English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 75 (1 milliseconds)
English Persian
unemployment inflation dilemma معمای بیکاری
Other Matches
natural rate hypothesis فرضیهای که بر اساس ان یک حداقل نرخ بیکاری وجود دارد که چنانچه میزان بیکاری از این حد کمتر شود در این صورت تورم با شتاب بیشتری افزایش می یابد . در این نرخ طبیعی بیکاری
unemployment compensation پرداختی در زمان بیکاری پرداخت کمکی در زمان بیکاری
okuns law براساس این قانون رابطه نزدیکی بین تغییرات نرخ بیکاری وافزایش تولید واقعی وجوددارد . اوکان نشان میدهد که در امریکا برای کاهش 1درصد نرخ بیکاری تولیدواقعی باید معادل 3درصدافزایش یابد
Chinese puzzles معمای چینی
fechner's paradox معمای فخنر
wordplay معمای لفظی
Chinese puzzle معمای چینی
tangram معمای چینی
policy dilemma معمای سیاستی
dilemma معمای غیرقابل حل
dilemmas معمای غیرقابل حل
prisoner's dilemma معمای زندانی
rebus معمای مصور
unemployment بیکاری
idless بیکاری
inoccupation بیکاری
idly به بیکاری
idleness بیکاری
vacations بیکاری
sloth بیکاری
vacation بیکاری
off hours ساعات بیکاری
voluntary unemployment بیکاری ارادی
rate of unemployment نرخ بیکاری
unemployment rate نرخ بیکاری
intellectual unemployment بیکاری تحصیلکرده ها
residual unemployment بیکاری باقیمانده
seasonal unemployment بیکاری فصلی
structural unemployment بیکاری ساختاری
structural unemployment بیکاری بنیادی
technological unemployment بیکاری فنی
unemployment insurance بیمه بیکاری
In ones spare time . دروقت بیکاری
jobless وابسته به بیکاری
latency زمان بیکاری
down time زمان بیکاری
frictional unemployment بیکاری اصطکاکی
cyclical unemployment بیکاری دورانی
hidden unemployment بیکاری پنهان
cyclical unemployment بیکاری ادواری
idle hours ساعتهای بیکاری
chronic unemployment بیکاری مزمن
disguised unemployment بیکاری نامرئی
mass unemployment بیکاری انبوه
marginal unemployment بیکاری نهائی
disguised unemployment بیکاری پنهان
an off day روز بیکاری
quantity of leisure مقدار ساعات بیکاری
vacant hours ساعات بیکاری یا فراغت
idleness بیکاری تنبلی بطالت
unemployment fund صندوق تامین بیکاری
dole حق بیمه ایام بیکاری
idlesse بیکاری تنبلی بطالت
kief بنگ کیف بیکاری
natural unemployment rate نرخ بیکاری طبیعی
involuntary unemployment بیکاری غیر ارادی
inactively از روی بیکاری بطورغیرفعال
unemployment benefit کمک دریافتی در دوران بیکاری
Time hangs heavily on my hands. از زور بیکاری حوصله ام سر رفته
lay off فصل کم کاری دوره بیکاری
inflationary gap بیکاری مطلقا" وجودنداشته باشد
idle time دوره فترت زمان بیکاری
technological unemployment بیکاری ناشی ازپیشرفتهای فنی
trade off between inflation and رابطه جانشینی بین تورم و بیکاری
leisure hours ساعات فراغت یا بیکاری هنگام فرصت
I am obsessed by fear of unemployment . تنها فکرم نگرانی از بیکاری ( عدم اشتغال ) است
man a bout town ادم بیکاری که همیشه به باشگاه و نمایشگاههای شهر میرود
mondayish بیحال در روز دوشنبه بواسطه بیکاری یکشنبه خسته از کار
frictional unemployment بیکاری کوتاه مدت که در نتیجه تحرک ناقص نیروی کار
phillips curve شکلی غیرخطی بوده و در حقیقت نشان میدهد که یک رابطه جانشینی بین تورم و بیکاری وجود دارد
begger my neighbour policy سیاستی است که هدفش انتقال مشکل بیکاری به کشور دیگر است مانندافزایش تعرفه گمرکی
new deal برنامه توسعه اقتصادی فرانکلین روزولت پس از سالهای بعداز بحران بزرگ درامریکا که دران کمک به کشاورزی بازنشستگی وبیمه بیکاری و غیره گنجانیده شده است
phillips curve منحنی است که بر اساس ان رابطه بین نرخ بیکاری و نرخ تورم درانگلستان را نشان میدهد.شکل اولیه این منحنی
accelerationists شتاب گرایان مکتبی که براساس اعتقاد انها هر گونه اقدام در جهت کاهش نرخ طبیعی بیکاری بدون اینکه قادر باشد این نرخ را کاهش دهد باعث تسریع تورم خواهدشد .میلتون فریدمن و ادموندفلپس از پیروان اصلی این گروه میباشند
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com