Dictiornary-Farsi | مغرور ازانجام کاری | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (3 milliseconds)

English	Persian
flushed	مغرور ازانجام کاری


Other Matches

absolving	کسی را ازانجام تعهدی معاف ساختن
absolves	کسی را ازانجام تعهدی معاف ساختن
absolved	کسی را ازانجام تعهدی معاف ساختن
absolve	کسی را ازانجام تعهدی معاف ساختن
self-sufficient	مغرور
prouder	مغرور
haughty	مغرور
proud	مغرور
set up	مغرور
overbearing	مغرور
prideful	مغرور
proudest	مغرور
chesty	مغرور
lordly	مغرور
snobbish	مغرور
uppity	مغرور
assured	مغرور
arty	مغرور
touch me not ish	مغرور
stuck up	مغرور
stuck-up	مغرور
vogie	مغرور
stomachy	مغرور
wadded with conceit	مغرور
pride ful	مغرور
presumptuous	مغرور
hoity-toity	مغرور
supercilious	مغرور
hoity toity	مغرور
on one's high horse <idiom>	مغرور
bigheaded	مغرور
swaggers	مغرور
bucko	مغرور
haught	مغرور
high minded	مغرور
hubristic	مغرور
swaggering	مغرور
swaggered	مغرور
swagger	مغرور
high horse	مغرور
uppish	مغرور
overweening	بسیار مغرور
tumorous	متورم مغرور
jaunty	جلف مغرور
to lift up one's horn	مغرور بودن
egomaniac	ازخودراضی-مغرور
snob	مغرور افادهای
purse proud	مغرور از ثروت
snobs	مغرور افادهای
self sufficing	مستغنی مغرور
go to one's head <idiom>	مغرور شدن
potty	احمقانه مغرور
defeatist	مغرور-ازخودمتشکر
vain	تهی مغرور
potties	احمقانه مغرور
over confident	زیاد گستاخ مغرور
snippy	مغرور تکه پاره
stuffy	اوقات تلخ مغرور
assumptive	فرض مسلم شده مغرور
He is as proud as the peacock. <proverb>	مثل طاووس مغرور است .
blow torch	کوره لحیم کاری فشنگ جوش کاری
torches	کوره لحیم کاری فشنگ جوش کاری
to know the ropes	راههای کاری را بلد بودن لم کاری رادانستن
torch	کوره لحیم کاری فشنگ جوش کاری
torching	کوره لحیم کاری فشنگ جوش کاری
torched	کوره لحیم کاری فشنگ جوش کاری
pence for any thing	میل بچیزی یا کاری یااستعدادبرای کاری
stringing	خطوط خاتم کاری و منبت کاری
glid	تذهیب کاری [در زمینه فرش بوسیله نخ طلا، نقره و یا جواهرات. نوعی از این تذهیب کاری به صوفی بافی معروف است.]
drilling pattern	نمونه مته کاری الگوی مته کاری
he was proud of his wealth	بدارایی خود مغرور بود مست دارایی خود بود
plumbery	سرب کاری کارخانه سرب کاری
mosaics	موزاییک کاری معرق معرق کاری
hypofunction	کم کاری
active	کاری
curry powder	کاری
curry powders	کاری
curries	کاری
malfunction	کژ کاری
impotence	کاری
flower piece	گل کاری
malfunctioned	کژ کاری
malfunctions	کژ کاری
currie	کاری
inaction	بی کاری
slobbery	تف کاری
under employment	کم کاری
feckful	کاری
curry	کاری
plasterwork	گچ کاری
electroplating	اب کاری
intent on doing anything	کاری
parget	گچ کاری
plastering	گچ کاری
effective	کاری
impotency	کاری
crypianalysis	پنهان کاری
discreetnss	احتیاط کاری
lighterage	دوبه کاری
drilling work	مته کاری
lead work	سرب کاری
lay off	فصل کم کاری
fairing	صیقل کاری
counterattack	بدل کاری
fal lal	ریزه کاری
discreetness	احتیاط کاری
disguised underemployment	کم کاری پنهان
to be about to do something	در پی کاری شدن
marquetery	منبت کاری
marbling	مرمر کاری
maleficence	تبه کاری
dry farm	دیم کاری
malefaction	تبه کاری
cutting off	برش کاری
delicacy of touch	ریزه کاری
d. touch	نازک کاری
fiendishness	تبه کاری
graving	کنده کاری
habitual way of doing anything	کردن کاری
i will see sbout it	یک کاری می کنم
hypothyroidism	کم کاری تیروئید
hours of business	ساعتهای کاری
hunkerism	محافظه کاری
hydrotreating	هیدروژن کاری
hole punching	منگنه کاری
glyptics	کنده کاری
figuration	شیرین کاری
finishing touches	دست کاری
galvanization	رویینه کاری
latticing	شبکه کاری
flagitiousness	تبه کاری
lattice work	شبکه کاری
knurled tool	ابزار اج کاری
it is a soft snap	کاری ندارد
folding press	پرس خم کاری
insagacity	ندانم کاری
ingraving	کنده کاری
folding machine	دستگاه خم کاری
factorage	حق العمل کاری
glazing	شیشه کاری
elegance	ریزه کاری
extravagantly	با افراط کاری
plumbing	سرب کاری
acting	فعال کاری
squalor	کثافت کاری
mining	معدن کاری
brickwork	سفت کاری
amalgamating	ملغمه کاری
amalgamates	ملغمه کاری
punching	منگنه کاری
workstation	ایستگاه کاری
workstations	ایستگاه کاری
compounding	امیزه کاری
farming	اجاره کاری
joinery	نازک کاری
lubrication	روغن کاری
drilling	مته کاری
fretwork	منبت کاری
forging	چکش کاری
smelting	ذوب کاری
forming	فرم کاری
amalgamate	ملغمه کاری
amalgamated	ملغمه کاری
decoration	زینت کاری
bumping tool	ابزار خم کاری
business hours	ساعت کاری
calk	بتونه کاری
canniness	ملاحظه کاری
cartwhip	شلاق کاری
caulking	بتونه کاری
cautiousness	احتیاط کاری
cementation	سمنت کاری
cementation	سیمان کاری
chromium plating	اب کرم کاری
compulsiveness	مکرر کاری
conservativeness	محافظه کاری
contouring operation	فرم کاری
contrasuggestibility	وارون کاری
brickworks	سفت کاری
brick work	اجر کاری
decorations	زینت کاری
misconduct	خلاف کاری
acrography	گچ کاری برجسته
active cell	خانه کاری
an active man	مرد کاری
an active remedy	درمان کاری
anaplasty	پیوند کاری
argentation	نقره کاری
blindage	صیقل کاری
boo boo	اشتباه کاری
brick work	سفت کاری
cotton plantation	پنبه کاری
trephine	مته کاری
work year	سال کاری
workgroup	گروه کاری
working set	مجموعه کاری
working storage	حافظه کاری
working storage	انباره کاری
workspace	فضای کاری
you are welcome	کاری نکردم