[معماری متاثر از زمان گذشته بخصوص معماری احیای مذهبی]
motor vehicle industry
صنعت وسایل نقلیه موتوری صنعت اتومبیل
late-Modern architecture
[معماری که تصویرها و ایده ها و نقش و نگار آن گرفته شده از جنبش معماری مدرن بود.]
structrual engineering industry
صنعت ساختمان فولادی صنعت سوله
development
رشد و توسعه اقتصادی ارایش دادن زمین توسعه وضعیت
developments
رشد و توسعه اقتصادی ارایش دادن زمین توسعه وضعیت
German Order
سبک معماری آلمانی
[نوعی از سبک معماری کرنتی قرن هجدهم انگلستان]
characteristics of underdeveloping
مشخصات کشورهای در حال توسعه ویژگیهای توسعه نیافتگی
Ionic Order
[معماری یونی یا سبک بالشی از سبک های معماری کلاسیک در یونان و رم]
ieee
سیستم استاندارد شبکه Token Ring که توسط IBM به صورت استاندارد بیان شده
document
روش استاندارد برای ارسال و ذخیره سازی متن ها و تصاویر روی شبکه بخشی از استاندارد IBM SNA
documented
روش استاندارد برای ارسال و ذخیره سازی متن ها و تصاویر روی شبکه بخشی از استاندارد IBM SNA
documenting
روش استاندارد برای ارسال و ذخیره سازی متن ها و تصاویر روی شبکه بخشی از استاندارد IBM SNA
international development association
مجمع بین المللی توسعه مجمعی است وابسته به بانک جهانی که به منظور کمک به کشورهای توسعه نیافته ایجاد شده است
international standards organization
طرح شبکه استاندارد ISO که به صورت لایهای است و هر لایه کار مخصوصی دارد و به سیستمهای مختلف امکان ارتباط میدهد البته در صورتی که مط ابق با استاندارد باشند
architecture proper
معماری بمعنی واقعی کلمه معماری واقعی
POSIX
استاندارد که یک سری سرویس سیستم عامل را شامل میشود. نرم افزاری که با استاندارد DOSIX کار میکند و بین سخت افزارها ارسال میشود
extend
گروهی ازتولیدکنندگان PC که انجمنی برای پیشبرد استاندارد تک بیتی به عنوان یک رقیب برای استاندارد باس MAC توسط IBM تشکیل داده اند
extends
گروهی ازتولیدکنندگان PC که انجمنی برای پیشبرد استاندارد تک بیتی به عنوان یک رقیب برای استاندارد باس MAC توسط IBM تشکیل داده اند
extending
گروهی ازتولیدکنندگان PC که انجمنی برای پیشبرد استاندارد تک بیتی به عنوان یک رقیب برای استاندارد باس MAC توسط IBM تشکیل داده اند
PHIGS
برنامه واسط استاندارد بین نرم افزار و آداپتور گرافیکی که از مجموعهای از دستورات استاندارد برای رسم و تغییر تصاویر دو بعدی و سه بعدی تشکیل شده است
source
استاندارد IEEE , IBM وغیره IBM و غیر IBM نوع Taken Ring امکان استاندارد bridge می دهند تا داده را ردو بدل کنند
outreach
توسعه یافتن توسعه
mixable
امیزش پذیر امتزاج پذیر
reparable
اصلاح پذیر تعمیر پذیر
repairable
اصلاح پذیر تعمیر پذیر
ascendible
تفوق پذیر فراز پذیر
educatable
تربیت پذیر تعلیم پذیر
educable
تربیت پذیر تعلیم پذیر
ascendable
تفوق پذیر فراز پذیر
adaptable organism
موجود زنده سازش پذیر زیستمند سازش پذیر
adjustable wheel
چرخ تنظیم پذیر
[مانند بلندی]
[چرخ تطبیق پذیر]
[مانند نوع جاده]
ODI
واسط استاندارد معرفی شده توسط Novell برای کارت واسط شبکه که به کاربران امکان میدهد فقط یک درایور شبکه داشته باشند که با تمام کارتهای واسط شبکه کار میکند. استاندارد پیش از یک پروتکل را پشتیبانی میکند. مثل IPX و NetBEUI
artless
بی صنعت
arts
صنعت
art
صنعت
trade
صنعت
traded
صنعت
crafts
صنعت
craft
صنعت
craftsman trade
صنعت
industries
صنعت
industry
صنعت
artificer
صنعت کار
agro industry
کشت و صنعت
industrial espionage
جاسوسی در صنعت
labour intensive industry
صنعت کاربر
automotive industry
صنعت اتومبیل
handicraft
صنعت دستی
infant industry
صنعت نوزاد
service industry
صنعت خدمات
hyperbole
صنعت اغراق
manufacturing
صنعت ساخت
mystery
صنعت هنر
antistrophe
صنعت تجنیس
automotive
صنعت اتومبیل
mysteries
صنعت هنر
iron industry
صنعت اهن
technology
صنعت شناسی
technologies
صنعت شناسی
industrialist
صاحب صنعت
craftsmen
هنرپیشه صنعت گر
electric industry
صنعت برق
weak industry
صنعت کساد
sick industry
صنعت بیمار
industrialism
صنعت گرایی
plastic industry
صنعت پلاستیک
weak industry
صنعت ضعیف
chiasmus
صنعت قلب
ceramics industry
صنعت سرامیک
philotechnic
صنعت دوست
competitive industry
صنعت رقابتی
extractive industry
