Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (15 milliseconds)
English
Persian
rebuker
ملامت کننده
reproacher
ملامت کننده
Other Matches
rebuked
ملامت
rebukes
ملامت
rebuke
ملامت
reprehension
ملامت
rebuking
ملامت
reproachless
ملامت نکردنی
self reproach
ملامت نفس
irreprehensible
ملامت نکردنی
rebuke
ملامت کردن
dress down
ملامت سخت
rebukes
ملامت کردن
rebuked
ملامت کردن
to find fault with
از ملامت کردن
reproved
ملامت کردن
irreproachable
ملامت نکردنی
tax
ملامت تهمت
reproving
ملامت کردن
reproachful
ملامت امیز
reprehensive
ملامت امیز
snuff
ملامت فوت
taxes
ملامت تهمت
reproves
ملامت کردن
self recrimination
ملامت خویشتن
reprove
ملامت کردن
taxed
ملامت تهمت
rebuking
ملامت کردن
sneap
ملامت کردن
drearily
بطور ملامت انگیز
reproofs
ملامت توبیخ ملایم
imputative
ملامت امیز اسنادی
reproof
ملامت توبیخ ملایم
dress down
سخت ملامت کردن
non-event
رویداد ملامت انگیز یا ساختگی
non-events
رویداد ملامت انگیز یا ساختگی
corrector
جبرانگر تعدیل کننده تصحیح کننده تنظیم کننده
blaming
سرزنش کردن ملامت کردن
blamed
سرزنش کردن ملامت کردن
blames
سرزنش کردن ملامت کردن
blame
سرزنش کردن ملامت کردن
upbraided
متهم کردن ملامت کردن
call down
ملامت کردن تحقیر کردن
upbraid
متهم کردن ملامت کردن
upbraids
متهم کردن ملامت کردن
altitude/height hold
متوقف کننده سقف پروازهواپیما محدود کننده خودکارارتفاع پرواز هواپیما
marshaller
هدایت کننده به محل تجمع جمع اوری کننده یکان
propounder
ابراز کننده یا مطرح کننده وصیت نامه در دادگاه امورحسبی
inhibitor
کنترل کننده سوزش خرج موشک ممانعت کننده ازاشتعال
quick disconnect coupling
کوپلینگی برای لولههای ی سیالات دارای دریچههای مسدود کننده و اجزاء اب بندی- کننده
primers
وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
sensor
گیرنده یادریافت کننده خاطرات حسی ضبط کننده
primer
وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
homogeneous computer network
یچ کننده و توزیع کننده که همه کانالهای داده آن از پروتکل و نرخ ارسال یکسان استفاده می کنند
steam fitter
نصب کننده وتعمیر کننده لولههای بخار
makgi boowi
نقاط حمله کننده و دفاع کننده تکواندو
detonators
منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
vasomotor
اعصاب تنگ کننده وگشاد کننده رگها
changer
دواتصال کننده که اتصال کننده مادگی را به نری
del credere
وصول کننده مطالبات تضمین کننده طلبها
interceptors
هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
distractive
گیج کننده برگرداننده یا اشغال کننده فکر
detonator
منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
interceptor
هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
search jammer
تولید کننده پارازیت در انتن رادار وسیله جلوگیری کننده از تجسس رادار وسیله جلوگیری کننده از مراقبت
padding
پنهان کننده یااستتار کننده پیامها
sprining charge
خرج چال کننده یا گود کننده
expostulator
سرزنش کننده نصیحت کننده باسرزنش
suppressive
خنثی کننده اتش سرکوب کننده
claqueur
تشویق کننده
[یا هو کننده]
استخدام شده
prepossessing
مجذوب کننده جلب توجه کننده
stop order
دستور عدم پرداخت از طرف صادر کننده سند مالی به مرجع پرداخت کننده
astigmatizer
وسیله استیگمات کننده وسیله تقویت کننده مسافت یاب برای دیدن نور کم در شب
thickener
غلیظ کننده پرپشت کننده
presenters
ارائه کننده معرفی کننده
prosecutors
پیگرد کننده تعقیب کننده
intermediary
وساطت کننده مداخله کننده
striking force
نیروی تک کننده یا کمین کننده
the producer and the consumer
تولید کننده و مصرف کننده
contractive
جمع کننده چوروک کننده
accaimer
هلهله کننده تحسین کننده
desolater
ویران کننده متروک کننده
prosecutor
پیگرد کننده تعقیب کننده
oppressive
خورد کننده ناراحت کننده
favourer
یاری کننده مساعدت کننده
diverting
سرگرم کننده منحرف کننده
insulators
جدا کننده عایق کننده
suberter
سرنگون کننده تضعیف کننده
presenter
ارائه کننده معرفی کننده
modifier
اصلاح کننده تعدیل کننده
sniffy
افهار تنفر کننده فن فن کننده
thickeners
غلیظ کننده پرپشت کننده
intermediaries
وساطت کننده مداخله کننده
gesticulant
اشاره کننده وحرکت کننده
provisioner
تدارک کننده تهیه کننده
acknowledger
تصدیق کننده قبول کننده
modulator demodulator
تلفیق کننده- تفکیک کننده
vibrator
ارتعاش کننده نوسان کننده
toaster
سرخ کننده برشته کننده
