Total search result: 202 (23 milliseconds) |
|
|
|
English |
Persian |
seed |
مقدار شروع برای تولید اعداد تصادفی |
seeds |
مقدار شروع برای تولید اعداد تصادفی |
|
|
Other Matches |
|
random number |
برنامهای که اعداد تصادفی را تولید میکند. |
pseudo random |
سخت افزار یا نرم افزار تولید کننده اعداد تصادفی |
random number |
روش ایجاد یک ترتیبی از اعداد تصادفی به طوری که هیچ عددی بیشتر از اعداد دیگر رخ نمیدهد |
VRAM |
حافظه سریع با دستیابی تصادفی برای ذخیره تصاویر تولید شده در کامپیوتر یا دیجیتالی |
references |
مقدار نقط ه شروع برای مقادیر دیگر , معمولاگ صفر |
reference |
مقدار نقط ه شروع برای مقادیر دیگر , معمولاگ صفر |
first generation computer |
کامپیوتر اصلی که از فناوری الکترونیکی بر پایه مقدار برای شروع تشکیل شده است |
brake specific fuel consumption |
مقدار سوخت مصرف شده درواحد زمان برای تولید واحدقدرت |
long run |
مدت کافی برای تغییر دادن در مقدار تولید به وسیله کاهش یا افزایش فرفیت موسسه |
random numbers |
اعداد تصادفی |
random number generator |
مولد اعداد تصادفی |
machine address |
نوعی برنامه زبان اسمبلی که برای تولید کد که فقط از آدرس و مقدار مطلق استفاده میکند تشکیل شده باشد |
complementation |
سیستم اعداد برای نشان دادن اعداد مثبت و منفی |
offsetting |
مقدار اضافه شدنی به آدرس پایه برای تولید آدرس اندیس نهایی |
offset |
مقدار اضافه شدنی به آدرس پایه برای تولید آدرس اندیس نهایی |
algebra |
استفاده از حروف در برخی عملیات محاسباتی مشخص برای جانشین کردن اعداد ناشناخته یا یک محدودهای از اعداد ممکن |
mean |
مقدار متوسط ه از اعداد یا مقادیر |
meanest |
مقدار متوسط ه از اعداد یا مقادیر |
meaner |
مقدار متوسط ه از اعداد یا مقادیر |
radix |
مقدار پایه سیستم اعداد که استفاده میشود |
bit |
کوچکترین واحد در نمایش اعداد دودویی که مقدار 0 یا 1 دارد |
bits |
کوچکترین واحد در نمایش اعداد دودویی که مقدار 0 یا 1 دارد |
table |
استفاده از یک مقدار مشخص برای انتخاب یک ورودی در جدول که حاوی مقدار ثانوی است |
tabled |
استفاده از یک مقدار مشخص برای انتخاب یک ورودی در جدول که حاوی مقدار ثانوی است |
tabling |
استفاده از یک مقدار مشخص برای انتخاب یک ورودی در جدول که حاوی مقدار ثانوی است |
tables |
استفاده از یک مقدار مشخص برای انتخاب یک ورودی در جدول که حاوی مقدار ثانوی است |
pseudo random |
رشته تولید شده تصادفی که در مدت طولانی تکرار بشود |
seconds |
مجوز دادن به تولیدکننده برای تولید یک قطعه الکترونیکی وقتی که گنجایش تولید درحد نیاز نیست |
second |
مجوز دادن به تولیدکننده برای تولید یک قطعه الکترونیکی وقتی که گنجایش تولید درحد نیاز نیست |
seconded |
مجوز دادن به تولیدکننده برای تولید یک قطعه الکترونیکی وقتی که گنجایش تولید درحد نیاز نیست |
seconding |
مجوز دادن به تولیدکننده برای تولید یک قطعه الکترونیکی وقتی که گنجایش تولید درحد نیاز نیست |
five fundamental economic questions |
چه مقدار تولید شود |
wake up |
تنظیم کردن یا شروع یا مقدار اولیه دادن |
capacity cost |
