Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 105 (3 milliseconds)
English
Persian
economical
مقرون به صرفه
cost-effective
مقرون به صرفه
costings
مقرون به صرفه
Search result with all words
economic
نزدیک به صرفه مقرون به صرفه
It is not economical.
مقرون به صرفه نیست.
Other Matches
supply economy
صرفه جویی در مصرف اماد صرفه جویی تدارکاتی
commodious
مقرون بصرفه
fea
مقرون بایمان
expediential
مقرون بمصلحت
evidentiary
مقرون بدلیل
advantageaus
مقرون بصرفه
advisable
مقرون بصلاح
urbane
مقرون به ادب مودبانه
It is not to your advantage.
مقرون بصرفه نیست
expilation
سرقت مقرون به ازار
robberies
دزدی مقرون به ازار یا تهدید
well a
خردمندانه مقرون به تامل خردمند
inquisitorial
مقرون به سخت گیری در پرسش
robbery
سرقت مقرون به ازار یاتهدید
robbery
دزدی مقرون به ازار یا تهدید
robberies
سرقت مقرون به ازار یاتهدید
anti-Semitic
مقرون به دشمنی با نژاد سامی یایهود
pay load
اجناس مقرون بصرفه برای حمل ونقل
behoof
صرفه
providential
صرفه جو
beta leonis
صرفه
inadvisable
بی صرفه
economical
صرفه جو
parsimonious
صرفه جو
thrifty
صرفه جو
economizer
صرفه جو
housewifely
صرفه جو
frugal
صرفه جو
penny wise
صرفه جو
advantage
صرفه
denebola
صرفه
backstop technology
تکنولوژی با صرفه
economization
صرفه جوئی
gain
صرفه استفاده
frugally
با صرفه جوئی
he is a bad husband
صرفه جو نیست
chariness
صرفه جوئی
frugal
با صرفه اندک
economies
صرفه جویی
saving
صرفه جویی
economy
صرفه جویی
thrift
صرفه جویی
thrift
صرفه جوئی
frugality
صرفه جویی
inexpensive
معقول صرفه جو
gains
صرفه استفاده
gained
صرفه استفاده
To save . To economize.
صرفه جوئی کردن
economised
صرفه جویی کردن
cut corners
<idiom>
صرفه جویی کردن
economises
صرفه جویی کردن
thriftily
از روی صرفه جوئی
economising
صرفه جویی کردن
spillover benefits
صرفه جوئیهای خارجی
spareable
قابل صرفه جویی
parsimony
صرفه جویی کم خرجی
save
صرفه جویی کردن
saved
صرفه جویی کردن
saves
صرفه جویی کردن
provident
صرفه جو اینده نگر
economize
صرفه جویی کردن
scrounging
صرفه جویی کردن
economizing method
روش صرفه جویی
sparing
مضایقه کننده صرفه جو
scrounge
صرفه جویی کردن
scrounges
صرفه جویی کردن
economies of scale
صرفه جوئیهای مقیاس
economizing
صرفه جوئی کردن
economizes
صرفه جویی کردن
economy factor
ضریب صرفه جویی
scrounged
صرفه جویی کردن
internal economies
صرفه جوئیهای داخلی
consumption economies
صرفه جوئیهای مصرفی
economized
صرفه جویی کردن
external economies
صرفه جوئیهای خارجی
diseconomies of scale
عدم صرفه جوئی به مقیاس
advantageously
با داشتن صرفه یا سود سودمندانه
gas saving
صرفه جویی در مصرف بنزین
economizer
صرفه جویی کننده انرژی
providence
صرفه جویی اینده نگری
economies of scale
صرفه جوئیهای تولید انبوه
an economist of time
متخصص در صرفه جویی وقت
feed heater
دستگاه صرفه جویی درحرارت
penny wise and pound foolish
صرفه جو در پنی و ولخرج درلیره
time saver
صرفه جویی کننده در وقت
internal diseconomies
عدم صرفه جوئیهای داخلی
austerity package
بسته صرفه جویی
[اقتصاد]
[سیاست]
housewifely
از روی خانه داری یا صرفه جوئی
to save up for something
برای چیزی صرفه جویی کردن
I'm saving up for a new bike.
من برای یک دوچرخه جدید صرفه جویی می کنم.
an economist of time
کسی که میتواند در وقت صرفه جویی کند
laborsaving
تقلیل دهنده زحمت کارگر صرفه جویی کننده در میزان کار
cut corners
<idiom>
[زمانی که چیزی برای صرفه جویی در هزینه به طور بد انجام شده است]
economizing
صرفه جویی در دارایی حداکثر استفاده را از دارایی موجود کردن
library
و در زمان و هزینه صرفه جویی شود. 2-مجموعه توابعی که کامپیوتر نیاز دارد تا به آنها مراجعه کند ولی در حافظه اصلی ذخیره نشده اند
libraries
و در زمان و هزینه صرفه جویی شود. 2-مجموعه توابعی که کامپیوتر نیاز دارد تا به آنها مراجعه کند ولی در حافظه اصلی ذخیره نشده اند
hitting
داده بازیابی شده از حافظه پنهان و نه رسانه ذخیره سازی . برای بیان اینکه در زمان صرفه جویی شده و پنهان سازی مفید بوده است
hits
داده بازیابی شده از حافظه پنهان و نه رسانه ذخیره سازی . برای بیان اینکه در زمان صرفه جویی شده و پنهان سازی مفید بوده است
hit
داده بازیابی شده از حافظه پنهان و نه رسانه ذخیره سازی . برای بیان اینکه در زمان صرفه جویی شده و پنهان سازی مفید بوده است
positive externalities
صرفه جوئیهای خارجی عوارض خارجی مثبت پی امدهای خارجی مثبت
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com