English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (13 milliseconds)
English Persian
manganesian مغنیسایی دارای مغنیساوابسته بسنگ سیاه شیشه گران
Other Matches
manganic دارای مغنیساوابسته بسنگ سیاه شیشه گران
obsidian مواد اتش فشانی سیاه ماننداست به شیشه بطری
panes دارای جام شیشه کردن
pane دارای جام شیشه کردن
manganic مغنیسایی
wire glass شیشه دارای شبکه سیمی در متن ان
wired glass شیشه دارای شبکه سیمی در متن ان
vitrescent اماده برای تبدیل به شیشه دارای خاصیت شیشهای
ground glass نوعی شیشه نورافشان که دارای سطحی تراشیده است
plumbaginous دارای سرب سیاه
woodruff حشره مصنوعی دارای بالهای سیاه و سفید
silicification تبدیل بسنگ
the ship struck a arock کشتی بسنگ خورد
At the beginning of the month (year). سرش ؟ بسنگ خورد
gorgonize تبدیل بسنگ کردن
english shepherd سگ گلهء انگلیسی که دارای اندازهء متوسط وبرنگ سیاه براق ودارای خالهای قهوهای یاخرمایی است
dear bought جنس گران خریداری شده خریداری به قیمت گران
mineralize تبدیل بسنگ معدن کردن
we missed our mark تیر ما بسنگ خورد خطا کردیم
plate glass شیشه سنگ شیشه تختهای
glassman تاجر شیشه شیشه ساز
ink bottle شیشه مرکب شیشه جوهر
court rug فرش تالاری یا درباری [این نوع فرش از نفیس ترین و گران ترین فرش ها می باشد و دارای نقش ها و طرح های عالی با نخ ممتاز بوده و فقط بصورت سفارشی برای محل های خاص بافته می شود.]
flatbed وسیلهای با شیشه مسط ح که کار هنری روی آن قرار می گیرد نوک اسکن زیر شیشه حرکت میکند و تصویر را به فایل گرافیکی تبدیل میکند
basalt نوع سنگ چخماق یا اتش نشانی سیاه مرمر سیاه
silhouette نقاشی سیاه یکدست بصورت نیمرخ سیاه نشاندادن
silhouettes نقاشی سیاه یکدست بصورت نیمرخ سیاه نشاندادن
melanin رنگ سیاه ولکههای سیاه روی پوست
crape نوار ابریشمی سیاه سیاه پوشانیدن
black holes حفره سیاه چاله سیاه
ethiops سیاب سیاه جیوه سیاه
sables رنگ سیاه لباس سیاه
smutted whcat گندم سیاه یا زنگ سیاه
bold face طرح سیاه حرف سیاه
sable رنگ سیاه لباس سیاه
black hole حفره سیاه چاله سیاه
vitrify بصورت شیشه در اوردن بصورت شیشه درامدن
glass wool پشم یا براده شیشه پشم شیشه
costly گران
dearly گران
heavies گران
onerous گران
costliest گران
costlier گران
heavier گران
overpriced گران
heavy گران
pricey گران
heaviest گران
dearest گران
dearer گران
at a great penny worth گران
dears گران
expensive گران
dear گران
sumptuous گران
endear گران کردن
big ticket گران قیمت
priceless بسیار گران
to sell dearly گران فروختن
massively گران کوه
endeared گران کردن
highs سخت گران
dears گران کردن
stingy گران کیسه
dear گران کردن
high interest بهره گران
high priced گران بها
high value گران قیمت
massive گران کوه
expensively گران بها
dearer گران کردن
endears گران کردن
high money پول گران
deluxe مجلل گران
natatores شنا گران
dearest گران کردن
dear bought گران خرید
highest سخت گران
high سخت گران
overpriced <adj.> بسیار گران
too expensive <adj.> بسیار گران
valuable گران بها
be too dear گران بودن
black body radiation تابش جسم سیاه پرتو جسم سیاه
prohibitory گران جلوگیری کننده
not too expensive خیلی گران نباشد.
white elephants گران و پر خرج و کم فایده
viscosity قوام گران روی
The price of butter has gone up . butter has become expensive . کره گران شده
prohibitive گران جلوگیری کننده
exclusive منحصر بفرد گران
i paid dear for it برای من گران تمام شد
overburden گران بار شدن
You have paid too much for your car . اتوموبیلت را گران خریدی
It is too expensive. خیلی گران است.
white elephant گران و پر خرج و کم فایده
worth a kings ransom بسیار گران بها
highs وافر گران گزاف
high وافر گران گزاف
highest وافر گران گزاف
dear bought گران تمام شده
This is really expensive ! این چه گران است !