هزینه تولید وقتی که واحدتولید کننده حداکثر فرفیت خودرا برای تولید به کار برد هزینه تولید با حداکثر فرفیت |
planar |
روش تولید مدارهای مجتمع بار اعمال مواد شیمیایی به یک قطعه سیلیکن برای تولید قطعه متفاوت |
derived demand |
تقاضابرای یک عامل تولید که خوداز تقاضا برای کالایی که ان عامل تولید در ان بکار میرودناشی میشود . |
oem |
شرکتی ه قط عاتی تولید میکند که بخشهای اصلی را تولید کنندههای دیگر ساخته اند و محصول را برای کاربر خاص ایجاد میکند |
employment gap |
مقدار کمبوداشتغال در حالت تعادل تولیدملی نسبت به اشتغال درفرفیت واقعی تولید |
matrixes |
چاپگری که حروف توسط مجموعهای از نقاط کنار هم تولید می شوند و صفحه را خط به خط تولید می کنند. این چاپگر برای چاپ با ریبون یا thermal یا چاپ الکترواستاتیک به کار می رود |
matrix |
چاپگری که حروف توسط مجموعهای از نقاط کنار هم تولید می شوند و صفحه را خط به خط تولید می کنند. این چاپگر برای چاپ با ریبون یا thermal یا چاپ الکترواستاتیک به کار می رود |
beta range |
حدود تغییر گام ملخ در موتورتوربوپراپ برای تولید نیروی برای صفر یا منفی |
turnaround time |
زمان لازم برای فعال کردن برنامه برای تولید که کاربر خواسته است |
Kaleida Labs |
شرکت فروش واسط بین Apple و IBM برای تولید از برای نوشتاری چندرسانهای |
keypad |
و 0 تا 9 برای اعداد 0 در مبنای شانزده |
phoneme |
برای بررسی صدای ورودی برای تشخیص کلمات یا تولید صحبت با تکرار چندین صدا |
law of demand |
براساس قانون تقاضا مقدار تقاضای کالا باقیمت ان کالا رابطه معکوس دارد . هر چه قیمت کالا بالاتررود مقدار تقاضا برای کالاکمتر میشود |
phoned |
مجموعه اعداد برای تلفن خاص |
phones |
مجموعه اعداد برای تلفن خاص |
phoning |
مجموعه اعداد برای تلفن خاص |
phone |
مجموعه اعداد برای تلفن خاص |
acceleration principle |
یعنی سرمایه گذاری مساوی است باحاصلضرب ضریب شتاب میزان سرمایه گذاری لازم برای افزایش یک واحد تولید در تغییرات در تولید |
bandwidth |
در شبکه گسترده استفاده میشود و به کاربر اجازه هر مقدار ارسال اطلاعات میدهد و شبکه برای ارسال این مقدار اطلاعات تنظیم شده است |
set up |
مشخص کردن یا مقدار دهی اولیه کردن یا شروع یک برنامه کاربردی یاسیستم |
beaufort scale |
سیستم اعداد برای مشخص کردن شدت باد |
multiprecision |
استفاده از بیش از یک کلمه داده برای نمایش اعداد. |
finite precision numbers |
استفاده از تعداد بیتهای ثابت برای نمایش اعداد |
bipolar |
استفاده از سط وح ولتاژ مثبت و منفی برای نمایش اعداد دودویی |
clock |
ساعتی که برای نشان دادن زمان از اعداد استفاده میکند |
clocks |
ساعتی که برای نشان دادن زمان از اعداد استفاده میکند |
nixie tube |
یک لامپ خلاء که برای نمایش اعداد ناخوانا بکار می رود |
limits |
محدودههای بیشترین حد از پیش تعیین شده برای اعداد در کامپیوتر |
intensive cultivation |
اضافه کردن مقدار تولید از طریق افزایش عامل کار یا سرمایه بدون اینکه سطح زیر کشت زیادشود |
crunched |
بیان فرفیت کامپیوتر برای پردازش اعداد و انجام اعمال ریاضی |
crunches |
بیان فرفیت کامپیوتر برای پردازش اعداد و انجام اعمال ریاضی |
crunch |
بیان فرفیت کامپیوتر برای پردازش اعداد و انجام اعمال ریاضی |
