English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 174 (8 milliseconds)
English Persian
oblique section مقطع اریب
Other Matches
diffuser area ratio نسبت سطح مقطع خروجی به سطح مقطع ورودی یک دیفیوژر
geometrical percentage درصد هندسی که عبارتست ازخارج قسمت سطح مقطع فولاد به سطح مقطع بتن دریک قطعه بتن مسلح ضرب درصد
biases اریب
diagonal اریب
biased اریب
skewed اریب
oblique اریب
skew اریب
betwixt edge یخ اریب
skewing اریب
skews اریب
bias اریب
sidle اریب
sidles اریب
bevel اریب
slants کج اریب
slanted کج اریب
slant کج اریب
transverse اریب
loxodrome خط اریب
sidled اریب
section مقطع
sections مقطع
segment مقطع
segments مقطع
tablature مقطع
cross section مقطع
cutting مقطع
profiling مقطع
profiles مقطع
profile مقطع
profiled مقطع
kitty corner مورب اریب
slopewise اریب وار
slantingly از راه اریب
cant رویه اریب
skew weir سرریز اریب
slap pass پاس اریب
thwartwise بطور اریب
at an overthwart بطور اریب
to an overthwart بطور اریب
skew throat گلوی اریب
betwixt edge اریب کردن
skew ailcron شهپر اریب
bevel سطح اریب
bevel :اریب کردن
to out bias اریب بریدن
crosscut اریب بریدن
slanting اریب سرازیر
wryly اریب شدن
wry اریب شدن
plaiting اریب بافی
skew اریب گذاردن
skew اریب دار
skewing اریب گذاردن
skewing اریب دار
skews اریب گذاردن
skews اریب دار
askew چپ چپ اریب وار
oblique section برش اریب
sidelong بطور اریب
out of plumb اریب ناراست
off plmb اریب ناراست
tent stitch کوک اریب
soil profile مقطع خاک
sectional area سطح مقطع
conic section مقطع مخروطی
profile مقطع عرضی
cross reaction سطح مقطع
rectangular section مقطع مستطیلی
cross section مقطع عرضی
cross section سطح مقطع
cross section area سطح مقطع
lobule مقطع کوچک
necking تنگی مقطع
root section مقطع ریشه
half section نیم مقطع
compact section مقطع فشرده
areas سطح مقطع
airfoil مقطع ایرودینامیکی
absorption cross section مقطع جذب
oblique section مقطع مایل
transition section مقطع تبدیل
profiles مقطع عرضی
trough section مقطع ناودانی
area سطح مقطع
transverse section مقطع عرضی
aerofoil مقطع ایرودینامیکی
coil section مقطع بوبین
profiling مقطع عرضی
profiled مقطع عرضی
structural section مقطع سازهای
circular cross section مقطع گرد
drop-point slating سنگ شیروانی اریب
broadside لیزخوردن اریب در سر پیچ
broadsides لیزخوردن اریب در سر پیچ
oblique cone مخروط اریب [ریاضی]
cross-springer [دنده اریب در طاق]
biased آنچه اریب دارد
inclined barrel arch [طاق گهواره ای اریب]
deskew اریب زدایی کردن
clock skew اریب زمان سنجی
cornerways بطور اریب مورب
cornerwise بطور اریب مورب
biteuro chagi ضربه پا بطرف اریب
thwartwise بطور متقاطع اریب
bevel sawing اره کاری اریب
slants سطح اریب شیب
slanted سطح اریب شیب
slant سطح اریب شیب
scissor junction چهارراه کج همبر اریب
total effective collision cross section سطح مقطع موثر کل
transection برش یا مقطع عرضی
vintage model الگوی مقطع زمانی
interrupted quick flashing light چشمک زن تند مقطع
cross section سطح مقطع عرضی
