English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 205 (12 milliseconds)
English Persian
application معمولا به صورت نوشته
applications معمولا به صورت نوشته
Search result with all words
applies تقاضا برای چیزی معمولا به صورت نوشته
apply تقاضا برای چیزی معمولا به صورت نوشته
applying تقاضا برای چیزی معمولا به صورت نوشته
Other Matches
indicator چیزی که وضعیت فرآیند را نشان دهد. معمولا با صورت یا نور
compilation جمع اوری اطلاعات به صورت نوشته
italic حرف به صورت itoloc نوشته شده
compilations جمع اوری اطلاعات به صورت نوشته
noisy mode رقم معمولا غیرصفر که هنگام نرمالسازی عدد اعشاری در صورت وجود اختلال به آن اضافه شود
notations عملیات ریاضی که به صورت منط قی نوشته شده اند
direct دستورات برنامه که به صورت کد مطلق نوشته شده اند
notation عملیات ریاضی که به صورت منط قی نوشته شده اند
directs دستورات برنامه که به صورت کد مطلق نوشته شده اند
directed دستورات برنامه که به صورت کد مطلق نوشته شده اند
plain weave بافت ساده زیر و رو [معمولا قسمت گلیم بافت فرش را به این صورت می بافند.]
postfix عملیات ریاضی که به صورت منط قی نوشته شده اند به طوری که عملگر پس از عملوند می آید
destructive addition عمل جمع که در آن نتیجه روی یکی از عملوندها نوشته میشود یعنی دوباره نویسی صورت می گیرد
reversed عملیات ریاضی که به صورت منط قی نوشته شده اند, وبنابراین عملگرپس از اعداد فاهر میشودونیازبه کروشه را ازبین می برد
reversing عملیات ریاضی که به صورت منط قی نوشته شده اند, وبنابراین عملگرپس از اعداد فاهر میشودونیازبه کروشه را ازبین می برد
reverses عملیات ریاضی که به صورت منط قی نوشته شده اند, وبنابراین عملگرپس از اعداد فاهر میشودونیازبه کروشه را ازبین می برد
reverse عملیات ریاضی که به صورت منط قی نوشته شده اند, وبنابراین عملگرپس از اعداد فاهر میشودونیازبه کروشه را ازبین می برد
suffix notation عملیات ریاضی که به صورت منط ق نوشته میشود و نشانه پس از عددی که عمل روی آن انجام میشود می آید
laptop کامپیوتر سبکی که قابل حمل باشد ولی نه آن قدر کوچک که به صورت جیبی باشد معمولا حاوی صفحه نمایش صفحه کلید و درایو دیسک است
lapheld کامپیوتر سبکی که قابل حمل باشد ولی نه آن قدر کوچک که به صورت جیبی باشد معمولا حاوی صفحه نمایش صفحه کلید و درایو دیسک است
pendant سر ترنج [کلاله] [سر ترنج را به طرح های دوران صفویه نسبت می دهند و معمولا نقشی از ترنج مرکزی را نشان می دهد و به صورت های مختلف هندسی، بیضی شکل، دایره ای و چند ضلعی بافته می شود.]