filter |
الگی اعداد دودویی برای انتخاب بیتهای مختلف از کلمه دو دویی |
filters |
الگی اعداد دودویی برای انتخاب بیتهای مختلف از کلمه دو دویی |
leontief matrix |
اجزاء ماتریس لئونتیف در قطراصلی اعداد مثبت و سایراجزاء ان اعداد منفی یا صفرهستند . |
equation of exchange |
متوسط قیمت کالاها و خدمات نهائی و مقدار تولید کالاها وخدمات |
signaled |
1-حالت موج تولید شده آنالوگ یا دیجیتال برای انتقال اطلاعات .2-پیام کوتاه برای انتقال کدهای کنترلی |
published |
1-استفاده از بستههای نشر رومیزی و چاپگرهای لیزری برای تولید چاپ . 2-استفاده از کامپیوتر برای نوشتن و نمایش اطلاعات . |
publishes |
1-استفاده از بستههای نشر رومیزی و چاپگرهای لیزری برای تولید چاپ . 2-استفاده از کامپیوتر برای نوشتن و نمایش اطلاعات . |
publish |
1-استفاده از بستههای نشر رومیزی و چاپگرهای لیزری برای تولید چاپ . 2-استفاده از کامپیوتر برای نوشتن و نمایش اطلاعات . |
signal |
1-حالت موج تولید شده آنالوگ یا دیجیتال برای انتقال اطلاعات .2-پیام کوتاه برای انتقال کدهای کنترلی |
signalled |
1-حالت موج تولید شده آنالوگ یا دیجیتال برای انتقال اطلاعات .2-پیام کوتاه برای انتقال کدهای کنترلی |
disjunctive search |
جستجو برای داده هایی که لااقل با یکی از اعداد کلید مط ابق هستند |
nomenclature |
سیستم از پیش تعریف شده برای انتساب کلمات و نشانه ها به اعداد یا اصط لاحات |
normalised |
ذخیره و نمایش اعداد به صورت از پیش توافق شده برای تامین حداکثر دقت |
normalises |
ذخیره و نمایش اعداد به صورت از پیش توافق شده برای تامین حداکثر دقت |
normalising |
ذخیره و نمایش اعداد به صورت از پیش توافق شده برای تامین حداکثر دقت |
normalizes |
ذخیره و نمایش اعداد به صورت از پیش توافق شده برای تامین حداکثر دقت |
key |
ترکیب خاص حروف و اعداد که برای رمزگشایی متن های رمزدار به کار می رود |
normalize |
ذخیره و نمایش اعداد به صورت از پیش توافق شده برای تامین حداکثر دقت |
eisa |
گروه تولید کنندگان PC که یک انجمنی برای پیشبرد استاندارد باس تک بیتی تشکیل داده اند که رقیبی برای استاندار باس MAC از IBM است |
hex |
سیستم اعداد به همراه اعداد مبنا و A تا F |
hexadecimal notation |
سیستم اعداد به همراه اعداد مبنا و A تا F |
minus |
برای تفریق یا مقدار منفی |
minus sign |
برای تفریق یا مقدار منفی |
minus signs |
برای تفریق یا مقدار منفی |
random process |
جریان تصادفی فرایند تصادفی |
smoke test |
بررسی تصادفی برای اینکه ماشین باید در صورتی که هنگام روشن کردن دود ایجاد نشود کار کند |
enumerated type |
فضای ذخیره سازی داده یا رده بندی با استفاده از اعداد برای نمایش برچسبهای مناسب انتخاب شدنی |
sampled |
مداری که سیگنال ورودی آنالوگ را برای مدت طولانی برای مبدل آنالوگ به دیجیتال ثابت نگه می دارد تا خروجی ثابت تولید شود |
sample |
مداری که سیگنال ورودی آنالوگ را برای مدت طولانی برای مبدل آنالوگ به دیجیتال ثابت نگه می دارد تا خروجی ثابت تولید شود |
arrays |
ساختار مرتب دارای عناصر قابل دسترسی توسط اعداد برای ذخیره سازی جدول ها یا مجموعهای از دادههای مربوطه |
array |