cross sectional area سطح مقطع عرضی
cross sectional data داده ها در یک مقطع زمانی
box section مقطع قوسی سکل
work surfaces سطح مقطع اصلی
egg shaped section مقطع تخم مرغی
work surface سطح مقطع اصلی
cross section سطح مقطع موثر
inelastic cross section مقطع برخورد ناکشسان
intermediate frequency section مقطع فرکانس میانی
box spar تیرکهای با مقطع مربع
horseshoe shaped section مقطع نعل اسبی
edge اریب وار پیش رفتن
hagioscope [گشادگی اریب در دیوار کلیسا]
bevel اریب وار بریدن یاتراشیدن
edges اریب وار پیش رفتن
obliquely بشکل اریب بطور مورب
croddhatching بطور اریب سایه زدن
crosshatch بطور اریب سایه زدن
con di nozzle نازل موتورجت با مقطع همگرا
podite مقطع با بند پای بندپایان
syllabify تقسیم به هجای مقطع کردن
blade station موقعیت شعاعی هر مقطع ازتیغه
uncurtailed bars ارماتور بدون تقلیل مقطع
winding crodd section سطح مقطع سیم پیچی
cross section نیمرخ پهنا مقطع موثر
form grind سنگ زدن در مقطع طولی
flumming تنگ کردن مقطع جریان اب
effective collision cross section سطح مقطع برخورد موثر
rhombus wing بالی با سطح مقطع متقارن
have an angle بریدن مسیر مهاجم بصورت اریب
base circle هر قسمت اریب از یک سیلندر دایره مبنا
standard egg section مقطع تخم مرغی شکل معمولی
crossbar ضلع اریب مانع میله پرش با نیزه
crossbars ضلع اریب مانع میله پرش با نیزه
syllabary جدول راهنمای تلفظ هجاهای مقطع کلمات
economic section انتخاب سطح مقطع مناسب ازنظر اقتصادی
three square سوهان اهنگری دارای مقطع مثلث شکل
oblique section مقطعی که بوسیله صفحه اریب جسم رابرش بدهد
poiseuille flow جریان خطی ناروان درلولهای با سطح مقطع دایرهای
hachures خطوط مقطع کوتاه برای سایه زدن بعکس
parallel aerofoil ایرفویلی که سطح مقطع ان درتمام طول ان ثابت باشد
a corduroy road جاده باتلاقی [که کنده های درختان را بصورت اریب در آن می چینند.]
boasts ضربه از گوشه که بطور اریب بدیوار کناره و بعد به دیوارمقابل بخورد
boast ضربه از گوشه که بطور اریب بدیوار کناره و بعد به دیوارمقابل بخورد
boasted ضربه از گوشه که بطور اریب بدیوار کناره و بعد به دیوارمقابل بخورد
mandrel جسم مرکزی معمولا با مقطع دایرهای که قطعه لولهای یاقسمت مادگی دور ان شکل میگردد
venturi کانال یامجرایی برای جریان سیال که در گلوگاه کمترین سطح مقطع را داشته و سپس مجدداافزایش می یابد
biased fabric پارچه جندلایهای که بصورت اریب با تار و پود پارچه بریده شده است
barns واحد سطح برای اندازه گیری سطح مقطع هسته اتم ها
barn واحد سطح برای اندازه گیری سطح مقطع هسته اتم ها
lobation قطعه قطعه شدگی مقطع زائده اویخته
variable area nozzle نازل پیش برندهای که مساحت سطح مقطع ان برای سازگار شدن با تغییر سرعت و کارکرد سیستم پس سوز یاتغییر فشار اتمسفر یا محیط تغییر میکند
contraction ratio نسبت مساحت سطح مقطع بیشنه تونل باد مادون صوت به مساحت سطح مقطعی که کار انجام میدهد
profile drag پسای مقطع پسای نیمرخ
syllable جزء کلمه مقطع کلمه
syllables جزء کلمه مقطع کلمه
at this age [در این مقطع سنی] [در این سنین] [در این سن]
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com