Dictiornary-Farsi | مقام جانشین فرماندهی | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (6 milliseconds)

English	Persian
alternate command authority	مقام جانشین فرماندهی


Other Matches

second in command	معاون فرماندهی جانشین فرماندهی
deputy chief of naval operation	جانشین فرماندهی نیروی دریایی
commandery	مقام فرماندهی
oldman	مقام فرماندهی
deputies	قائم مقام جانشین
vicegerent	جانشین قائم مقام
deputy	قائم مقام جانشین
supreme commander	فرماندهی عالی ارتش فرماندهی کل قوا فرماندهی کل
reference position	محل پاسگاه فرماندهی تاکتیکی دریایی موضع فرماندهی
assumes	در دست گرفتن فرماندهی تقبل کردن فرماندهی
command axis	محورحرکت قرارگاه فرماندهی محور ارتباط فرماندهی
assume	در دست گرفتن فرماندهی تقبل کردن فرماندهی
resume command	به دست گرفتن فرماندهی شروع فرماندهی
island	پل فرماندهی ناو هواپیمابر پل فرماندهی
islands	پل فرماندهی ناو هواپیمابر پل فرماندهی
direct command	فرماندهی مستقیم فرماندهی بلاواسطه تیراندازی به روش فرمان مستقیم
plate milling stand	مقام دستگاه فرز غلطکی مقام دستگاه نورد صفحه
specified command	فرماندهی اختصاصی فرماندهی نیروی اختصاصی
take over	مسلط شدن غلبه کردن جانشین کردن جانشین شدن
airlift command	فرماندهی ترابری هوایی قسمت حمل و نقل هوایی فرماندهی حمل و نقل هوایی
command	فرماندهی
strategies	فن فرماندهی
strategy	فن فرماندهی
commandantship	فرماندهی
commanded	فرماندهی
commandership	فرماندهی
conning tower	پل فرماندهی
executive branch	فرماندهی
commands	فرماندهی
pilot house	پل فرماندهی
bridges	پل فرماندهی
leadership	فرماندهی
bridged	پل فرماندهی
wheelhouses	پل فرماندهی
bridge	پل فرماندهی
centre castle	پل فرماندهی
wheelhouse	پل فرماندهی
embassage	مقام سفارت مقام ایلچی سفارت
continuity of command	مداومت فرماندهی
command	سرکردگی فرماندهی
enclosed bridge	پل فرماندهی سر پوشیده
master's certificate	گواهینامه فرماندهی
logistical command	فرماندهی لجستیکی
lead a unit	فرماندهی کردن
head quarters	مرکز فرماندهی
flag ship	ناو سر فرماندهی
joint command	فرماندهی مشترک
emergency conning position	پل فرماندهی اضطراری
commodity command	فرماندهی اماد
commandery	محل فرماندهی
administrative command	فرماندهی اداری
high command	فرماندهی عالی
command posts	پاسگاه فرماندهی
command posts	پست فرماندهی
command post	پاسگاه فرماندهی
command post	پست فرماندهی
flagships	ناو فرماندهی
flagship	ناو فرماندهی
headquarters	قرارگاه فرماندهی
headquarters	مرکز فرماندهی
air command	فرماندهی هوایی
area command	فرماندهی منطقه
base command	فرماندهی پایگاه
commander's estimate	براورد فرماندهی
commander's call	در اختیار فرماندهی
command report	گزارش فرماندهی
command net	شبکه فرماندهی
command and control	کنترل و فرماندهی
command mode	حالت فرماندهی
command language	زبان فرماندهی
command group	گروه فرماندهی
command channels	ردههای فرماندهی
combined command	فرماندهی مرکب
supreme	فرماندهی عالی
bridge	پل فرماندهی کشتی
commands	سرکردگی فرماندهی
unified command	فرماندهی متحد
bridges	پل فرماندهی کشتی
bridged	پل فرماندهی کشتی
tactical command	فرماندهی تاکتیکی
tactical command ship	ناو فرماندهی
support command	فرماندهی پشتیبانی
scheme of command	طرح فرماندهی
commanded	سرکردگی فرماندهی
superseder	جانشین
succeeder	جانشین
surrogate	جانشین
