Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 201 (10 milliseconds)
English	Persian
environment architecture	معماری محیط
Other Matches
Historicism	[معماری متاثر از زمان گذشته بخصوص معماری احیای مذهبی]
late-Modern architecture	[معماری که تصویرها و ایده ها و نقش و نگار آن گرفته شده از جنبش معماری مدرن بود.]
rezone	محیط چیزی را اصلاح کردن محیط را تغییر دادن
bioecology	رشتهای از محیط شناسی که روابط گیاهان و حیوانات رابا محیط اطراف خود موردبحث قرار میدهد
German Order	سبک معماری آلمانی [نوعی از سبک معماری کرنتی قرن هجدهم انگلستان]
Ionic Order	[معماری یونی یا سبک بالشی از سبک های معماری کلاسیک در یونان و رم]
to tip something [British E]	ته نشین شدن چیزی [محیط زیست] [بوم شناسی] [حفاظت محیط زیست]
to tip something [British E]	رسوب کردن چیزی [محیط زیست] [بوم شناسی] [حفاظت محیط زیست]
to tip something [British E]	ذخیره کردن چیزی [محیط زیست] [بوم شناسی] [حفاظت محیط زیست]
architecture proper	معماری بمعنی واقعی کلمه معماری واقعی
environmental test	ازمایش محیط زیست ازمایش محیط فیزیکی
architectural	معماری
building construction	معماری
architecture	معماری
plumb rule	خط کش معماری
face work	معماری
architectonics	فن معماری
chujjah	معماری هنری
architectonic	دانش معماری
Greek architecture	معماری یونانی
Green architecture	معماری سبز
architectural	وابسته به معماری
Babylonian architecture	معماری بابلی
style of architecture	سبک معماری
computer architecture	معماری کامپیوتر
Assyrian architecture	معماری آشوری
scutch	تیشه معماری
chiyjah	معماری هنری
Cistercian	معماری رهبانی
architectural terms	اصطلاحات معماری
defensive architecture	معماری نظامی
Cretan architecture	معماری کرتی
architecture	هنر معماری
earth architecture	معماری خشتی
earth-work architecture	معماری خشتی
Egyptian architecture	معماری مصری
Estruscan architecture	معماری اتروسکی
Experimental architecture	معماری تجربی
Conceptual architecture	معماری ادراکی
figurative architecture	معماری مشجر
achaemenid architecture	معماری هخامنشی
chinese architecture	معماری چینی
egyptian architecture	معماری مصری
Kinetic architecture	معماری جنبشی
monumental architecture	معماری با عظمت
environment architecture	معماری محوطه
order	نظام معماری
architect	معماری کردن
Islamic architecture	معماری اسلامی
architects	معماری کردن
interion architecture	معماری داخلی
order	سبک معماری
interior architecture	معماری داخلی
landscape architecture	معماری طبیعت
GEAM	گروه معماری
entablature	پیشانی در معماری
display architecture	معماری نمایشی
network architecture	معماری شبکه
Jesuit architecture	معماری مجزایی
open architecture	معماری باز
architecture	سبک معماری مهرازی
ecological architecture	معماری بوم شناختی
landscape architecture	معماری محوطه سازی
lodge-books	کتاب مقررات معماری
jaspe	خالدار کردن [معماری]
colonial	معماری کوچ نشینی
Doric Order	سبک معماری دوریک
landscape architecture	معماری ارایش زمین
Bassae Order	[معماری یونی یونان]
arabian	معماری با منشا اسلامی
herring bone	معماری یا طرح چپ و راست
charsu	چارسو [معماری اسلامی]
ordonnance	فرمان سبک معماری
Coptic architecture	معماری مسیحیان مصر
Orinthian Order	معماری کلاسیک [در یونان و رم]
Fantastic architecture	معماری غیر عادی
saa	معماری کاربردی سیستم ها
buddhist architecture	سبک معماری بودائی
gorgerian	[سر گلویی ستون] [معماری]
interrupted	[عناصر معماری منقطع]
Gothic	سبک معماری گوتیک
Hindoo	سبک شرقی [معماری]
byzantine architecture	سبک معماری بیزانسی
contextual architecture	معماری بافت گرایی
Hindoo	سبک هندو [معماری]
systems application architecture	معماری کاربردی سیستم ها
systems network architecture	معماری شبکه سیستم ها
ring topology	معماری شبکه که هر گره
Italianate	سبک معماری ایتالیایی
Federal style	سبک معماری فدرال
