Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (14 milliseconds)
English
Persian
grand division
مقیاس درجه بندی بزرگ طبلک
Other Matches
rating scale
مقیاس درجه بندی
rating schedule
مقیاس درجه بندی
graphic rating scale
مقیاس درجه بندی نگارهای
elevation indicator
صفحه مدرج درجه طبلک درجه
small-scale
طبلک کوچک مقیاس نقشه مقیاس کوچک
small scale
طبلک کوچک مقیاس نقشه مقیاس کوچک
scale
طبلک درجه
elevation scale
طبلک درجه
evaluation rating
درجه بندی اطلاعات یا طبقه بندی ان از نظر اعتبار وصحت و دقت
measure
درجه مقیاس
elevation scale
مقیاس درجه
scale
میزان مقیاس درجه
large-scale
مقیاس بزرگ
large-scale
در مقیاس بزرگ
large scale
در مقیاس بزرگ
large scale
مقیاس بزرگ
on a grand scale
<adv.>
در مقیاس بزرگ
range quadrant
طبله مقیاس درجه توپ
ratings
طبقه بندی کردن درجه بندی
rating
طبقه بندی کردن درجه بندی
carpet classification
طبقه بندی
[درجه بندی]
فرش
cadastral map
نقشه مقیاس بزرگ
large scale map
نقشه مقیاس بزرگ
windage scale
مقیاس تصحیح سمت دستگاه درجه
large scale integration
مجتمع سازی در مقیاس بزرگ
ultra large scale integration
مجتمع سازی در مقیاس ماوراء بزرگ
very large scale integration
مجتمع سازی در مقیاس بسیار بزرگ
test scaling
مقیاس بندی ازمون
numerical scale
مقیاس شماره بندی شده
downgrade
کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
downgrading
کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
downgrades
کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
downgraded
کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
regrade
تجدید طبقه بندی اطلاعات درجه بندی مجدد اطلاعات ازنظر اهمیت
lsi
Integration Scale Large مجتمع سازی در مقیاس بزرگ
nominal scale
شاخص مقیاس اسمی مقیاس غیر واقعی مقیاس تقریبی
drummed
طبلک بخار طبلک
drum
طبلک بخار طبلک
mil gridded oblique
عکس مایل شبکه بندی شده به مقیاس میلیمی
ratioing
کوچک و بزرگ کردن عکس به مقیاس معین برای استفاده در موزاییکهای عکسی
scale
درجه بندی
calibrate
درجه بندی
calibration
درجه بندی
grading
درجه بندی
graduation
درجه بندی
grades
درجه بندی
gradation
درجه بندی
calibrates
درجه بندی
calibrated
درجه بندی
rating
درجه بندی
calibrating
درجه بندی
grade
درجه بندی
ratings
درجه بندی
gradations
درجه بندی
scaling
درجه بندی
grade
درجه بندی کردن
calibration error
خطای درجه بندی
grade
درجه بندی رتبه
rates
درجه بندی کردن
peer rating
درجه بندی همسالان
scscalable
قابل درجه بندی
credit rating
درجه بندی اعتبار
rate
درجه بندی کردن
graduate
درجه بندی کردن
grades
درجه بندی رتبه
calibration curve
منحنی درجه بندی
calibration constant
ثابت درجه بندی
rater
درجه بندی کننده
linear scale
درجه بندی خطی
intergradation
درجه بندی داخلی
graduates
درجه بندی کردن
ratee
درجه بندی شونده
echelonment
درجه بندی کردن
logarithmic scale
درجه بندی لگاریتمی
grades
درجه بندی کردن
performance rating
درجه بندی عملکرد
graduating
درجه بندی کردن
merit rating
درجه بندی شایستگی
graduation line
خط درجه بندی شده
maximum scale value
مقدار درجه بندی حداکثر
grades
نوع درجه بندی کردن
grade
نوع درجه بندی کردن
forced distribution rating
درجه بندی با توزیع معین
trick
درجه بندی عدسی دوربین
tricking
درجه بندی عدسی دوربین
unscourced wool
پشم درجه بندی نشده
suppliers rating
درجه بندی نمودن فروشنده ها
dan gup jeado
سیستم درجه بندی تکواندو
tricked
درجه بندی عدسی دوربین
ranked
درجه دادن دسته بندی کردن
graduate collar
حلقه یا طوقه درجه بندی شده
dial collar
طوقه یا حلقه درجه بندی شده
degree of difficulty
درجه بندی حرکات مشکل شیرجه
rank
درجه دادن دسته بندی کردن
direct reading dial
درجه بندی برای قرائت مستقیم
ranks
درجه دادن دسته بندی کردن
vlsi
مجتمع سازی درمقیاس بسیار بزرگ تجمع مقیاس بسیار وسیع
grades
درجه بندی کردن رتبه بندی کردن
grade
درجه بندی کردن رتبه بندی کردن
eutherian
مربوط به تقسیم بندی بزرگ پستانداران
color value
درجه بندی رنگ ها بر حسب تیره و روشن بودن
ranking
دارای مقام بزرگ و عالی رتبه بندی
dialled
تنظیم کردن درجه بندی مدور صفحه نمره گیر تلفن
dial
تنظیم کردن درجه بندی مدور صفحه نمره گیر تلفن
dials
تنظیم کردن درجه بندی مدور صفحه نمره گیر تلفن
dialed
تنظیم کردن درجه بندی مدور صفحه نمره گیر تلفن
lattices
خطوط شبکه بندی ثابت مخصوص بزرگ کردن نقشه
lattice
خطوط شبکه بندی ثابت مخصوص بزرگ کردن نقشه
barleycorn
مقیاس وزنی برابر 8460/0 گرم مقیاس طولی برابر5/8میلیمتر
rood
مقیاس سطحی معادل یک چهارم جریب مقیاس طولی که درانگلستان 7 الی 8 یارد است
grader
ماشینی که برای درجه بندی کردن مواد و محصول بکارمیرودو بانها شیب منظم میدهد
ratio print
عکس بزرگ شده یا کوچک شده به مقیاس معین عکس معادل
vernier
درجه یا تقسیم بندی فرعی تقسیم بدرجات جزء
drummed
طبلک
knobs
طبلک
knob
طبلک
reels
طبلک
reeling
طبلک
reeled
طبلک
reel
طبلک
drum
طبلک
segregation
جدا کردن درجه بندی کردن
gradate
درجه بندی کردن مخلوط کردن
gaduate
درجه بندی کردن تغلیظ کردن
guide drum
طبلک راهنما
rotary drum
طبلک گردان
magnetic drum
طبلک مغناطیسی درام حافظه
scale factor
ضریب مقیاس نقشهای ضریب تبدیل مقیاس نقشه
centigrade temperature scale
مقیاس دمای سانتی گراد مقیاس دمای سلیسوس
system indicator
طبلک نشان دهنده کار دستگاه شاخص سیستم رمز
compass rose
دایره بزرگی روی کره زمین که در جهت گردش عقربه ساعت از صفر تا 063 درجه بندی شده و بعنوان مبداسنجش و تنظیم قطبنماهای هواپیما روی زمین بکارمیرود
Joshegan
جوشقان
[این منطقه در مرکز ایران از قرن دوازدهم هجری قالیبافی با طرح بندی لوزی معروف بوده است. لوزی ها از انواع گل ها بهره گرفته و گاه حالت یک ترنج بزرگ دارد.]
