Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 201 (2 milliseconds)
English	Persian
metric ton	مقیاس وزن معادل هزارکیلوگرم یا حدود 0022 پوند
Other Matches
rood	مقیاس سطحی معادل یک چهارم جریب مقیاس طولی که درانگلستان 7 الی 8 یارد است
age equivalent scale	مقیاس معادل سنی
cubit	مقیاس قدیمی طول معادل 81 تا 22 اینچ
bushel	مقیاس وزنی است معادل 4پک
bushels	مقیاس وزنی است معادل 4پک
yard	واحد مقیاس طول انگلیسی معادل 4419/0 متر
yards	واحد مقیاس طول انگلیسی معادل 4419/0 متر
poundage	مبلغ به پوند وزن به پوند
persec	واحد طول در مقیاس کیهانی معادل 262/3 سال نوری
nominal scale	شاخص مقیاس اسمی مقیاس غیر واقعی مقیاس تقریبی
ratio print	عکس بزرگ شده یا کوچک شده به مقیاس معین عکس معادل
barleycorn	مقیاس وزنی برابر 8460/0 گرم مقیاس طولی برابر5/8میلیمتر
pound	پوند
pounds	پوند
pounding	پوند
pounded	پوند
quartern	یک چهارم پوند
pound force	پوند نیرو
brevier	حروف 8 پوند
pound per square inch	پوند بر اینچ مربع
quartern	نان بوزن چهار پوند
twelvepence	سکه سیمین انگلیسی که بیست تای ان یک لیره یا پوند است
poundage	وزن چیزی برحسب پوند یا رطل محصور سازی حیوانات
centigrade temperature scale	مقیاس دمای سانتی گراد مقیاس دمای سلیسوس
scale factor	ضریب مقیاس نقشهای ضریب تبدیل مقیاس نقشه
upper memory	کیلو بایت از حافظه قرار گرفته بین حدود کیلوبایت و مگابایت . حافظه بیشتر بعد از حافظه معمول کیلوبایت است و قبل از حدود مگابایت
small scale	طبلک کوچک مقیاس نقشه مقیاس کوچک
small-scale	طبلک کوچک مقیاس نقشه مقیاس کوچک
thereabouts	در آن حدود
delimited	حدود
neighbourhood	حدود
in the neighbourhood	در حدود
neighbourhoods	حدود
neighborhoods	حدود
delimit	حدود
delimits	حدود
realm	حدود
realms	حدود
range	حدود
scantling	حدود
ranged	حدود
purview	حدود
ranges	حدود
delimiting	حدود
compass	حدود
limit	حدود
tethered	حدود
module	حدود
modules	حدود
perambulation	حدود
confine	حدود
about <adv.>	حدود
confining	حدود
roughly <adv.>	حدود
ambit	حدود
well-nigh	در حدود
precinct	حدود
about	در حدود
definitions	حدود
scope	حدود
tethers	حدود
definition	حدود
well nigh	در حدود
tether	حدود
vicinity	حدود
tethering	حدود
neiggourhood	حدود
precincts	حدود
limit of fire	حدود اتش
line	حدود رویه
boundary	حدود یکان
boundary	حدود چیزی
gamut	حدود حیطه
limits of confidence	حدود اطمینان
vicinity	در حدود در اطراف
out	خارج از حدود
coextensive	هم حدود وثغور
coastal frontier	حدود ساحلی
class limits	حدود طبقه
class interval	حدود طبقه
yaw	تجاوز از حدود
run	ردپا حدود
runs	ردپا حدود
peripheries	محیط حدود
periphery	محیط حدود
verges	نزدیکی حدود
verge	نزدیکی حدود
yawed	تجاوز از حدود
whereabouts	درچه حدود
confinement	تحدید حدود
reaching	وسعت حدود
reaches	وسعت حدود
reached	وسعت حدود
confidence limits	حدود اعتماد
confidence limits	حدود اطمینان
out-	خارج از حدود
outed	خارج از حدود
limit check	مقابله حدود
in round numbers 00	در حدود 001 عد د
hereabout	دراین حدود
graphic limits	حدود گرافیکی
range	حدود محدوده
range	حدود وسعت
ranged	حدود محدوده
ranged	حدود وسعت
ranges	حدود محدوده
ranges	حدود وسعت
delimitation	تعیین حدود
delimitation	تحدید حدود
demarcation	تعیین حدود
reach	وسعت حدود
therabout	دران حدود
with in ear shot	در حدود صدا رس
probability limits	حدود احتمالی
within cry	در حدود صد ارس
purview	حدود میدان
purview of an occupation	حدود کاری
trimester	در حدود سه ماه
thereabouts	در حدود آن وقت
frontiers	حدود و ثغور
lines	حدود رویه
boundaries	حدود یکان
thereabout	دران حدود
boundaries	حدود چیزی
in the neighborhood of	در حدود [ریاضی]
equivalents	معادل
ntamount	معادل
equipollent	معادل
tantamount	معادل
equivalent	معادل
thereabouts	در حدود آن میزان یا تعداد
demarcates	تعیین حدود کردن
abound	تعیین حدود کردن
delimit	تعیین کردن حدود
delimit	تحدید حدود کردن
demarcating	تعیین حدود کردن
demarcated	تعیین حدود کردن
demarcate	تعیین حدود کردن
tolerance	حدود قابل تحمل
tolerances	حدود قابل تحمل
whereabout	حدود تقریبی مکان
peg	تعیین حدود کردن
ultra vires	تجاوز از حدود اختیارات
compass	حدود وثغور حوزه
format	حدود و مشخصات فرش
delimited	تحدید حدود کردن
delimiting	تحدید حدود کردن
limitation clause	عبارت تعیین حدود
orbited	دور حدود فعالیت
orbits	دور حدود فعالیت
delimits	تعیین کردن حدود
delimits	تحدید حدود کردن
spheres	مرتبه حدود فعالیت
scope	میدان و برد و حدود
delimiting	تعیین کردن حدود
pegs	تعیین حدود کردن
sphere	مرتبه حدود فعالیت
limitation clause	ماده تعیین حدود
delimited	تعیین کردن حدود
inbound	محصور در حدود معینی
mark out a ground	تحدید حدود زمین
orbit	دور حدود فعالیت
outre	خارج از حدود معمولی
reformist	معادل reformer
reformists	معادل reformer
memorials	معادل memorandum
memorial	معادل memorandum
redemption	معادل ransom
equal	دقیقاگ معادل
writing obligatory	معادل bond
modifies	معادل adapt
deception	معادل cheat
b	معادل با بایتها
assessor	معادل assesor
equals	دقیقاگ معادل
equalling	دقیقاگ معادل
equalled	دقیقاگ معادل
equaling	دقیقاگ معادل
equaled	دقیقاگ معادل
deceptions	معادل cheat
modifying	معادل adapt
modify	معادل adapt
parity	معادل بودن
grade equivalent	معادل کلاسی
equalizes	معادل کردن .
equalizing	معادل کردن .
t equivalent circuit	مدار معادل " T "
reinsurance	معادل re-assurance
menace	معادل blackmail
ration in kind	معادل جیره
egalitaire	معادل equalitarianism
equivalence	معادل بودن
equivalence gate	دریچه معادل
equivalent area	سطح معادل
menaced	معادل blackmail
equivalent circuit	مدار معادل
equivalent service rounds	گلوله معادل
equivalent weight	وزن معادل
menaces	معادل blackmail
expilation	معادل robbery

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com