Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (12 milliseconds)
English
Persian
wattage
مقدار نیروی برق بر حسب وات
Search result with all words
air metering force
نیروی در کاربوراتور وسیستمهای تزریق سو سوخت که لوله وانتوری و فشارهوا را مقدار سوخت را کنترل میکند
foot pound
مقدار نیروی لازم برای بلند کردن وزنه یک پوندی بارتفاع یک فوت.
Other Matches
set
1-معادل قرار دادن یک متغییر با یک مقدار. 2-معین کردن مقدار یک پارامتر
setting up
1-معادل قرار دادن یک متغییر با یک مقدار. 2-معین کردن مقدار یک پارامتر
sets
1-معادل قرار دادن یک متغییر با یک مقدار. 2-معین کردن مقدار یک پارامتر
incremental computer
دادهای که اختلاف مقدار فعلی با مقدار اصلی را نشان میدهد
tables
استفاده از یک مقدار مشخص برای انتخاب یک ورودی در جدول که حاوی مقدار ثانوی است
tabled
استفاده از یک مقدار مشخص برای انتخاب یک ورودی در جدول که حاوی مقدار ثانوی است
table
استفاده از یک مقدار مشخص برای انتخاب یک ورودی در جدول که حاوی مقدار ثانوی است
tabling
استفاده از یک مقدار مشخص برای انتخاب یک ورودی در جدول که حاوی مقدار ثانوی است
magneto electricity
نیروی کهربایی که بوسیله نیروی اهن ربایی تولید میشود
blue water school
انانی که نیروی دریایی انگلیس راتنها نیروی کافی ان میدانند
reenforceŠetc
نیروی تازه فرستادن برای با نیروی امدادی تقویت کردن
juggernaut
نیروی عظیم منهدم کننده نیروی تخریبی مهیب
juggernauts
نیروی عظیم منهدم کننده نیروی تخریبی مهیب
torque
نیروی گردنده درقسمتی از دستگاه ماشین نیروی گشتاوری
e.m.f
force electromotive نیروی محرکه الکتریکی نیروی برقرانی
expeditionary
نیروی اعزامی به خارج نیروی سرکوبگر خارجی
air force personnel with the army
پرسنل نیروی هوایی ماموربه نیروی زمینی
electromotive force
نیروی محرکه الکتریکی نیروی برقرانی
defaulting
مقدار از پیش تعیین شدهای که در صورتی که مقدار دیگری تعیین نشده باشد به کار می رود
defaults
مقدار از پیش تعیین شدهای که در صورتی که مقدار دیگری تعیین نشده باشد به کار می رود
defaulted
مقدار از پیش تعیین شدهای که در صورتی که مقدار دیگری تعیین نشده باشد به کار می رود
default
مقدار از پیش تعیین شدهای که در صورتی که مقدار دیگری تعیین نشده باشد به کار می رود
paasche price index
یعنی حاصلضرب قیمت و مقدار پایه بخش برحاصلضرب قیمت و مقدار درسال جاری
no man's land
زمین بلاصاحب و غیر مسکون باریکه زمین حد فاصل بین نیروی متخاصم و نیروی خودی
army landing forces
نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات اب خاکی نیروی زمینی پیاده شونده در ساحل
buoyancy
نیروی بالابر نیروی شناوری
attack force
نیروی تک کننده به ساحل نیروی تک
threat force
نیروی دشمن نیروی مخالف
dosage
مقدار معینی از یک دارو مقدار دوز یک خوراک دارو
dosages
مقدار معینی از یک دارو مقدار دوز یک خوراک دارو
self propulsion
حرکت توسط نیروی خود پیشروی توسط نیروی خویش
law of demand
براساس قانون تقاضا مقدار تقاضای کالا باقیمت ان کالا رابطه معکوس دارد . هر چه قیمت کالا بالاتررود مقدار تقاضا برای کالاکمتر میشود
counter force
نیروی مقابله با وسایل استراتژیکی دشمن استفاده ازنیروی هوایی و موشکهای استراتژیکی برای تخریب نیروی دشمن
bandwidth
در شبکه گسترده استفاده میشود و به کاربر اجازه هر مقدار ارسال اطلاعات میدهد و شبکه برای ارسال این مقدار اطلاعات تنظیم شده است
retention money
مقدار پولی که کارفرما جهت حسن انجام کار پیمانکار نگه میدارد واین مقدار درصدی ازکل قرارداد است که حسن انجام کار نامیده میشود
allocated manpower
نیروی انسانی واگذار شده سهمیه نیروی انسانی
naval aviation
قسمت هوایی نیروی دریایی هواپیمایی نیروی دریایی
free gyroscope
نیروی ژیروسکوپی ازاد نیروی جاذبه مغناطیسی ازاد
geomagnetism
نیروی اهن ربایی زمین نیروی جاذبه زمین
Marine Corps
نیروی تکاوران دریایی نیروی تفنگداران دریایی
army aircraft
هواپیمایی نیروی زمینی هواپیماهای نیروی زمینی
commandant of marine corps
فرمانده نیروی تکاوران دریایی فرمانده نیروی تفنگداران دریایی
component command
قرارگاه نیروی شرکت کننده درعملیات فرماندهی نیروی مسلح شرکت کننده درعملیات