succedent	جانشین
succedaneum	جانشین
vicars	جانشین
surrogates	جانشین
deputy	جانشین
relief	جانشین
vicar	جانشین
standby	جانشین
locums	جانشین
locum	جانشین
standbys	جانشین
replacements	جانشین
replacement	جانشین
absence indicator	جانشین
deputies	جانشین
imam or imaum	جانشین
substitute	جانشین
heir	جانشین
subsitute	جانشین
locumtenens	جانشین
substituted	جانشین
substituting	جانشین
successor	جانشین
command liaison	افسر رابط فرماندهی
kommandatura	مرکز فرماندهی نظامی
air command	فرماندهی نیروی هوایی
advance command post	پاسگاه فرماندهی جلو
guide	کشتی فرماندهی عملیات
operational command	فرماندهی از نظر عملیاتی
area support command	فرماندهی پشتیبانی منطقه
guided	کشتی فرماندهی عملیات
air defense command	فرماندهی پدافند هوایی
guides	کشتی فرماندهی عملیات
aiming circle	زاویه یاب فرماندهی
air strategical command	فرماندهی استراتژیکی هوایی
chain of command	سلسله مراتب فرماندهی
commander's call	ساعات در اختیار فرماندهی
cupola	برجک فرماندهی تانک
cupolas	برجک فرماندهی تانک
division support command	فرماندهی پشتیبانی لشگر
establishing authority	فرماندهی نیروهای اب خاکی
islands	پل فرماندهی ناو هواپیمابر
commander in chief	فرمانده کل قوا سر فرماندهی
island	پل فرماندهی ناو هواپیمابر
type command	فرماندهی ناو گروه
unified	یکپارچه فرماندهی متحد
command post exercise	تمرین پاسگاه فرماندهی
forward command post	پست فرماندهی جلو
alias	نام جانشین
heir	جانشین شدن
swap	جانشین کردن
fill in	جانشین کردن
swapped	جانشین کردن
displaced	جابجاکردن جانشین
displaced	جانشین شدن
displaces	جابجاکردن جانشین
pinches	اندک جانشین
aliases	نام جانشین
pinch	اندک جانشین
displace	جانشین شدن
displace	جابجاکردن جانشین
wlldcard	علامت جانشین
displaces	جانشین شدن
displacing	جابجاکردن جانشین
displacing	جانشین شدن
displacement	جانشین سازی
alternate forms	شکلهای جانشین
substituting	جانشین کردن
kludge	جانشین کردن
to take over	جانشین شدن
repeater	پرچم جانشین
substitution	جانشین سازی
substitute goals	هدفهای جانشین
complete substitution	جانشین کامل
surrogate	جانشین شدن
succedaneous	متعاقب جانشین
expromissor	جانشین بدهکار
father surrogate	جانشین پدر
surrogates	جانشین شدن
fill in	جانشین شونده
substitute	جانشین کردن
substituted	جانشین کردن
substitute goods	کالاهای جانشین
he succeeded his father	جانشین پدرش شد
replacement	جانشین سازی
b. eliminator	جانشین باتری ب
backup	جانشین بازیگر
swopping	جانشین کردن
vicar of christ	جانشین یا خلیفه
mother surrogate	جانشین مادر
swops	جانشین کردن
mother substitute	جانشین مادر
surreptitiously	محرمانه جانشین
standby application	کاربرد جانشین
incomer	جانشین مهاجر
vacant succession	بدون جانشین
swaps	جانشین کردن
replacements	جانشین سازی
swopped	جانشین کردن
amphibious command ship	ناو فرماندهی عملیات اب خاکی
combat commander's insignia	علامت فرماندهی بر یکان رزمی
sealift command	فرماندهی حمل و نقل دریایی
agc	ناو فرماندهی نیروی اب خاکی
army material command	فرماندهی اماد نیروی زمینی
substituting	تعویض جانشین کردن
substituted	تعویض جانشین کردن
ingraft	در ذهن جانشین کردن
standards	کالای جانشین رزمی
standard	کالای جانشین رزمی
substitute	تعویض جانشین کردن
subrogation	نیابت جانشین سازی
locumtenens	کفیل جانشین موقت
stand in	جانشین هنرپیشه شدن