highest وسیله گران یا با کارایی بالا
beyoned price بی قیمت بسیار گران بها
assays عیارگیری فلزات گران قیمت
He overcharged us. پایمان گران حساب کرد
assay عیارگیری فلزات گران قیمت
highs وسیله گران یا با کارایی بالا
costs an arm and a leg <idiom> [فوق العاده پرخرج یا گران]
pyrrhic victory پیروزی ای که بی اندازه گران تمام شد
high وسیله گران یا با کارایی بالا
i paid dearly for it بسیار گران برایم تمام شد
She took umbrage at your remark . سخن شما برایش گران آمد
The hotel has overcharged me . هتل گران پایم حساب کرده
I paid dearly for this mistake . این اشتباه برایم گران تمام شد
paper white monitor صفحه نمایش که متن سیاه را روی صفحه سفید نمایش میدهد و نه مثل متنهای معمولی درخشان روی صفحه سیاه
A thing you dont want is dear at any price. <proverb> چیزى را که نخواهى ,با هر قسمتى برایت گران است.
thunderscan یک پیمایش کننده گران و باوضوح و دقت بالا
gems سنگ گران بها جواهر نشان کردن
gem سنگ گران بها جواهر نشان کردن
a white elephant شیئی کم مصرف و جا تنگ کن اما گران قیمت
pallets ماله مخصوص کوزه گران مالهء صافکاری
glyptics کنده کاری در روی سنگهای گران بها
pallet ماله مخصوص کوزه گران مالهء صافکاری
We do not usually go places that cost a lot of money. ما معمولا به جاهای گران قیمت گردش نمی کنیم.
Hotel accommodation is rather expensive there. قیمت [اتاق] هتل آنجا واقعا گران است.
isobar دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobars دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobare دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
white elephant هر چیز گران که بیخ ریش صاحبش گیر کرده باشد
white elephants هر چیز گران که بیخ ریش صاحبش گیر کرده باشد
cementitious دارای مواد سمنتی یا سیمانی دارای خواص سیمان
soft shelled دارای عقیده معتدل حلزون دارای صدف نرم
It is too expensive for me to buy ( purchase ). برای من خیلی قیمتش گران است ( پول خرید آنرا ندارم )
Smoking makes you ill and it is also expensive. سیگار کشیدن شما را بیمار می کند و این همچنین گران است.
ringent دارای دهن باز دارای لبان برگشته
He bought them expensive presents, out of guilt. او [مرد] بخاطر احساس گناهش برای آنها هدیه گران بها خرید.
virile دارای نیروی مردی دارای رجولیت
galleried دارای سرسرا دارای اطاق نقاشی
gravel blind دارای چشم تار دارای دید کم
low tension دارای فشار ضعیف دارای ولتاژکم
acinaseous دارای تخم و بذر دارای تخمدان
bottles شیشه
bottle شیشه
glassblower شیشه گر
glazier شیشه گر
plate شیشه
plates شیشه
pane شیشه
panes شیشه
glass cutter شیشه بر
glazier شیشه بر
glass شیشه
water glass اب شیشه
glass blower شیشه گر
glaziery شیشه بری
glazing شیشه بری
focusing screen شیشه مات
anti dazzle screen شیشه نورگیر
panes جام شیشه
hard glass شیشه سخت
panes قاب شیشه
pane جام شیشه
pane قاب شیشه
bottle brush شیشه پاک کن
glasshouses شیشه گرخانه
granulated glass شیشه اج دار
anti dazzle screen شیشه ضد نور
Pyrex شیشه پیرکس
plate glass شیشه لوحی
fiberglass پشم شیشه
glass wool پشم شیشه
glass blowing شیشه گری
frosted glass شیشه کدر
glass ware فروف شیشه
glass rebate دوراهه شیشه
glassy شیشه مانند
frosted glass شیشه مات
glass frit شیشه متخلخل
glass fibers الیاف شیشه
glass dust خرده شیشه
glass cloth شیشه پاک کن
glassmaker شیشه ساز
glazing شیشه کاری
crown glass شیشه گردیاچرخی
glassworker شیشه ساز
glasswork شیشه سازی
glasswool پشم شیشه
foamglass شیشه اسفنجی
foamglass شیشه کفی
case bottle شیشه چارپهلو
cast glass شیشه ریخته گی
colored glass شیشه رنگی
glassman شیشه فروشی
case-bottle شیشه چارپر
glasshouse شیشه گرخانه
water glass شیشه مایع
sheet glass شیشه جام
security glass شیشه نشکن
Recent search history
Search history is off. Activate
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com