English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (15 milliseconds)
English Persian
table comparator مقایسه کننده نوارها
Other Matches
comparator مقایسه کننده
comparative gage دستگاه مقایسه کننده
tape comparator مقایسه کننده نوار
The comparison is misleading [flawed] . مقایسه گمراه کننده [ ناقص ] است.
tape library کتابخانه نوارها
interlacement band [آرایشی با نوارها یا قیطان های به هم تابیده شده]
interlacing band [آرایشی با نوارها یا قیطان های به هم تابیده شده]
to contrast [with] مقایسه کردن با [برابرکردن برای مقایسه]
corrector جبرانگر تعدیل کننده تصحیح کننده تنظیم کننده
collations مقایسه
comparisons مقایسه
datum line خط مقایسه
resemblance مقایسه
analogies مقایسه
analogy مقایسه
comparison مقایسه
collation مقایسه
datum سطح مقایسه
cf مقایسه شود
logical comparison مقایسه منطقی
assimilatc مقایسه نمودن
comparableness قابلیت مقایسه
parity bit بیت مقایسه
to draw comparisons مقایسه کردن
to make comparisons مقایسه کردن
parity error خطای مقایسه
even parity مقایسه زوج
parity checking بازبینی مقایسه
parity error غلط مقایسه
refrence مبنای مقایسه
comparatively بطور مقایسه
comparison operator عملگر مقایسه
incomparable غیرقابل مقایسه
comparing مقایسه کردن
no parity عدم مقایسه
compares مقایسه کردن
incomparable مقایسه ناپذیر
compared مقایسه کردن
compare مقایسه کردن
comparison روش مقایسه
contrast مقایسه کردن
comparisons روش مقایسه
frequency comparison مقایسه فرکانس
odd parity مقایسه فرد
analogous قابل مقایسه
contrasts مقایسه کردن
contrasting مقایسه کردن
incomparability مقایسه ناپذیری
incommensurable مقایسه ناپذیر
contrasted مقایسه کردن
a beauty and an elegance beyond [ without] compare زیبایی و ظرافتی بی مقایسه
by comparison وقتی مقایسه می شوند
a comparison of the brain to a computer مقایسه ای از مغز با کامپیوتر
to bear comparison with قابل مقایسه بودن با
to stand comparison with قابل مقایسه بودن با
paired comparisons method روش مقایسه جفتی
measure مقایسه کردن سنجش
between دربین درمقام مقایسه
Next to you I'm slim. در مقایسه با تو من لاغر هستم.
comparative philology علم مقایسه زبانها
A comparison of theory and practice. مقایسه ای از نظری و عمل.
to compare oppsites چیزهای ضد را با هم مقایسه کردن
comparator وسیله انجام مقایسه
incomparability غیر قابل مقایسه
comparably بطور قابل مقایسه
incomparably بطور غیرقابل مقایسه
comparable قابلیت مقایسه قیاس پذیر
parity error اشتباه مقایسه خطای توازن
comparable قابل مقایسه مانند کردنی
relative آنچه با دیگری مقایسه شود
a comparison of men's salaries with those of women مقایسه حقوق مردان با زنان
to drow a p between two دوچیزراباهم مقایسه یاتشبیه کردن
not a patch on به هیچ طرف مقایسه نیست با
document comparison utility برنامه کمکی مقایسه مدارک
priorities اهمیت یک شغل در مقایسه با سایرین
priority اهمیت یک شغل در مقایسه با سایرین
comparable آنچه قابل مقایسه نیست
proportions اندازه چیزی در مقایسه با سایرین
relational database نشانهای که دو موضوع را مقایسه میکند
proportion اندازه چیزی در مقایسه با سایرین
relational database management system نشانهای که دو موضوع را مقایسه میکند
That's a poor comparison. این مقایسه ای نا مناسب است.
VBScript مقایسه شود با JAVA SCRIPT
a comparison between European and Japanese schools مقایسه ای بین مدارس اروپایی و ژاپنی
Today's weather is mild by comparison. در مقایسه هوای امروز ملایم است.
cost effectiveness سودمندبودن بیشتربودن درامد در مقایسه باهزینه ها
job اهمیت یک کار در مقایسه با دیگر کارها
jobs اهمیت یک کار در مقایسه با دیگر کارها
to be out of all proportion to something غیر مقایسه بودن نسبت به چیزی
collating مقایسه کردن و قرار دادن موضوعات به ترتیب
collates مقایسه کردن و قرار دادن موضوعات به ترتیب
collated مقایسه کردن و قرار دادن موضوعات به ترتیب
a comparison of the tax systems in Italy and Spain مقایسه سیستم های مالیاتی در ایتالیا و اسپانیا
collate مقایسه کردن و قرار دادن موضوعات به ترتیب
index number مقایسه حجم در بعضی مواقع با عدد شاخص
collating به هم مرتبط کردن امور مقایسه دو چیز مربوط به یک موضوع
collated به هم مرتبط کردن امور مقایسه دو چیز مربوط به یک موضوع
collate به هم مرتبط کردن امور مقایسه دو چیز مربوط به یک موضوع
Participation rates are low compared to international standards. میزان مشارکت در مقایسه با استانداردهای بین المللی کم است .
collates به هم مرتبط کردن امور مقایسه دو چیز مربوط به یک موضوع
Comparison with other countries is extremely interesting. مقایسه با کشورهای دیگر بی اندازه جالب توجه است.