ساختار مرتب دارای عناصر قابل دسترسی توسط اعداد برای ذخیره سازی جدول ها یا مجموعهای از دادههای مربوطه |
O.K. |
دکمه OK که برای شروع یا تایید یک عمل به کار می رود |
stallation |
اسب نر برای تولید مثل |
broodmare |
مادیان برای تولید نژاد |
best fit |
1-آنچه که تط ابق بیشتری با یک نیاز دارد 2-تابعی که کوچکترین تصادفی موجود در حافظه اصلی را انتخاب میکند برای یک صفحه مجازی در خواست شده |
executing |
دستور ابتدایی سیستم عامل برای شروع اجرای برنامه |
leading zero |
رقم صفر برای نمایش شروع عدد ذخیره شده |
executes |
دستور ابتدایی سیستم عامل برای شروع اجرای برنامه |
executed |
دستور ابتدایی سیستم عامل برای شروع اجرای برنامه |
execute |
دستور ابتدایی سیستم عامل برای شروع اجرای برنامه |
two's complement |
افزودن یک به متمم یک یک عدد دودویی , برای نمایش اعداد دودویی منفی |
products |
ول مواد لازم برای تولید یک محصول |
cryptocompromise |
تولید خطر برای مخابرات رمز |
indexer |
برنامهای که برای یک سندشاخص تولید کند |
products |
محصول تولید شده برای فروش |
generators |
دستگاهی برای تولید انرژی الکتریکی |
product |
ول مواد لازم برای تولید یک محصول |
product |
محصول تولید شده برای فروش |
generator |
دستگاهی برای تولید انرژی الکتریکی |
sql |
زبان برنامه نویسی پایگاه داده ساده و معروف استاندارد که برای تولید پرسش هایی برای داده از پایگاه داده ها به کار می رود |
texts |
کد ارسالی برای بیان خاتمه کنترل و اطلاعات آدرسی و شروع پیام |
run-up [start-up] |
نزدیکی به مکان شروع با دویدن [برای جهش یا پرتاب کردن] [ورزش] |
text |
کد ارسالی برای بیان خاتمه کنترل و اطلاعات آدرسی و شروع پیام |
modes |
وارد کردن دستور در حالت مستقیم برای شروع اجرای برنامه |
mode |
وارد کردن دستور در حالت مستقیم برای شروع اجرای برنامه |
structures |
زبان برنامه نویسی پایگاه داده ساده و متداول که برای تولید پاسخ برای بازیابی داده از پایگاه داده ها استفاده میشود |
structure |
زبان برنامه نویسی پایگاه داده ساده و متداول که برای تولید پاسخ برای بازیابی داده از پایگاه داده ها استفاده میشود |
structuring |
زبان برنامه نویسی پایگاه داده ساده و متداول که برای تولید پاسخ برای بازیابی داده از پایگاه داده ها استفاده میشود |
processes |
انجام دادن کارهایی برای تولید نتیجه |
Paintbrush/Paint |
windows برای تولید و ویرایش تصاویر atmap |
primitive |
برای تولید اشکال پیچیده تر در برنامه گرافیکی |
process |
انجام دادن کارهایی برای تولید نتیجه |
amphimictic |
مناسب برای تولید و تناسل واختلاط نژاد |
scramblers |
وسیله کدگزاری رشته دادهای به صورت تصادفی پیش ازارسال برای جلوگیری از اینکه مجموعهای از صفرها یا یک ها وصفرهای متغیر باعث مشکلات هماهنگی در گیرنده شوند |
scrambler |
وسیله کدگزاری رشته دادهای به صورت تصادفی پیش ازارسال برای جلوگیری از اینکه مجموعهای از صفرها یا یک ها وصفرهای متغیر باعث مشکلات هماهنگی در گیرنده شوند |
paged |
2-نشانه گر در پردازش کلمه برای نشان دادن محل شروع صفحه جدید |
teeing |
منطقه شروع هر بخش بازی گلف نگهداشتن توپ بطورعمودی برای ضربه با پا |
page |
