English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
English Persian
current divider مقسم جریان
Other Matches
marking current جریان نشان دهنده مسیرعبور جریان الکتریسیته جریان مشخص کننده مدار
water distribution basin مقسم
demultiplexor مقسم
distribution frame مقسم
demultiplexer مقسم
divider مقسم
voltage divider مقسم ولت
cable distribution head مقسم سر کابل
potentiometer مقسم ولتاژ
main distribution مقسم اصلی
intermediate distribution frame مقسم میانی
dividing attachment دستگاه مقسم
line divider مقسم فرکانس
frequency divider مقسم فرکانس
spreading machine مقسم بتن
bleeder مقسم ولتاژ
take off divisor مقسم برداشت اب
bleeders مقسم ولتاژ
voltage divider مقسم ولتاژ
leakage current جریان خطا جریان خزنده جریان پراکندگی
take off divider مقسم انشعاب دهنده
frequency dividing network اتصال مقسم فرکانس
take off distributor اب پخشکن مقسم برداشت اب
divider بخش کننده مقسم
high tension distributor مقسم فشار قوی
frequency divider stage طبقه مقسم فرکانس
grid voltage divider مقسم ولتاژ شبکه
ignition distributer دلکو مقسم جرقه
inductive potential divider مقسم ولتاژ القائی
potentiometer پتانسیل سنج مقسم ولتاژ
flowed سرعت حرکت و جریان اب عبور و جریان خودروها یاسایر وسایل
flows سرعت حرکت و جریان اب عبور و جریان خودروها یاسایر وسایل
flow سرعت حرکت و جریان اب عبور و جریان خودروها یاسایر وسایل
all mains receiver گیرنده جریان دائم و جریان متناوب رادیوی برق و باطری
push pull وابسته بدولوله الکترونی که جریان برق در انها دردوجهت متضاد جریان یابد
room circuit جریان الکتریکی که دردستگاههای رمزکردن وکشف مورد استفاده میباشد جریان دستگاه رمز
currents جریان الکتریکی با مقدار ثابت که در یک جهت جریان دارد
current جریان الکتریکی با مقدار ثابت که در یک جهت جریان دارد
inverts جریان دائم را به جریان متناوب تبدیل کردن برگرداندن
inverting جریان دائم را به جریان متناوب تبدیل کردن برگرداندن
invert جریان دائم را به جریان متناوب تبدیل کردن برگرداندن
amps واحد اصلی SI در جریان الکتریکی که به عنوان جریان جاری در یک مقاومت یک اهمی ولتاژ یک ولت دارد
amp واحد اصلی SI در جریان الکتریکی که به عنوان جریان جاری در یک مقاومت یک اهمی ولتاژ یک ولت دارد
ampere واحد اصلی SI در جریان الکتریکی که به عنوان جریان جاری در یک مقاومت یک اهمی ولتاژ یک ولت دارد
heterodyne ترکیب دو جریان متناوب برای تولید جریانی با فرکانسی برابر مجموع یا تفاضل فرکانس دو جریان مزبور
genemotor مبدل جریان دائم به جریان دوار دیناموتور
constrictor گرفتگی در یک لوله یا جریان سیال که دارای سوراخ کوچکی میباشد و جریان معینی را در ازای هر واحداختلاف فشاراز خود عبورمیدهد
constant current جریان مستقیم جریان ثابت باطری
induction current جریان القاء شده جریان تحریک
counter current جریان مخالف دریایی جریان متضاد اب
runoff coefficient ضریب جریان که برابراست باارتفاع اب جریان یافته درزمین به ارتفاع بارندگی این ضریب کوچکتر از واحدمیباشد
reynold's number این عددنشاندهنده رژیم جریان است یعنی اگر این عدد کمتراز 032باشد جریان متلاطم میباشد
three phase current جریان سه فاز جریان دوار
parasitic current جریان نشتی جریان خارجی
current compensation کمپنزاسیون جریان تعدیل جریان
current flow سیلان جریان فلوی جریان
gresham's law پول بد پول خوب را از جریان خارج میکند از دو نوع پول با ارزش قانونی یکسان انکه پشتوانه اش طلاست در جریان می ماند
unstart انفجاری جریان صحیح هوا داخل ورودی مافوق صوت موتورمکنده هوا که بطور بارزی باپیدایش ناگهانی موجهای ضربهای و معکوس شدن انی جریان همراه است
idle current meter دستگاه اندازه گیری جریان کور امپرمتر جریان کور
circuitry شدت جریان برق اجزاء ترکیب کننده جریان برق
vortex ring state حالت کاری رتور اصلی رتورکرافت که در ان جهت جریان رتور در خلاف جریان نسبی قائم خارج دیسک رتور وتراست رتور میباشد
fet وسیله الکترونیکی که به عنوان کنترل جریان متغییر بکار می رود : یک سیگنال خارجی مقاومت وسیله و جریان جاری را تغییر میدهد به وسیله تغییر پهنای کانال هدایت
