English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
English Persian
free silver مقدار نقره ازاد یک مسکوک
Other Matches
krone مسکوک نقره دانمارک و نروژ
silvers نقره پوش کردن نقره فام شدن
silver نقره پوش کردن نقره فام شدن
coined مسکوک
coin مسکوک
coins مسکوک
glide path مسیر حرکت ازاد یا پرواز ازاد هواپیما یاموشک
metallic currency پول مسکوک
sixpenny bit مسکوک شش پنسی
twopence مسکوک دوپنسی
numismatic مسکوک شناسی
coinage metals فلزات مسکوک
dime مسکوک ده سنتی
dimes مسکوک ده سنتی
specie پول مسکوک
money مسکوک ثروت
brummagem مسکوک فلزی
ducat مسکوک طلای قدیمی
pfennig مسکوک مسی المانی
peso مسکوک امریکای جنوبی
pounded واحد مسکوک طلای انگلیسی
pounding واحد مسکوک طلای انگلیسی
coinage طبقه بندی بهای مسکوک
gold bullion standard پایه طلای غیر مسکوک
metallist طرفدارپول فلزی یا مسکوک کارگرفلزات
pound واحد مسکوک طلای انگلیسی
pounds واحد مسکوک طلای انگلیسی
setting up 1-معادل قرار دادن یک متغییر با یک مقدار. 2-معین کردن مقدار یک پارامتر
set 1-معادل قرار دادن یک متغییر با یک مقدار. 2-معین کردن مقدار یک پارامتر
sets 1-معادل قرار دادن یک متغییر با یک مقدار. 2-معین کردن مقدار یک پارامتر
incremental computer دادهای که اختلاف مقدار فعلی با مقدار اصلی را نشان میدهد
table استفاده از یک مقدار مشخص برای انتخاب یک ورودی در جدول که حاوی مقدار ثانوی است
tabling استفاده از یک مقدار مشخص برای انتخاب یک ورودی در جدول که حاوی مقدار ثانوی است
tables استفاده از یک مقدار مشخص برای انتخاب یک ورودی در جدول که حاوی مقدار ثانوی است
tabled استفاده از یک مقدار مشخص برای انتخاب یک ورودی در جدول که حاوی مقدار ثانوی است
sou مسکوک فرانسه یا سویس مساوی 50/0 فرانک
denier نوعی مسکوک در فرانسه و اروپای غربی
krona مسکوک ایسلند و سوئد معادل 6202/0 دلار
defaults مقدار از پیش تعیین شدهای که در صورتی که مقدار دیگری تعیین نشده باشد به کار می رود
defaulting مقدار از پیش تعیین شدهای که در صورتی که مقدار دیگری تعیین نشده باشد به کار می رود
defaulted مقدار از پیش تعیین شدهای که در صورتی که مقدار دیگری تعیین نشده باشد به کار می رود
default مقدار از پیش تعیین شدهای که در صورتی که مقدار دیگری تعیین نشده باشد به کار می رود
paasche price index یعنی حاصلضرب قیمت و مقدار پایه بخش برحاصلضرب قیمت و مقدار درسال جاری
free gyroscope نیروی ژیروسکوپی ازاد نیروی جاذبه مغناطیسی ازاد
silver plate اب نقره
argentum نقره
argent نقره
argentine نقره
silvering اب نقره
silvers نقره
silver نقره
silver standard استاندارد نقره
ingots silver نقره شمش
silverware فروف نقره
silverware نقره الات
silvern نقره فام
argent پول نقره
queen of night سیم نقره
argentation اب نقره دادن
argentation نقره کاری
argentiferous نقره دار
shiner پول زر یا نقره
silver extraction استخراج نقره
impure nitric acid تیزاب نقره
silver vessels فروف نقره
silverer نقره کار
silver plate نقره اندود
silver nitrate نیترات نقره
silveriness نقره فامی
silver bar شمش نقره
silver foil ورق نقره
silver plate فرف نقره
silver spoon قاشق نقره
argentometer نقره سنج
flat silver فروف نقره
desilverize نقره گرفتن از
silvery نقره فام
silver <adj.> رنگ نقره ای
conductive silver نقره هادی
hessite تلورید نقره
silver medals نشان نقره
silver medals مدال نقره
electrolytic silver refining الکترولیز نقره
silver medal مدال نقره
silver medal نشان نقره
silversmith نقره ساز
argentometry نقره سنجی
argentous نقره دار
silversmiths نقره کار
silversmiths نقره ساز
silversmith نقره کار
bullion شمش طلا و نقره
vase گلدان نقره وغیره
silver standard واحد پول نقره
silver fox روباه نقره فام
vases گلدان نقره وغیره