On comparison, the Mercedes was the more reliable of the two cars. هنگام مقایسه دو خودرو، بنز قابل اطمینان تر بود.
By [In] comparison with the French, the British eat far less fish. در مقایسه با فرانسوی ها، انگلیسی ها به مراتب کمتر ماهی می خورند.
Dhrystone benchmark سیستمی آماری برای اندازه گیری و مقایسه کارایی کامپیوتر
vertical بررسی تشخیص خطا که بیتهای کلمه با کل آن مقایسه و جمع می شوند
move of pattern [وجود تقارن و هماهنگی نگاره ها پس از اتمام بافت در مقایسه با نقشه]
local area network و توسط کابل بهم وصل می شوند. مقایسه شود با WAN
summation check بررسی تشخیص خطا با جمع کردن حروف دریافتی و مقایسه با کل آن
dry cell battery باتری ای که قابل شارژ مجدد نیست مقایسه شودباRechergeable Battery
benchmarks نشانهای در اندیس که مهم است و قابل مقایسه با سایر نشانه هاست
phosphor اندازه نور تولید شده در مقایسه با انرژی دریافتی از اشعه الکترون
spellcheck بررسی صحت نوشتار کلمه با مقایسه آن با لغت نامه موجود در کامپیوتر
benchmark نشانهای در اندیس که مهم است و قابل مقایسه با سایر نشانه هاست
The editorial staff drew unflattering comparisons between the mayor and a dictator. هیات تحریریه مقایسه برخورنده ای بین این شهردار و دیکتاتوری کرد.
When compared to other countries around the world, Britain spends little on defence. در مقایسه با کشورهای دیگر در سراسر جهان بریتانیا کم برای دفاع خرج می کند.
pair exchange sorting algorithm نوعی الگوریتم مرتب کردن مستلزم مقایسه دادههای زوج بندی شده
activities تعداد فایل هایی که در حال حاضر در مقایسه با کل آنها استفاده شده اند
activity تعداد فایل هایی که در حال حاضر در مقایسه با کل آنها استفاده شده اند
double دیسکی که دو بایت داده در واحد مساحت ذخیره میکند در مقایسه با دیسک استاندارد
doubled up دیسکی که دو بایت داده در واحد مساحت ذخیره میکند در مقایسه با دیسک استاندارد
doubled دیسکی که دو بایت داده در واحد مساحت ذخیره میکند در مقایسه با دیسک استاندارد
The Web site allows consumers to make direct comparisons between competing products. این وب گاه اجازه می دهد مصرف کنندگان مستقیما محصولات رقیبها را با هم مقایسه بکنند..
volatility تعداد رکوردهایی که از یک سیستم کامپیوتری حذف یا لعنه می شوند در مقایسه با کل اعداد ذخیره شده
Inevitably it invites/evokes comparison with the original, of which the remake is merely a pale shadow. این به ناچار مقایسه با نسخه اصلی را مجبور می کند که بازسازی فیلمش کاملا قلابی است.
DES استاندارد دولت آمریکا برای سیستم رمز بلاک داده با امنیت بالا. مقایسه با # Public Key #
altitude/height hold متوقف کننده سقف پروازهواپیما محدود کننده خودکارارتفاع پرواز هواپیما
marshaller هدایت کننده به محل تجمع جمع اوری کننده یکان
propounder ابراز کننده یا مطرح کننده وصیت نامه در دادگاه امورحسبی
inhibitor کنترل کننده سوزش خرج موشک ممانعت کننده ازاشتعال
quick disconnect coupling کوپلینگی برای لولههای ی سیالات دارای دریچههای مسدود کننده و اجزاء اب بندی- کننده
sensor گیرنده یادریافت کننده خاطرات حسی ضبط کننده
primer وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
primers وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
homogeneous computer network یچ کننده و توزیع کننده که همه کانالهای داده آن از پروتکل و نرخ ارسال یکسان استفاده می کنند
interceptor هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
makgi boowi نقاط حمله کننده و دفاع کننده تکواندو
interceptors هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
changer دواتصال کننده که اتصال کننده مادگی را به نری
del credere وصول کننده مطالبات تضمین کننده طلبها
steam fitter نصب کننده وتعمیر کننده لولههای بخار
vasomotor اعصاب تنگ کننده وگشاد کننده رگها
distractive گیج کننده برگرداننده یا اشغال کننده فکر
detonator منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
detonators منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
search jammer تولید کننده پارازیت در انتن رادار وسیله جلوگیری کننده از تجسس رادار وسیله جلوگیری کننده از مراقبت
densities دیسکی که میتواند دو بیت داده را در واحد مسافت ذخیره کند در مقایسه با دیسک استاندارد با استفاده از پردازنده پیشرفته نوشتن
density دیسکی که میتواند دو بیت داده را در واحد مسافت ذخیره کند در مقایسه با دیسک استاندارد با استفاده از پردازنده پیشرفته نوشتن
voter عنصر منطقی باینری که شرایط سیگنال را در دو یاچند کانال مقایسه کرده و درصورت وقوع ناسازگاری حالت انرا عوض میکند
voters عنصر منطقی باینری که شرایط سیگنال را در دو یاچند کانال مقایسه کرده و درصورت وقوع ناسازگاری حالت انرا عوض میکند
There is just no comparison between canned vegetables and fresh ones. سبزیجات کنسرو شده و سبزیجات تازه اصلا قابل مقایسه نیستند.