checksum
آن را اضافه میکند و مقدار اضافه شده را با مقدار ذخیره شده مقایسه میکند
check total
آن را اضافه میکند و مقدار اضافه شده را با مقدار ذخیره شده مقایسه میکند
eagle flight
نیروی هوا روی در حال اماده باش نیروی هوا روی اماده
attached strength
استعداد نیروی زیر امر نیروی زیر امر
quantum
مقدار
quantity
مقدار
spatter
مقدار کم
amount
مقدار
amounted
مقدار
amounting
مقدار
quantities
مقدار
sups
مقدار
what
چه مقدار
extent
حد مقدار
mouthfuls
مقدار
mouthful
مقدار
deal
مقدار
supping
مقدار
supped
مقدار
sup
مقدار
scantling
مقدار
amounts
مقدار
sprinkling
مقدار کم
volume discount
مقدار
dealt
مقدار
outturn
مقدار
deals
مقدار
penny worth
مقدار کم
iso quant
مقدار
percentage
مقدار
royalty tonnage
مقدار
total
مقدار
size
مقدار
sizes
مقدار
spattered
مقدار کم
spattering
مقدار کم
spatters
مقدار کم
truth table
دو مقدار
sum
مقدار
percentages
مقدار
batch
مقدار
modicum
مقدار کم
magnitude
مقدار
volume
مقدار
valuing
مقدار
soupcon
مقدار کم
measurment
مقدار
smidgen
مقدار کم
single valued
تک مقدار
volumes
مقدار
values
مقدار
summa
مقدار
batches
مقدار
value
مقدار
t value
مقدار تی
smidgin
مقدار کم
quantity discount
مقدار تخفیف
initial value
مقدار اولیه
guest element
عنصر کم مقدار
snatch
گرفتن مقدار کم
rated value
مقدار نامی
slather
مقدار زیاد
electrical quantity
مقدار الکتریسیته
sufficient
مقدار کافی
volume of sales
مقدار فروش
eigenvalue
مقدار مشخصه
sign and magnitude
علامت و مقدار
drib
مقدار کمی
sign magnitude
علامت و مقدار
snatches
گرفتن مقدار کم
hoist
مقدار کشش
hoisted
مقدار کشش
eigenvalue
ویژه مقدار
in a way
<idiom>
به مقدار از چیزی
so much
<idiom>
مقدار زیاد
instantaneous value
مقدار لحظهای
shear value
مقدار برش
relative value
مقدار نسبی
trace element
عنصر کم مقدار
true value
مقدار حقیقی
quantity of capital
مقدار سرمایه
constants
مقدار ثابت
rated quantity
مقدار اسمی
threshold value
مقدار استانه
constant
مقدار ثابت
tremendous
مقدار زیاد
valuing
قدر مقدار
thermal power
مقدار حرارتی
snatched
گرفتن مقدار کم
theoretical value
مقدار نظری
quantity of supply
مقدار عرضه
rotation
مقدار چرخش یک شی
scalar value
مقدار عددی
medium
مقدار متوسط
quantum of action
مقدار اثر
value
قدر مقدار
quantity of money
مقدار پول
quantity of leisure
مقدار فراغت
slight
مقدار ناچیز
voltaism
مقدار ولتاژبرق
quantity of demand
مقدار تقاضا
slights
مقدار ناچیز
slighting
مقدار ناچیز
expected value
مقدار نظری
slightest
مقدار ناچیز
quantity of labor
مقدار کار
values
قدر مقدار
snatching
گرفتن مقدار کم
resistance
مقدار مقاومت
slighter
مقدار ناچیز
transmittance
مقدار عبور
slighted
مقدار ناچیز
trace compounds
ترکیبات کم مقدار
mediums
مقدار متوسط
characteristic root
مشخصه مقدار
characteristic root
ویژه مقدار
characteristic number
مشخصه مقدار
characteristic number
ویژه مقدار
certificate of quantity
گواهی مقدار
certificate of measurement
گواهی مقدار
calorific power
مقدار حرارتی
averaging
مقدار متوسط
proportion
شباهت مقدار
averages
مقدار متوسط
algebraic value
مقدار جبری
averaged
مقدار متوسط
proper value
ویژه مقدار
proportions
شباهت مقدار
proper value
مشخصه مقدار
dosed
مقدار دارو
momentum
مقدار حرکت
dosed
مقدار مجاز
dose
مقدار دارو
absolute value
مقدار مطلق
dose
مقدار مجاز
absorbance
مقدار جذب
absorbancy
مقدار جذب
constatnt
مقدار ثابت
lot
مقدار یا تعدادزیاد
eyeful
مقدار زیاد
average
مقدار متوسط
average value
مقدار میانگین
average value
مقدار متوسط
auxiliary value
مقدار کومکی
uses
مقدار مفید
use
مقدار مفید
equally
<adv.>
همان مقدار
just as well
<adv.>
همان مقدار
sales
{pl}
مقدار فروش
turn-over
مقدار فروش
maximum ratings
مقدار حداکثر
scale
نرخ دو مقدار
maximum value
مقدار حداکثر
mort
مقدار زیاد
moisture content
مقدار رطوبت
moisture content
مقدار تری
meanest
مقدار میانگین
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com