Dictiornary-Farsi | مقابله ترتیب | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (10 milliseconds)

English	Persian
sequence check	مقابله ترتیب


Other Matches

emergency drill	تمرین مقابله با سوانح تمرین مقابله با حوادث غیرمترقبه
check	مقابله کردن مقابله
checked	مقابله کردن مقابله
checks	مقابله کردن مقابله
random processing	پردازش داده به ترتیب مورد نیاز و نه ترتیب ذخیره شده
schedule	ترتیب انجام کارها یا ترتیب اختصاص زمان CPU برای پردازش در سیستم چند کاربره
scheduled	ترتیب انجام کارها یا ترتیب اختصاص زمان CPU برای پردازش در سیستم چند کاربره
schedules	ترتیب انجام کارها یا ترتیب اختصاص زمان CPU برای پردازش در سیستم چند کاربره
collocation	ترتیب نوبت و ترتیب پرداخت بدهی به طلبکاران
chain	1-مجموعهای از فایل ها یادادههای متصل بهم به ترتیب 2-مجموعهای از دستورالعمل ها که به ترتیب اجرا می شوند
chains	1-مجموعهای از فایل ها یادادههای متصل بهم به ترتیب 2-مجموعهای از دستورالعمل ها که به ترتیب اجرا می شوند
firing order	ترتیب احتراق موتور وایرچینی موتور ترتیب تیراندازی سلاح
batting order	ترتیب ورود توپزنها به بازی بیس بال ترتیب ورود توپزنهابه بازی کریکت
check	مقابله
counterview	مقابله
contrasted	مقابله
checks	مقابله
controlment	مقابله
contrasts	مقابله
transfer check	مقابله
contrast	مقابله
checked	مقابله
confrontation	مقابله
confrontations	مقابله
bucking	مقابله
opposition	مقابله
checking	مقابله
collation	مقابله
echo check	مقابله
contrasting	مقابله
collations	مقابله
parity checking	مقابله توازن
sight check	مقابله نظری
parity check	مقابله توازن
checks and balance	کنترل و مقابله
spell checker	مقابله گر املائی
retaliation	مقابله به مثل
diagnostic check	مقابله تشخیصی
system check	مقابله سیستم
spot check	مقابله موضعی
modulo n check	مقابله به پیمانه
marginal check	مقابله مرزی
dynamic check	مقابله پویا
checklist	سیاهه مقابله
sight check	مقابله چشمی
data check	مقابله داده ها
overflow check	مقابله سرریز
limit check	مقابله حدود
spot checks	مقابله موضعی
loop checking	مقابله حلقه
sequence checking	مقابله ترتیبی
opposability	مقابله پذیری
reciprocity	مقابله به مثل
parity check	مقابله ایستایی
cyclic check	مقابله چرخهای
selection check	مقابله گزینش
crossecheck	مقابله مجدد
sum check	مقابله جمعی
cross-examinations	پرسش و مقابله
collate	مقابله کردن
automatic check	مقابله خودکار
collated	مقابله کردن
collates	مقابله کردن
cross-examination	پرسش و مقابله
beard	مقابله کردن
beards	مقابله کردن
arithmetic check	مقابله حسابی
acounter	مقابله کردن
countering	مقابله کردن
counter	مقابله کردن
algebra	جبر و مقابله
repel	مقابله کردن
repelled	مقابله کردن
repelling	مقابله کردن
collating	مقابله کردن
repels	مقابله کردن
bucking coil	پیچک مقابله
built in check	مقابله توکار
check point	نقطه مقابله
check boxes	جعبههای مقابله
casting out nines	مقابله نه نهی
twin check	مقابله توام
validity check	مقابله اعتبار
check list	سیاهه مقابله
visual check	مقابله بصری
visual check	مقابله دیداری
countered	مقابله کردن
check indicator	نماینده مقابله
hardware check	مقابله سخت افزاری
syntax checker	مقابله نحوه گری
parity check	مقابله کردن توازن
tick off	نشان رسیدگی و مقابله
longitudinal redundancy check	مقابله افزونگی طولی