linear روش جستجو که هر عنصریت را با کلید جستجو مقایسه میکند تا به جواب برسد.
four ball مقایسه امتیازهای تیم دونفره در هر بخش باامتیازهای تیم حریف
He's a good director but he doesn't bear [stand] comparison with Hitchcock. او [مرد ] کارگردان خوبی است اما او [مرد] قابل مقایسه با هیچکاک نیست.
expostulator سرزنش کننده نصیحت کننده باسرزنش
prepossessing مجذوب کننده جلب توجه کننده
suppressive خنثی کننده اتش سرکوب کننده
claqueur تشویق کننده [یا هو کننده] استخدام شده
sprining charge خرج چال کننده یا گود کننده
padding پنهان کننده یااستتار کننده پیامها
mouses نرخ حرکت نشانه گر در صفحه نمایش در مقایسه با مسافتی که شما mouse رد حرکت می دهید
mouse نرخ حرکت نشانه گر در صفحه نمایش در مقایسه با مسافتی که شما mouse رد حرکت می دهید
search روش جستجو که هر عنصریت را با کلید جستجو مقایسه میکند تا عنصر مورد نظر پیدا شود.
searches روش جستجو که هر عنصریت را با کلید جستجو مقایسه میکند تا عنصر مورد نظر پیدا شود.
leap frog test و داده می نویسد و می خواندن و برای بررسی اختلاف مقایسه میکند تا تمام محل ها بررسی شوند
This compares to the Mini models, which cost only 200 EUR. این قابل مقایسه است با مدل های مینی که قیمتشان فقط ۲۰۰ اویرو است.
searchingly روش جستجو که هر عنصریت را با کلید جستجو مقایسه میکند تا عنصر مورد نظر پیدا شود.
searched روش جستجو که هر عنصریت را با کلید جستجو مقایسه میکند تا عنصر مورد نظر پیدا شود.
DTMF روش شماره گیری با دستگاه تلفن که در آن هر شماره یک TONE ایجاد میکند مقایسه شود با Pulse Dialling
penetrometer وسیلهای برای اندازه گیری قدرت نفود اشعه ایکس واشعههای نافد دیگر توسط مقایسه عبور و نفوذ انها درموارد مختلف
rams حافظهای که امکان دستیابی به هر محلی به به هر ترتیبی را میدهد بدون نیاز به دستیابی به باقی مانده در اول مقایسه شود با sequatial accen memory
rammed حافظهای که امکان دستیابی به هر محلی به به هر ترتیبی را میدهد بدون نیاز به دستیابی به باقی مانده در اول مقایسه شود با sequatial accen memory
ram حافظهای که امکان دستیابی به هر محلی به به هر ترتیبی را میدهد بدون نیاز به دستیابی به باقی مانده در اول مقایسه شود با sequatial accen memory
machine address آدرس ذخیره سازی کامپیوتر که مستقیما و بدون تغییر به محل یا وسیلهای دستیابی دارد. مقایسه شود با آدرس اندیس #INDEX ADDRESS
stop order دستور عدم پرداخت از طرف صادر کننده سند مالی به مرجع پرداخت کننده
astigmatizer وسیله استیگمات کننده وسیله تقویت کننده مسافت یاب برای دیدن نور کم در شب
homager تجلیل کننده کرنش کننده
toaster سرخ کننده برشته کننده
thickener غلیظ کننده پرپشت کننده
designative اشاره کننده تعیین کننده
desolater ویران کننده متروک کننده
divider جدا کننده تقسیم کننده
oppressive خورد کننده ناراحت کننده
presentor ارائه کننده معرفی کننده
thickeners غلیظ کننده پرپشت کننده
transmitter منتقل کننده مخابره کننده
preventive حفافت کننده جلوگیری کننده
insulators جدا کننده عایق کننده
cogitator اندیشه کننده مطالعه کننده
provisioner تدارک کننده تهیه کننده
desolator ویران کننده متروک کننده
vibrators ارتعاش کننده نوسان کننده
insulator جدا کننده عایق کننده
prosecutor پیگرد کننده تعقیب کننده
modifier اصلاح کننده تعدیل کننده
sniffy افهار تنفر کننده فن فن کننده
favourer یاری کننده مساعدت کننده
lifter مرتفع کننده برطرف کننده
spell binder مسحور کننده مجذوب کننده
discriminant تفکیک کننده جدا کننده
intermediary وساطت کننده مداخله کننده
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com