2-نشانه گر در پردازش کلمه برای نشان دادن محل شروع صفحه جدید |
tees |
منطقه شروع هر بخش بازی گلف نگهداشتن توپ بطورعمودی برای ضربه با پا |
layers |
بخشی که موافق قالب به کدها و تقاضا برای اتصال شروع /خاتمه است |
layer |
بخشی که موافق قالب به کدها و تقاضا برای اتصال شروع /خاتمه است |
pages |
2-نشانه گر در پردازش کلمه برای نشان دادن محل شروع صفحه جدید |
tee |
منطقه شروع هر بخش بازی گلف نگهداشتن توپ بطورعمودی برای ضربه با پا |
teed |
منطقه شروع هر بخش بازی گلف نگهداشتن توپ بطورعمودی برای ضربه با پا |
metacompilation |
کامپایل که برای تولید کامپایلر دیگر انجام میشود |
MDs |
دستور DOS برای تولید دایرکتوری جدید در دیسک |
MD |
دستور DOS برای تولید دایرکتوری جدید در دیسک |
monadic operator |
عملی که از یک عملوند برای تولید نتیجه استفاده میکند |
foot pound |
مقدار نیروی لازم برای بلند کردن وزنه یک پوندی بارتفاع یک فوت. |
resets |
برگرداندن سیستم به وضعیت اولیه برای اینکه برنامه یا فرایند مجددا شروع شوند |
reset |
برگرداندن سیستم به وضعیت اولیه برای اینکه برنامه یا فرایند مجددا شروع شوند |
flags |
ترتیب کدها در شبکه ارسال بسته برای معرض شروع و خاتمه یک فریم داده |
flag |
ترتیب کدها در شبکه ارسال بسته برای معرض شروع و خاتمه یک فریم داده |
generates |
استفاده از سخت افزار یا وسیله برای تولید خودکار کد و برنامه |
directories |
در OS/2 , -MS DOS دستور برای تولید دایرکتوری جدید روی دیسک |
directory |
در OS/2 , -MS DOS دستور برای تولید دایرکتوری جدید روی دیسک |
stability |
توانایی صفحه نمایش برای تولید تصویر بدون لکه |
generating |
استفاده از سخت افزار یا وسیله برای تولید خودکار کد و برنامه |
generated |
استفاده از سخت افزار یا وسیله برای تولید خودکار کد و برنامه |
clock |
مداری که برای همگام کردن اجزا باس تولید میکند |
numbers |
عدد تولید شده از داده برای هر بیتی یا تشخیص خطا |
number |
عدد تولید شده از داده برای هر بیتی یا تشخیص خطا |
primitive |
تابع ابتدایی که برای تولید تابعهای پیچیده تر به کار می رود. 2- |
effective |
آنچه برای تولید یک نتیجه مشخص قابل استفاده است |
clocks |
مداری که برای همگام کردن اجزا باس تولید میکند |
generate |
استفاده از سخت افزار یا وسیله برای تولید خودکار کد و برنامه |
querying |
پیام ارسالی به یک شی برای یافتن مقدار یکی از خصوصیات شی مثل نام , وضعیت یا محل |
queries |
پیام ارسالی به یک شی برای یافتن مقدار یکی از خصوصیات شی مثل نام , وضعیت یا محل |
queried |
پیام ارسالی به یک شی برای یافتن مقدار یکی از خصوصیات شی مثل نام , وضعیت یا محل |
query |
پیام ارسالی به یک شی برای یافتن مقدار یکی از خصوصیات شی مثل نام , وضعیت یا محل |
cads |
محصول کمکی کامپیوتر واسط ی که بین کامپیوتر هایی که برای طراحی هستند و آنهایی که برای تولید محصول هستند |
cad |
محصول کمکی کامپیوتر واسط ی که بین کامپیوتر هایی که برای طراحی هستند و آنهایی که برای تولید محصول هستند |
numeric |
که در بسیاری صفحه کلیدهای کامپیوتر به صورت گروه جداگانه برای واد کردن حجم زیادی از داده به صورت اعداد به کار می رود |
click |
دو عمل سریع نگه داشتن و آزاد کردن دکمه mouse برای شروع یک برنامه یا انتخاب |