collating	مقابله وتطبیق کردن
machine check interrupt	وقفه مقابله ماشین
checking program	برنامه مقابله کننده
odd even check	مقابله فرد و زوج
dump check	مقابله حین روبرداری
checked	مقابله کردن بررسی
collated	مقابله وتطبیق کردن
collates	مقابله وتطبیق کردن
reciprocate	مقابله به مثل نمودن
checks	مقابله کردن بررسی
counter military	مقابله باعملیات نظامی
vertical parity check	مقابله توان عمدی
check	مقابله کردن بررسی
collate	مقابله وتطبیق کردن
reciprocates	مقابله به مثل نمودن
reciprocated	مقابله به مثل نمودن
check indicator	مشخص کننده مقابله
duplication check	مقابله از راه تکرار
disaster control	روش مقابله با سوانح و بلایا
Touché!	خوب مقابله کردی! [در بحثی]
i raked all algebra	جبر و مقابله را زیر و روکردم
checkpoint restart	اغازگر مجدد نقطه مقابله
programmable check	مقابله برنامه ریزی شده
programmed check	مقابله برنامه ریزی شده
lrc	Check LongitudinalRedundancy مقابله افزونگی طولی
rencounter	با خصومت روبرو شدن مقابله کردن
rencontre	با خصومت روبرو شدن مقابله کردن
checkpoints	محل بازرسی وسائط نقلیه نقطه مقابله
checkpoint	محل بازرسی وسائط نقلیه نقطه مقابله
desk checking	فرایند بررسی بوسیله دست مقابله رومیزی
check-points	محل بازرسی وسائط نقلیه نقطه مقابله
assistance	کمک یک جانبه کشوری به کشور دیگر بدون اینکه مسئله مقابله به مثل مطرح باشد
north atlantic treaty organization (nato	پیمانی که در 9491 باشرکت 51 کشور به وجود امدو هدف ان در واقع مقابله نظامی با پیمان ورشو وبلوک شرق است
set up	ترتیب
anomalies	بی ترتیب
anomaly	بی ترتیب
serialization	ترتیب
catenation	ترتیب
arr	ترتیب
arrangement	ترتیب
regularity	ترتیب
regularities	ترتیب
ordering	ترتیب
arrangements	ترتیب
to make an arrangement	ترتیب
organizations	ترتیب
organization	ترتیب
organisations	ترتیب
random	بی ترتیب
randomly	بی ترتیب
configuration	ترتیب
arrangment	ترتیب
configurations	ترتیب
to order <idiom>	به ترتیب
arramgement	ترتیب
ataxic	بی ترتیب
respectively	به ترتیب
orderless	بی ترتیب
systems	ترتیب
immethodical	بی ترتیب
system	ترتیب
in series	به ترتیب
kelter	ترتیب
orderliness	ترتیب
kelter or kilter	ترتیب
lay out	ترتیب
assortments	ترتیب
sequences	ترتیب
assortment	ترتیب
out of kelter	بی ترتیب
order	ترتیب
ordonnance	ترتیب
sequence	ترتیب
management	ترتیب
disorderly	بی ترتیب
regvlarity	ترتیب
irregular	بی ترتیب
collocation	ترتیب
managements	ترتیب
pial	بی ترتیب
concerning this <adv.>	به این ترتیب
schemed	ترتیب رویه
hereunto <adv.>	به این ترتیب
ascending order	ترتیب صعودی
scheme	ترتیب رویه
make-up	ترتیب گریم
otherwise <adv.>	به ترتیب دیگر
for this purpose <adv.>	به این ترتیب
as to that <adv.>	به این ترتیب
hereto <adv.>	به این ترتیب
arrengement	ترتیب دادن
schemes	ترتیب رویه
castrametation	فن ترتیب اردو
on the other side <adv.>	به ترتیب دیگر
systems	نظم ترتیب
on the other hand <adv.>	به ترتیب دیگر
alphabetical order	ترتیب رکوردها
orchestrations	ترتیب هم اهنگی
orchestration	ترتیب هم اهنگی
permanency	ترتیب همیشگی
permanencies	ترتیب همیشگی
on this <adv.>	به این ترتیب
at the same time [on the other hand] <adv.>	به ترتیب دیگر
order of battle	ترتیب نیرو
march order	ترتیب راهپیمایی
relative location	ترتیب نسبی
sequence control	کنترل ترتیب