ocr فرآیندی که امکان تشخیص حروف چاپ شده یا نوشته شده را به صورت نوری و تبدل آن به کد قابل خواندن توسط ماشین که ورودی کامپیوتر ست دارد با استفاده از حرف خان نوری
inventory از چیزی صورت برداشتن صورت ریز مواد اولیه موجودی انبار صورت تحریرترکه متوفی
optical فرآیندی که اجازه میدهد حروف چاپی یا نوشته شده به صورت نوری تشخیص داده شوند و به کد قابل خواندن توسط ماشین تبدیل شوند که وارد کامپیوتر می شوند به کمک حرف خوان نوری
orphan خط اول پاراگراف یا متن که جداگانه در پایین ستون نوشته شود و بقیه پاراگراف در بالای ستون بعدی نوشته شود. باعث می شوند و متن نامناسب دیده شود
orphaned خط اول پاراگراف یا متن که جداگانه در پایین ستون نوشته شود و بقیه پاراگراف در بالای ستون بعدی نوشته شود. باعث می شوند و متن نامناسب دیده شود
orphans خط اول پاراگراف یا متن که جداگانه در پایین ستون نوشته شود و بقیه پاراگراف در بالای ستون بعدی نوشته شود. باعث می شوند و متن نامناسب دیده شود
locals چاپگری که به صورت فیزیکی به کامپیوتر وصل است و نه به صورت منبع اشتراکی در شبکه
local چاپگری که به صورت فیزیکی به کامپیوتر وصل است و نه به صورت منبع اشتراکی در شبکه
printers وسیلهای که داده ورودی به صورت الکتریکی را به صورت قابل خواندن چاپ شده تبدیل میکند
printer وسیلهای که داده ورودی به صورت الکتریکی را به صورت قابل خواندن چاپ شده تبدیل میکند
plastic bubble keyboard صفحه کلید که کلیدهای آن به صورت حبابهای کوچک روی ورقه پلاستیکی هستند که در صورت انتخاب مدار را کامل می کنند
packet روش ارسال داده روی شبکه گسترده به صورت بستههای کوچک که بعدا به صورت درست سوار می شوند در مرحله دریافت
packets روش ارسال داده روی شبکه گسترده به صورت بستههای کوچک که بعدا به صورت درست سوار می شوند در مرحله دریافت
in an ordinary way معمولا
pipe معمولا
ordinarily معمولا"
generally معمولا
normally معمولا"
usu معمولا
piped معمولا
usually معمولا
as a rule معمولا
numeric که در بسیاری صفحه کلیدهای کامپیوتر به صورت گروه جداگانه برای واد کردن حجم زیادی از داده به صورت اعداد به کار می رود
one for one معمولا اسمبلر
normally closed contact اتصال معمولا بسته
halts معمولا با روشهای خارجی
halted معمولا با روشهای خارجی
halt معمولا با روشهای خارجی
phosphor معمولا اشعه الکترونی
at large به طور کلی [معمولا]
four address instruction معمولا: محل دو عملوند
normally open contact اتصال معمولا باز
as a rule <idiom> معمولا ،طبق عادت
normal معمولا یا آنچه به ترتیب رخ دهد
gulps گروهی از کلمات معمولا دو بایت
gulping گروهی از کلمات معمولا دو بایت
gulp گروهی از کلمات معمولا دو بایت
hand-out <idiom> پاداش ،معمولا از طرف دولت
gulped گروهی از کلمات معمولا دو بایت
printed معمولا با معیار نقط ه در اینچ
prints معمولا با معیار نقط ه در اینچ
print معمولا با معیار نقط ه در اینچ
bezant پولک گردی که معمولا از طلااست
barrage jamming تولید پارازیت به صورت پرده ممانعتی پخش پارازیت به صورت توده وسیع
to pass go orrun current معمولا مورد قبول واقع شدن
cleanup توپزن چهارم که معمولا قوی است
products customarily found in a pharmacy کالاهایی که معمولا در داروخانه بفروش می روند
home که معمولا در بالا سمت چپ قرار دارد
homes که معمولا در بالا سمت چپ قرار دارد
watts واحداندازه گیری SI برای توان الکتریکی که به صورت توان تولیدشده در صورت عبور جریان یک آمپر از باری که ولتاژ یک ولت دارد تعریف میشود
watt واحداندازه گیری SI برای توان الکتریکی که به صورت توان تولیدشده در صورت عبور جریان یک آمپر از باری که ولتاژ یک ولت دارد تعریف میشود
discretionary آنچه در صورت نیاز لازم و در صورت عدم نیاز زیادی باشد
burn up <idiom> کاملا سوختن (معمولا برای چیزهایی غیرازساختمان)
ultra high magnetic field معمولا میدان مغناطیسی باشغت بیش از 001ک
wet weight وزن خالص مایعاتی که معمولا هنگام کارکردن وجوددارند
littleneck clam نوزاد حلزون خوراکی که معمولا خام خورده میشود
Guilt for poorly behaved children usually lies with the parents. بد رفتاری کودکان معمولا اشتباه از پدر و مادر است.