clicked |
دو عمل سریع نگه داشتن و آزاد کردن دکمه mouse برای شروع یک برنامه یا انتخاب |
clicks |
دو عمل سریع نگه داشتن و آزاد کردن دکمه mouse برای شروع یک برنامه یا انتخاب |
spray attack |
پخش مواد شیمیایی وبیولوژیکی از راه هوا برای تولید تلفات |
cam |
استفاده از کامپیوتر برای کنترل خدمات ماشینی یا یاری در فرآیند تولید |
modular |
با اتصال بلاکهای کوچک به هم برای تولید محصول مط ابق میل کاربر |
directories |
در OS/2 , -MS DOS دستور سیستم برای تولید دایرکتوری جدید روی دیسک |
directory |
در OS/2 , -MS DOS دستور سیستم برای تولید دایرکتوری جدید روی دیسک |
cams |
استفاده از کامپیوتر برای کنترل خدمات ماشینی یا یاری در فرآیند تولید |
silicon |
عنصری با خصوصیات نیمه هادی , به صورت کریستال برای تولید کنندگان IC |
backward chaining |
روشی برای استدلال که ازهدف مطلوب شروع و به سمت حقایق از قبل شناخته شده ادامه می یابد |
wrming message |
پیام تشخیصی که توسط کامپایلر برای اگاهی استفاده کننده تولید میشود |
vibrators |
منبع مکانیکی تولید نوسانات سینوسی که اغلب برای تست بکار میرود |
COMPAQ |
شرکت کامپیوتر شخصی آمریکایی که اولین تولید کننده برای IBMPC بود |
image |
توانایی صفحه نمایش برای تولید تصویر با کیفیت خوب و بدون پرسش |
processor |
کامپیوتر کوچک برای کار کردن با لغات , تولید متن , گزارش , نامه و... |
international standards organization |
سازمانی که استانداردها را برای کامپیوترهای مختلف و محصولات شبکه تولید و مرتب میکند |
vibrator |
منبع مکانیکی تولید نوسانات سینوسی که اغلب برای تست بکار میرود |
images |
توانایی صفحه نمایش برای تولید تصویر با کیفیت خوب و بدون پرسش |
electronic |
1-استفاده از بسته نشر رومیزی و چاپگر لیزری برای تولید کالای چاپ شده . 2-استفاده از کامپیوتر برای نوشتن و نمایش اطلاعات نمایش داده شده مثل داده |
means ends analysis |
نوعی روش استدلال که در یک کوشش برای کاهش تفاوتهااز نقطه شروع تا هدف به عقب و جلو نظر می اندازد |
licenses |
اجازه از یک تولید کننده به دیگری برای کپی کردن محصولات بدون پرداخت مبلغی |
controlled thermonuclear reaction |
جوش هستهای کنترل شده تحت شرایط ازمایشگاهی برای تولید توان مفید |
licence |
اجازه از یک تولید کننده به دیگری برای کپی کردن محصولات بدون پرداخت مبلغی |
licences |
اجازه از یک تولید کننده به دیگری برای کپی کردن محصولات بدون پرداخت مبلغی |
central |
که برای تولید کلمات بزرگ CPU با استفاده از روش ها تقسم بیت به کار می رود |
set up |
مدت زمان بین سیگنال شروع یک برنامه و شروع آن |
half life period |
مدت زمان لازم برای فعالیت یک ماده رادیواکتیو است که به نصف مقدار اولیه خود کاهش یابد |
auto |
توانایی کامپیوتر برای مقدار دهی اولیه و بار کردن مجدد سیستم عامل در صورت بروز خرابی یا قط ع |
autos |
توانایی کامپیوتر برای مقدار دهی اولیه و بار کردن مجدد سیستم عامل در صورت بروز خرابی یا قط ع |
random parallel tests |
ازمونهای موازی تصادفی ازمونهای همتای تصادفی |
setting up |
1-معادل قرار دادن یک متغییر با یک مقدار. 2-معین کردن مقدار یک پارامتر |