Jacobethan	احیای معماری جاکوبی
baroque architecture	سبک معماری باروک
bit slice processor	روش معماری ریزپردازنده ها
French Order	سبک معماری فرانسوی
Early Christian architecture	سبک معماری دوران مسیحیت
hanging-buttress	[پشت بند نگهدارنده] [معماری]
Industrial Architecture	معماری خانه های صنعتی
jaspe	مرمر نما کردن [معماری]
jaspe	رگه دار کردن [معماری]
gavel	[سه گوشی کنار شیروانی] [معماری]
EDAW	شرکت معماری مناظر طبیعی
Giant Order	شیوه غول ستونی [معماری]
horseshoe	[قوس نعلی شکل] [معماری]
gorge-cornice	ربع گرد بزرگ [معماری]
doric	بسبک معماری قدیم یونان
High Gothic	[معماری سبک گوتیک در آلمان]
languet	[تزئینات زبانه ای شکل] [معماری]
axonometric projection	طرح های هندسی [معماری]
Ersatz architecture	[معماری الکتریکی با نقش هایی در مرکز]
Ethiopian architecture	معماری حبشی [معبدهایی که از سنگ ساخته می شد]
sna	Architecture SystemsNetwork معماری شبکه سیستم ها
extended industry standard architecture	معماری استاندارد صنعت توسعه پذیر
corbeil	[معماری شبیه سبدی با تزئینات گل و میوه]
modillion	تزئینات معماری روی قرنیس ساختمان
biotecture	[معماری تاثیر گرفته از زیست شناسی]
grapevine	[تزئینی به شکل درخت انگور] [معماری]
architectonic	مربوط به فن معماری یاساختمان اثر ادبی
eisa	معماری استاندارد صنعت توسعه پذیر
corbeille	[معماری شبیه سبدی با تزئینات گل و میوه]
Deinocrates	[معماری وابسته به کلیمی های یونانی]
Corporate Modernism	سبک معماری بین المللی مدرن
acanthus leaf	معماری بصورت دندانه برگ کنگری
chinioserie	سبک معماری ویا هنر چینی
CIAM	همایش بین المللی معماری مدرن
Elizabethan architecture	معماری دوره ملکه الیزابت [انگلستان]
circuity	محیط
outward things	محیط
millieu	محیط
mediums	محیط
outlined	محیط
circumferences	محیط
outlines	محیط
circumference	محیط
surroundings	محیط
medium	محیط
environments	محیط
outsides	محیط
setting	محیط
ambiance	محیط
ambience	محیط
outlining	محیط
environment	محیط
entourage	محیط
perimeter	محیط
perimeters	محیط
settings	محیط
sphere	محیط
lapped	محیط
spheres	محیط
lap	محیط
milieux	محیط
milieus	محیط
milieu	محیط
entourages	محیط
girth	محیط
girths	محیط
peripheries	محیط
periphery	محیط
outline	محیط
outside	محیط
lion	[حکاکی سر شیر در معماری کلاسیک بخصوص در کتیبه ها]
Indian style	[سبک معماری هندی متاثر از فرهنگ غربی]
Dravidian architecture	[معماری مرسوم در قسمت شبه قاره هند]
abstract representation	[ترکیب معماری پست مدرنیسم و نوگرایی جدید]
Aztec architecture	معماری آزتکی [مربوط به ساکنان جزیره تکسکوکو]
Genius Loci	نابغه [واژه لاتین در معماری یا محوطه سازی]
Edwardian	معماری دوران ادوارد اول و دوم وسوم
Gibbs surround	[معماری نواری اطراف چارچوب در، طاقچه و پنجره]
backsteingotit	[آجری با ساختار ساده در معماری قرون وسطایی]
Hirsau style	[نوعی معماری به سبک رومی در آلمان و استرالیا]
Biedermeier	[سبک معماری، دکوراسیون و نقاشی اروپای میانی]
miseenscene	محیط کلی
milieu therapy	محیط درمانی
induced environment	محیط القایی
therapeutic millieu	محیط درمانی
living environment	محیط زنده
mixed environment	محیط درهم
perimeter [circumference] of a circle	محیط دایره
windowing environment	محیط پنجرهای
social milieu	محیط اجتماعی
threptic	محیط زاد
shelf environment	محیط کم عمق
psychological environment	محیط روانی
polarization of a medium	قطبش محیط
operational environment	محیط فعالیت
operational environment	محیط عملیاتی
in vivo	در محیط طبیعی
bodification	بهسازی محیط
milieus	محیط اجتماعی
dispersion medium	محیط پاشندگی
dispersive medium	محیط پخش
milieu	محیط اجتماعی
circling	محیط دایره
circles	محیط دایره
circled	محیط دایره
circle	محیط دایره
acclimatization	سازش با محیط
workbench	محیط کاری
periphery	محیط حدود
milieux	محیط اجتماعی

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com