We do not usually go places that cost a lot of money. ما معمولا به جاهای گران قیمت گردش نمی کنیم.
assault در CL معمولا "بعد از این کلمه قصد مهاجم ذکر میشود
cladding روکشی که روی سطح موادقرارگرفته و معمولا با انهاپیوند ایجاد میکند
soft tooling ابزاری که ابعاد ان معمولا تاحد کمی قابل تنظیم است
assaults در CL معمولا "بعد از این کلمه قصد مهاجم ذکر میشود
assaulted در CL معمولا "بعد از این کلمه قصد مهاجم ذکر میشود
luggable کامپیوتر شخصی قابل حمل که باتری اش معمولا تمام نمیشود.
latchkey child [کودکی که معمولا در خانه بخاطر مشغله پدر مادر تنها است]
branch cutoff دیواری است که معمولا درجهت عمود بر دیوار سپری ساخته میشود
crankum دیواره ی باغ [که معمولا در یک ردیف هم تراز از شرق تا غرب قرار می گیرد.]
crinkum دیواره ی باغ [که معمولا در یک ردیف هم تراز از شرق تا غرب قرار می گیرد.]
grotesque [تصاویر با مناظر عجیب و غریب معمولا در سرداب ها استفاده می شود.] [معماری]
Crinkle دیواره ی باغ [که معمولا در یک ردیف هم تراز از شرق تا غرب قرار می گیرد.]
crankle دیواره ی باغ [که معمولا در یک ردیف هم تراز از شرق تا غرب قرار می گیرد.]
rom دیسک پلاستیکی کوچک که به عنوان قطعه ROM با فرفیت بالا استفاده میشود. داده به صورت دودویی ذخیره میشود به صورت سوراخهای حکاکی شده روی سطح آن که سپس توسط لیزر خوانده می شوند
line astern صورت بندی ستون هوایی صورت بندی یک ستونه
chargeable accessions استخدام به صورت پرسنل کادر استخدام به صورت پیمانی
footnote یادداشتی در پایین صفحه مربوط به متن بالای آن که معمولا یک عدد مرجع است
footnotes یادداشتی در پایین صفحه مربوط به متن بالای آن که معمولا یک عدد مرجع است
cordon bleu گوشتی که در میان آن ژامبون و پنیر قرار داده و سرخمیکنند و معمولا با سس سرو میشود
origins محلی در صفحه نمایش که تمام مختصات به آن رجوع می کنند معمولا گوشه بالا سمت چپ
libraries کتابها یا رکوردها و... که عموم می توانند فرض کنند که معمولا در یک محل عمومی قرار دارند
library کتابها یا رکوردها و... که عموم می توانند فرض کنند که معمولا در یک محل عمومی قرار دارند
absorptive terrace این تراس معمولا به منظورنگهداری و پخش اب دربیشترین سطح ممکن طرح وساخته میشود
low supercharger gear دور کم سوپرشارژر درموتورهای پیستونی که معمولا بصورت اتوماتیک توسط یک فشارسنج کنترل میشود
origin محلی در صفحه نمایش که تمام مختصات به آن رجوع می کنند معمولا گوشه بالا سمت چپ
writ نوشته
deposition نوشته
depositions نوشته
papeteries نوشته
paper work نوشته
writs نوشته
epigraph نوشته
text نوشته
opuses نوشته
opus نوشته
texts نوشته
letters نوشته
inscriptions نوشته
scrip نوشته
inscription نوشته
letter نوشته
manuscript نوشته
manuscripts نوشته
record نوشته
discharge indicator disc دیسک رنگی معمولا زرد یاقرمز برای نشان دادن تخلیه سیستم اطفاء حریق
mandrel جسم مرکزی معمولا با مقطع دایرهای که قطعه لولهای یاقسمت مادگی دور ان شکل میگردد
intermediate contingency قدرت موتور توربوشفت پایین تر از سطح اضطراری که معمولا برای مدت 03 دقیقه مجاز میباشد
under lay زیرانداز فرش [جهت جلوگیری از سر خوردن آن بر روی زمین که معمولا از جنس نمد و یا مشمع می باشد.]