صنعت استخراجی
craftsman
هنرپیشه صنعت گر
contracting industry
صنعت ساختمان
industrialist
صنعت کار
domestic industry
صنعت داخلی
cottage industry
صنعت روستایی
cottage industries
صنعت روستایی
computer industry
صنعت کامپیوتر
industrialists
صاحب صنعت
industrialists
صنعت کار
palinode
صنعت انکار
declining industry
صنعت رو به زوال
haniwork
صنعت دست
family industry
صنعت خانوادگی
simile
صنعت تشبیه
structrual engineering industry
صنعت سازه
motorcar industry
صنعت اتومبیل
textile industry
صنعت نساجی
metal working industry
صنعت فلزکاری
textile industry
صنعت بافندگی
oil industry
صنعت نفت
export industry
صنعت صادراتی
filmdom
صنعت سینما
manufacturing industry
صنعت کارخانهای
similes
صنعت تشبیه
building construction
معماری
architectonics
فن معماری
architecture
معماری
architectural
معماری
plumb rule
خط کش معماری
face work
معماری
metaphors
صنعت استعاره کنایه
metaphor
صنعت استعاره کنایه
talkies
صنعت فیلم ناطق
location of industry
تعیین مکان صنعت
beaver fur
خز سگ آبی
[صنعت پوشاک]
handicraft
صنعت دستی حرفه
machine building industry
صنعت ماشین سازی
non ferrous metal industry
صنعت فلزات غیراهنی
nationalized industry
صنعت ملی شده
talkie
صنعت فیلم ناطق
expanding industry
صنعت در حال گسترش
carrying business
صنعت حمل و نقل
transport trade
صنعت حمل و نقل
transport industry
صنعت حمل و نقل
transport business
صنعت حمل و نقل
shipping trade
صنعت حمل و نقل
carrying trade
صنعت حمل و نقل
carrying-trade
صنعت حمل و نقل
small scale industry
صنعت به مقیاس کوچک
confectionery
صنعت شیرینی سازی
counterpoint
صنعت ترکیب الحان
electrotechnology
شناخت صنعت برق
ease of entry
سهولت ورودبه یک صنعت
constant cost industry
صنعت هزینههای ثابت
barrier to entry
منع ورود به صنعت
iron and steel working industry
صنعت اهن و فولاد
industrially
ازلحاظ کار و صنعت
beaver
خز سگ آبی
[صنعت پوشاک]
declining industry
صنعت درحال تنزل
automobile trade
صنعت یا تجارت اتومبیل
sick industry
صنعت عقب مانده
Assyrian architecture
معماری آشوری
achaemenid architecture
معماری هخامنشی
network architecture
معماری شبکه
architectonic
دانش معماری
display architecture
معماری نمایشی
style of architecture
سبک معماری
earth-work architecture
معماری خشتی
Cistercian
معماری رهبانی
chinese architecture
معماری چینی
egyptian architecture
معماری مصری
open architecture
معماری باز
architect
معماری کردن
order
سبک معماری
architects
معماری کردن
order
نظام معماری
entablature
پیشانی در معماری
environment architecture
معماری محیط
environment architecture
معماری محوطه
chujjah
معماری هنری
Babylonian architecture
معماری بابلی
computer architecture
معماری کامپیوتر
chiyjah
معماری هنری
Greek architecture
معماری یونانی
Egyptian architecture
معماری مصری
Jesuit architecture
معماری مجزایی
Estruscan architecture
معماری اتروسکی
Experimental architecture
معماری تجربی
architecture
هنر معماری
figurative architecture
معماری مشجر
Islamic architecture
معماری اسلامی
architectural
وابسته به معماری
interion architecture
معماری داخلی
GEAM
گروه معماری
architectural terms
اصطلاحات معماری
interior architecture
معماری داخلی
scutch
تیشه معماری
landscape architecture
معماری طبیعت
Green architecture
معماری سبز
Kinetic architecture
معماری جنبشی
earth architecture
معماری خشتی
defensive architecture
معماری نظامی
Cretan architecture
معماری کرتی
monumental architecture
معماری با عظمت
Conceptual architecture
معماری ادراکی
free entry
ورود ازاد بنگاهها به صنعت
pleating machine
دستگاه چاکدار کن
[صنعت نساجی]
plaiting machine
دستگاه چاکدار کن
[صنعت نساجی]
location of industry
تعیین محل استقرار صنعت
long run industry supply curve
منحنی عرضه صنعت در بلندمدت
pleating machine
دستگاه چین
[تا]
کن
[صنعت نساجی]
cuttler
دستگاه چین
[تا]
کن
[صنعت نساجی]
plaiter
دستگاه چین
[تا]
کن
[صنعت نساجی]
plaiting machine
دستگاه چین
[تا]
کن
[صنعت نساجی]
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com