Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 74 (4 milliseconds)
English
Persian
quantitative
مقداری
quantitatively
مقداری
qualitative
مقداری
Other Matches
quantity equation
معادله مقداری . منظورمعادله مقداری پول است که در حقیقت نشان دهنده انگیزه معاملاتی برای پول است
quantity equation of exchange
یعنی حاصلضرب حجم پول در سرعت گردش پول باارزش پولی کلیه تولیدات برابر است معادله مقداری مبادله که براساس نظریه مقداری پول است و اولین بار توسط ایروینگ فیشر عنوان شد .این معادله بصورت زیراست :PQ = V
extensive property
خاصیت مقداری
parameter
مقداری از یک مدار
parameters
مقداری از یک مدار
some hot water
مقداری آب گرم
quantitative methods
روشهای مقداری
quantitative analysis
تحلیل مقداری
value parameter
پارامتر مقداری
volume discont
تخفیف مقداری
bill of quantities
صورت مقداری
some milk
مقداری شیر
I'd like some ...
من مقداری ... میخواهم.
I'd like some ...
من مقداری ... میخواهم.
drop in the bucket
<idiom>
مقداری جزئی
single valued function
تابع یک مقداری
some cold water
مقداری آب سرد
I'd like some ...
من مقداری ... میخواهم.
quantitative value
ارزش مقداری
some crisps
مقداری چیپس
amount
مقداری از داده یا کاغذ یا...
amounted
مقداری از داده یا کاغذ یا...
size distribution of income
توزیع درامد مقداری
amounts
مقداری از داده یا کاغذ یا...
applicative
صفت مقداری مانندsome یا every
quantity theory of money
نظریه مقداری پول
Some sugar, please.
لطفا مقداری شکر.
amounting
مقداری از داده یا کاغذ یا...
I'd like some soup.
من مقداری سوپ میخواهم.
augmenter
مقداری که به دیگری اضافه میشود
quantity theory of money and prices
نظریه مقداری پول و قیمت
The welfare budget has been cut down.
از بودجه رفاهی مقداری زده اند
to run to a quantity
[to run into a sum]
بر مبلغی
[مقداری]
بالغ شدن
[یا بودن]
to have a limit
[of up to something]
[تا]
به حد
[چیزی یا مقداری]
اعتبار داشتن
[اقتصاد]
lipoprotein
مواد پروتئینی که حاوی مقداری چربی باشند
leakages
مقداری که معمولابرای کسری در اثرنشتی درنظر میگیرند
leakage
مقداری که معمولابرای کسری در اثرنشتی درنظر میگیرند
May I have some ...?
آیا ممکن است مقداری ... برایم بیاورید؟
transparencies
مقداری از یک تصویر دیگر در زیر آن نشان میدهد
parameter
مقداری ارسالی به تابع یا برنامه هنگام فراخوانی
transparency
مقداری از یک تصویر دیگر در زیر آن نشان میدهد
parameters
مقداری ارسالی به تابع یا برنامه هنگام فراخوانی
handily
ذخیره کردن مقداری از انرژی از طرف اسب
to have a maximum limit
[of something]
[به]
حداکثر
[چیزی یا مقداری]
اعتبار داشتن
[اقتصاد]
plough land
مقداری زمین که با هشت گاومیتوانستند در یک سال شخم بزنند
soft valve
شیر ترمویونیکی که مقداری هوا به داخل ان نشت کرده است
dragged
مقداری که پاشنه ناو در اب فرو رفته باشدکشیدن روی زمین
oversale
پیش فروش چیزی به مقداری که بعدا` نتوان تحویل داد
drag
مقداری که پاشنه ناو در اب فرو رفته باشدکشیدن روی زمین
drags
مقداری که پاشنه ناو در اب فرو رفته باشدکشیدن روی زمین
defaults
مقداری که اگر کاربر داده جدید وارد نکند استفاده خواهد شد
defaulting
مقداری که اگر کاربر داده جدید وارد نکند استفاده خواهد شد
defaulted
مقداری که اگر کاربر داده جدید وارد نکند استفاده خواهد شد
biases
مقداری که بوسیله ان متوسط مجموعهای از مقادیر ازمقدار مرجع فاصله می گیردپیشقدر
bias
مقداری که بوسیله ان متوسط مجموعهای از مقادیر ازمقدار مرجع فاصله می گیردپیشقدر
default
مقداری که اگر کاربر داده جدید وارد نکند استفاده خواهد شد
nuclide
انواع اتم هایی که حاوی پروتون و نوترون و مقداری نیرو میباشند
plene administrative preter
دفاعی مبنی بر این که مقداری از مال متوفی هنوز باقی است
water hole
سوراخ یا شکاف طبیعی رودخانه خشک شده که مقداری اب دران باشد
creditor's bill
رسیدی که بستانکار متوفی درمقابل دریافت مقداری ازترکه به عنوان تصفیه حساب
defaulted
مقداری که به صورت خودکار توسط کامپیوتر استفاده میشود اگر مقدار دیگری تعریف نشده باشد
defaulting
مقداری که به صورت خودکار توسط کامپیوتر استفاده میشود اگر مقدار دیگری تعریف نشده باشد
default
مقداری که به صورت خودکار توسط کامپیوتر استفاده میشود اگر مقدار دیگری تعریف نشده باشد
defaults
مقداری که به صورت خودکار توسط کامپیوتر استفاده میشود اگر مقدار دیگری تعریف نشده باشد
multipe expansion of credit
استنباط مضاعف اعتبارات حقی که خزانه داری کل درقبول چک امانتی به مقداری بیش از ذخیره و اعتبار خوددارد
earnest
مقداری از مبیع که پیش از قبض واقباض کل مبیع و ثمن به خریدار تسلیم میشود
whisker
کریستال منفرد کوچک عدسی شکلی که استحکام یا استقامت ان به بیشترین مقداری که به صورت تئوریک قابل دستیابی است بسیار نزدیک است
quantity theory of money
حاصلضرب حجم در سرعت گردش پول برابر است باحاصلضرب سطح عمومی قیمت و تولید واقعی نظریه مقداری پول که درحقیقت عقیده اقتصاددانان کلاسیک را درباره پول نشان میدهد را میتوان بصورت زیرنوشت : یعنی PQ = V
continental shelf
مقداری از خاک زیر اب دریا که از حاشیه ابهای ساحلی یک کشورشروع و به خطی که از ان اولین شیب تند قعر دریا اغاز میشود و ارتفاع ان باید بایداز سطح دریا 002 متر باشدختم میشود
classical theory of money
نظریه پول کلاسیک ها نظریه مقداری پول
shaggy ugs
فرش های با پرز بلند
[این گونه فرش علاوه بر داشتن پرز بلند در سطح فرش، دارای مقداری پرز در پشت فرش نیز می باشد و در مناطق سردسیر بافته می شود تا گرم بوده و عایق سرما در کف اتاق باشد.]
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com