handwriting دست نوشته
manuscript دست نوشته
hand writing دست نوشته
petrograph سنگ نوشته
it is written that نوشته اندکه
written نوشته شده
petroglyph سنگ نوشته
writings نوشته نوشتجات
writing نوشته نوشتجات
cryptogram نوشته رمزی
callout نوشته راهنما
chirograph دست نوشته
ancient manuscript نوشته قدیمی
pseudograph نوشته جعلی
hierogram نوشته قدس
cryptograph نوشته رمزی
dat سیستم ضبط صورت به صورت اطلاعات دیجیتال روی نوار مغناطیسی که تولید مجدد با کیفیت بالا دارد ونیز نوار با فرفیت بالا برای سیستم پشتیبانی
diamonds شکل موجهای ضربهای که معمولا در جریان خروجی راکتها بصورت لوزیهای پشت سر هم قابل مشاهده است
cruelty عقلا" قابل پیش بینی باشد . این چنین رفتاری معمولا" باعث صدورحکم طلاق میشود
poison pen نوشته غرض الود
erotica نوشته ها واصطلاحات عاشقانه
triglot به سه زبان نوشته شده
packaged software بسته پیش نوشته
imperscriptible فاقد اجازه نوشته
opusculum اثریا نوشته بی اهمیت
overwrite نوشته داده در محلی
it is written that نوشته شده است که
repetitive letter نوشته شده است
psychogram پیام نوشته روح
pornograph نوشته ها و عکسهای رکیک
numerals عدد نوشته شده و..
inscription نقش نوشته خطی
pornography نوشته شهوت انگیز
graphically بطور نوشته یا منقوش
numeral عدد نوشته شده و..
cartouche لوح نوشته مزین
number عدد نوشته شده
letter press نوشته وابسته به عکسها
numbers عدد نوشته شده
scroll نوشته یافهرست طولانی
scrolls نوشته یافهرست طولانی
inscriptions نقش نوشته خطی
cryptanalysis کشف نوشته رمزی
acrostolium [قسمتی از دماغه کشتی در ناو جنگی باستان مه معمولا مدور، مارپیچ یا شکلی شبیه حیوانات داشته است.]
clear air turbulence اشفتگی در اسمان فاقد ابر که معمولا در ارتفاعات بالا وهمراه با تغییر سرعت درنزدیکی مسیر خروج گازهامیباشد
thermate نوعی ماده اتشزاست که در گلولههای اتشزا مورد استفاده قرار می گیرد و معمولا مخلوط اکسیداهن و الومینیم میباشد
legend نوشته روی سکه ومدال
purple patch نوشته اراسته به صنایع بدیعی
ad-lib بدون نوشته صحبت کردن
legends نوشته روی سکه ومدال
ad-libbed بدون نوشته صحبت کردن
superscription عنوان نوشته روی چیزی
writing چیزی که نوشته شده است
writings چیزی که نوشته شده است
fill out <idiom> نوشتن حقایقی که نوشته شدهاند
graffiti نوشته تصویر ویا پوستریکهبردیوارمیچسبانند
blasphemous نوشته وگفته کفر امیز
purple passage نوشته اراسته به صنایع بدیعی
ad-libs بدون نوشته صحبت کردن
numeral اعداد نوشته شده IV, III, II , I و...
numerals اعداد نوشته شده IV, III, II , I و...
autographic نوشته شده با دست خودمصنف
accounting package بسته پیش نوشته حسابداری
ad-libbing بدون نوشته صحبت کردن
jotting چیزیکه با عجله نوشته شده
bilingual بدو زبان نوشته شده
hic jacet نوشته روی سنگ قبر
slashed zero علامت نوشته یا چاپ شده
cryptanalyze نوشته رمزی را کشف کردن
epitaph نوشته روی سنگ قبر
epitaphs نوشته روی سنگ قبر
hyphenated نوشته شده با فضای خالی
divan cover [قالیچه رومبلی که معمولا دو تکه قرینه بوده و در یک طرف بدون ریشه می باشد تا در کنار هم بصورت یک قطعه به نظر آید.]
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com