dosages مقدار معینی از یک دارو مقدار دوز یک خوراک دارو
dosage مقدار معینی از یک دارو مقدار دوز یک خوراک دارو
rupee واحد پول نقره هندوستان
galvanised با برق اب طلا یا نقره دادن به
rupees واحد پول نقره هندوستان
galvanize با برق اب طلا یا نقره دادن به
groat سکه نقره چهار پنسی
galvanising با برق اب طلا یا نقره دادن به
silverfish انواع ماهیان نقره فام
lunar caustic نیترات نقره بفرمول 3NO Ag
galvanizes با برق اب طلا یا نقره دادن به
drachmas پول نقره یونان باستان
drachmae پول نقره یونان باستان
silvern دارای صدای نقره سیمین
bonanzas رگه بزرگ طلا یا نقره
galvanises با برق اب طلا یا نقره دادن به
drachma پول نقره یونان باستان
platinum blonde دارای موی نقره فام
bonanza رگه بزرگ طلا یا نقره
high sea دریای ازاد دریای ازاد خارج از مرزکشور
law of demand براساس قانون تقاضا مقدار تقاضای کالا باقیمت ان کالا رابطه معکوس دارد . هر چه قیمت کالا بالاتررود مقدار تقاضا برای کالاکمتر میشود
plating اب نقره یااب طلا روکش کاری
thaler یکنوع سکه بزرگ نقره المانی
sodium فلز نرم ومومی شکل نقره فام
white crappie ماهی خوراکی نقره فام شمال امریکاcell
bandwidth در شبکه گسترده استفاده میشود و به کاربر اجازه هر مقدار ارسال اطلاعات میدهد و شبکه برای ارسال این مقدار اطلاعات تنظیم شده است
retention money مقدار پولی که کارفرما جهت حسن انجام کار پیمانکار نگه میدارد واین مقدار درصدی ازکل قرارداد است که حسن انجام کار نامیده میشود
free enterprise اقتصاد ازاد اقتصاد بازار ازاد
silver thread نخ های زربفت یا نقره ای [این نوع نخ در بعضی قالیچه ها جهت تزئین در بافت فرش بکار می رود.]
gold lace [braids] گلابتون [نخ های تزئینی از طلا یا نقره برای جلوه های ویژه در زمینه قالیچه]
silver star نشان ستاره نقره یا عالیترین نشان خدمتی
checksum آن را اضافه میکند و مقدار اضافه شده را با مقدار ذخیره شده مقایسه میکند
check total آن را اضافه میکند و مقدار اضافه شده را با مقدار ذخیره شده مقایسه میکند
metallic thread نخ زربفت [اینگونه نخ ها که از تابیده شدن ورقه های نازک طلا، نقره و یا دیگر فلزات بدور نخ تهیه می شوند، جهت تزئین فرش بکار رفته.]
glid تذهیب کاری [در زمینه فرش بوسیله نخ طلا، نقره و یا جواهرات. نوعی از این تذهیب کاری به صوفی بافی معروف است.]
sweeper بک ازاد
frees ازاد
sweepers بک ازاد
freeing ازاد
freed ازاد
fetterless ازاد
unrestrained ازاد
footloose ازاد
exempt ازاد
looser ول ازاد
loose ول ازاد
go as you please ازاد
exempting ازاد
exempts ازاد
self service ازاد
self-service ازاد
degage ازاد
loosest ول ازاد
unattached ازاد
free ازاد
opens ازاد
opened ازاد
open ازاد
unihibit ازاد
unihibited ازاد
exempted ازاد
idle line خط ازاد
freeman ازاد
slack water اب ازاد
freemen ازاد
sweep back بک ازاد
free play ازاد
suspended floor کف ازاد
immundity ازاد
absolute ازاد
absolutes ازاد
at ease ازاد
disengaged ازاد
stand at ease ازاد
stand easel ازاد
self administered ازاد
immune ازاد
free redical بنیان ازاد
free economy اقتصاد ازاد
free moisture رطوبت ازاد
free rocket موشک ازاد
liberator ازاد کننده
paraphrasing ترجمه ازاد
free expansion انبساط ازاد
extrication ازاد کردن
freeborn ازاد زاده
drifting mine مین ازاد
freeness ازاد بودن
free recall یاداوری ازاد
freely supported beam تیر دو سر ازاد
free radical رادیکال ازاد
alfresco درهوای ازاد
emancipator ازاد کننده
freedman ازاد شده
enfranchize ازاد کردن
salmon ماهی ازاد
haehiji daeh ایستادن ازاد
high seas دریای ازاد
high seas دریاهای ازاد
enfranchise ازاد کردن
enfranchised ازاد کردن
idle indicating signal علامت ازاد
idle junction اتصال ازاد
free fall سقوط ازاد
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com