beam attack
تک هواپیمای رهگیری که بازاویه افقی بیش از 54 درجه و کمتر از 531 درجه انجام میشود
shoulder patch
درجه روی بازوی درجه داران
My grandparents are six feet under.
<idiom>
پدر بزرگ و مادر بزرگ من فوت و به خاک سپرده شده اند.
megalomania
مرض بزرگ پنداری خویش جنون انجام کارهای بزرگ
museum piece
آدم پیر
[پدر بزرگ ]
[مادر بزرگ]
macropterous
دارای بالهای دراز یا بزرگ بزرگ بال
fossil
آدم پیر
[پدر بزرگ ]
[مادر بزرگ]
big game
صید ماهیهای بزرگ حیوانات بزرگ شکاری
sighting bar
ستون درجه ونک مگسک میله ستون درجه دستگاه نشانه روی اموزشی
superelevation
درجه ارتفاع درجه بلندی
third class
درجه سوم بلیط درجه 3
third-class
درجه سوم بلیط درجه 3
Mina-khani design
طرح میناخانی
[این طرح منسوب به شخصی به همین نام و اهل تبریز است. گل های بزرگ بکار رفته بصورت قرینه و بندی کل متن را در بر گرفته و بوسیله شبکه های لوزی شکل یا الماسی شکل به یکدیگر متصل می شوند.]
sighting leaf
ستون درجه تفنگ یا دستگاه نشانه روی شاخص درجه تفنگ
grandam
مادر بزرگ ننه بزرگ
grandparent
پدر بزرگ یا مادر بزرگ
grandparents
پدر بزرگ یا مادر بزرگ
so large
چندان بزرگ بقدری بزرگ
word warp
فرمت بندی مجدد پس از حذف ها و اصلاحات ویژگی که درصورت جانگرفتن یک کلمه درخط اصلی ان را به ابتدای خط بعدی می برد سطر بندی
cray
نوعی کامپیوتر بسیار بزرگ شرکت سازنده کامپیوترهای بسیار بزرگ
telescopic
دستگاه شکسته بندی تلسکوپیک چوبهای شکسته بندی مربوط به دوربین تلسکوپی یادستگاه نشانه روی
packaging
ماده محافظ اشیا که بسته بندی می شوند. مواد جذاب برای بسته بندی کالاها
defense classification
طبقه بندی اطلاعات مربوط به پدافند سیستم طبقه بندی مدارک وزارت دفاع
classification
طبقه بندی رده بندی
classifications
طبقه بندی رده بندی
laggin
اب بندی کردن اب بندی ناوها
wording
جمله بندی کلمه بندی
lineaments
طرح بندی صورت بندی
lineament
طرح بندی صورت بندی
brevet
درجه افتخاری دادن فرمان درجه افتخاری
gift wrap
بسته بندی کردن در کاغذ بسته بندی روبان دارپیچیدن
scaling
مقیاس
scale
مقیاس
criterion
مقیاس
indicator
مقیاس
f scale
مقیاس اف
z scale
مقیاس " زی "
metres
مقیاس
metre
مقیاس
measure
مقیاس
k scale
مقیاس ک
full-size
بخ مقیاس یک به یک
full size
بخ مقیاس یک به یک
nominal scale
مقیاس
t scale
مقیاس T
meters
مقیاس
meter
مقیاس
scaling
مقیاس سازی
transverse scale
مقیاس عرضی
scaling
مقیاس گذاری
scale of preferences
مقیاس رجحانها
likert scale
مقیاس لی کرت
lie scale
مقیاس دروغگویی
scaling
مقیاس کردن
graphic
مقیاس مصور
graphic
نمودار مقیاس
small-scale
مقیاس کوچک
temperature scale
مقیاس دما
stens
مقیاس ده بخشی
stanine scale
مقیاس نه بخشی
small scale
مقیاس کوچک
gauges
مقیاس معیار
gauged
مقیاس معیار
gauge
مقیاس معیار
tonal scale
مقیاس صوتی
scale down
کاهش مقیاس
linear measure
مقیاس طولی
scale of preferences
مقیاس برتریها
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com