d.c. machine ماشین جریان مستقیم ماشین جریان دائم
d.c. transformer ترانسفورماتور جریان دائم مبدل جریان دائم
alternator ماشین جریان متناوب ژنراتور جریان متناوب
alternators ماشین جریان متناوب ژنراتور جریان متناوب
electromagnetism پدیده ایجاد قوه اهن ربایی بوسیله جریان الکتریسته وهمچنین تاثیر قوه اهن ربایی بر جریان برق
heavy current engineering مهندسی جریان قوی مهندسی قدرت تکنولوژی جریان قوی
isotach خطوط میزان منحنی سرعت جریان اب خطوط جریان هم سرعت
conduct جریان
gushed جریان
conducting جریان
action جریان
flows جریان
actions جریان
conducts جریان
in hand در جریان
gush جریان
runoff جریان
conducted جریان
total current جریان کل
tide جریان
line of flow خط جریان
course جریان
coursed جریان
courses جریان
flush جریان
flushes جریان
gushes جریان
twayblade جریان
flushing جریان
effluvium جریان
going جریان
income جریان
proceeding جریان
rede جریان
rheostome جریان بر
fluor جریان
streamed جریان اب
flow limit حد جریان
streams جریان
afflux جریان
streams جریان اب
flow line خط جریان
streamed جریان
circulations جریان
circulation جریان
flowline خط جریان
current جریان
affluxion جریان
against the stream بر ضد جریان اب
afoot در جریان
stream جریان
stream جریان اب
in the air <idiom> جریان
currents جریان
insets جریان
inset جریان
flow جریان
process جریان
processes جریان
flowed جریان
crest value جریان بیشینه
cretical flow جریان بحرانی
current converter مبدل جریان
counter current جریان متقابل
stream of money جریان پول
peak value جریان بیشینه
cooling water circulation جریان اب سرد
money flow جریان پول
current detector اشکارساز جریان
line circuit جریان شبکه
cromwell current جریان اب کرامول
current density غلظت جریان
maximum current جریان پیک
current compensation جبران جریان
lightning discharge current جریان تخلیه
lightning current جریان برق
crosscurrent جریان متقاطع
crosscurrent جریان مخالف
light current جریان ضعیف
current capacity فرفیت جریان
light current جریان نور
nerve current جریان عصبی
line bar شمش جریان
current density تکائف جریان
lighting current جریان نور
current density چگالی جریان
line charging current جریان بارگیری خط
no load current جریان بی باری
critical flow جریان بحرانی
line bar شینه جریان
alternative current جریان متناوب
leakage current جریان ایزولاسیون
bleeder current جریان فراری
circular flow جریان دایرهای
circular flow جریان دوری
circulating capital سرمایه در جریان
mains current جریان شبکه
circulation of electrolyte جریان الکترولیت
axial flow جریان محوری
clousure قطع جریان اب
coefficient of discharge ضریب جریان
measuring current جریان سنجش
coincident current با انطباق جریان
mewtonian flow جریان نیوتنی
collecting of the current دریافت جریان
axial flow جریان خطی
circuit line هادی جریان
peak current جریان حداکثر
bidirectional flow جریان دو جهتی
bleeder current جریان پرکردن
blennorhaea جریان مخاط
blennorhagia جریان مخاط
blood stream جریان خون
peak current جریان پیک
maximum current جریان حداکثر
base flow جریان پایه
background current جریان زمینه
capital flow جریان سرمایه
maximum value جریان بیشینه
main current جریان اصلی
collector current جریان کلکتور
continuity of flow پیوستگی جریان
continuous current جریان یکنواخت
weak current جریان ضعیف
low current جریان ضعیف
load current جریان بار
aperiodic current جریان نامتناوب
convection current جریان همرفتی
convectional current جریان قراردادی
conventional current جریان قراردادی
microphone current جریان میکروفن
mixed flow جریان مرکب
molecular flow جریان مولکولی
armature current جریان ارمیچر
au courant در جریان روز
constant current جریان دائم
colleotor جریان روب
combination current جریان مرکب
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com