toasters
سرخ کننده برشته کننده
vibrators
ارتعاش کننده نوسان کننده
modifiers
اصلاح کننده تعدیل کننده
homager
تجلیل کننده کرنش کننده
spell binder
مسحور کننده مجذوب کننده
coordinator
هم اهنگ کننده هماهنگ کننده
hanger
اویزان کننده معلق کننده
lifter
مرتفع کننده برطرف کننده
preventive
حفافت کننده جلوگیری کننده
desolator
ویران کننده متروک کننده
discriminant
تفکیک کننده جدا کننده
corruptor
فاسد کننده منحرف کننده
transmitter
منتقل کننده مخابره کننده
thwarter
خنثی کننده مسدود کننده
divider
جدا کننده تقسیم کننده
venerator
تکریم کننده ستایش کننده
designative
اشاره کننده تعیین کننده
corrupter
فاسد کننده منحرف کننده
hangers
اویزان کننده معلق کننده
transmitters
منتقل کننده مخابره کننده
practicer
تمرین کننده مشق کننده
trimmer
دستکاری کننده صاف کننده
supplicant
درخواست کننده تضرع کننده
supplicants
درخواست کننده تضرع کننده
presentor
ارائه کننده معرفی کننده
cogitator
اندیشه کننده مطالعه کننده
insulator
جدا کننده عایق کننده
whetstone
تیز کننده تند کننده
fuel cooled oil cooler
خنک کننده روغن که در ان ازسوخت بعنوان ماده خنک کننده استفاده میشود
skeletonizer
تهیه کننده استخوان بندی یا کالبد چیزی تهیه کننده رئوس مطالب
dragger
شرکت کننده در مسابقه اتومبیلرانی سرعت شرکت کننده درمسابقه سرعت موتورسیکلت رانی شرکت کننده در مسابقه قایقرانی سرعت
plasticizer
ماده سخت کننده و کشدار کننده خرج انفجار یا خرج تلاش
procuring activity
یکان تهیه کننده و تحویل دهنده اماد قسمت اماد کننده
parity bit
عدد یا علامت طراز کننده متعادل کننده عدد تعادل
agent authentication
معرفی قسمت مخابره کننده اعلام معرف مخابره کننده
components
اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
component
اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
user freindly
اسان برای استفاده کننده ارتباط دوستانه با استفاده کننده سیستم محاسباتی که امکانات لازم برای توانایی هاو محدودیتهای اپراتور رافراهم می سازد
voltage stabilizer
تثبیت کننده فشار الکتریکی تثبیت کننده ولتاژ
dismantling shot
تیر قطعه قطعه کننده گلوله تخریب کننده
family
محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
families
محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
tipper
کج کننده واژگون کننده
army component
نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات یکان زمینی شرکت کننده در عملیات مشترک قسمت زمینی
supporting arms
نیروی پشتیبانی کننده یکانهای پشتیبانی کننده
stabilisers
تثبیت کننده میز تثبیت کننده مسیر
flares
گلوله روشن کننده موشک روشن کننده
requistioner
قسمت درخواست کننده تهیه کننده درخواست
stabilizer
تثبیت کننده میز تثبیت کننده مسیر
flare
گلوله روشن کننده موشک روشن کننده
negative true logic
سیستمی منطقی که در ان یک ولتاژ بالا بیان کننده بیت صفرو یک ولتاژ پایین بیان کننده بیت یک میباشد
delay release sinker
وسیله غوطه ور کننده مین زمانی غوطه ور کننده مین تاخیری
desiccant
مواد خشک کننده گیاهان مواد شیمیایی خشک کننده روییدنیها
analysis staff
ستاد تجزیه و تحلیل کننده گروه تجزیه و تحلیل کننده
radar picket
ناو تقویت کننده رادار هواپیمای تقویت کننده رادار
gyro repeater
تکرار کننده سمت ژیروسکوپی ناو تکرار کننده سمت هدایت نجومی ناو
component command
قرارگاه نیروی شرکت کننده درعملیات فرماندهی نیروی مسلح شرکت کننده درعملیات
jumpers
شوت کننده با پرش پرش کننده
jumper
شوت کننده با پرش پرش کننده
out side
دریافت کننده سرویس دریافت کننده سرویس اسکواش
refuser
رد کننده
deflective
کج کننده
mauler
له کننده
swooner
غش کننده
repudiationist
رد کننده
thinner
کم کننده
fillets
پر کننده
mitigative
کم کننده
renunciant
رد کننده
filleting
پر کننده
filleted
پر کننده
fillet
پر کننده
crusher
له کننده
skittish
رم کننده
surfy
کف کننده
hopper
لی لی کننده
mumbler
من من کننده
hoppers
لی لی کننده
abjurer or abjuror
کننده
fizzy
کف کننده
mitigatory
کم کننده
syncopator
غش کننده
jaberer
پچ پچ کننده
deletive
حک کننده
renunciant
کننده
refutative
رد کننده
crepitant
خش خش کننده
refutatory
رد کننده
fluxing oil
اب کننده
rebutter
رد کننده
commulator
یک سو کننده
catterer
پچ پچ کننده
attenuant
اب کننده
solvent
اب کننده
solvents
اب کننده
percutient
دق کننده
doers
کننده
fillers
پر کننده
puffer
پف کننده
filler
پر کننده
benders
خم کننده
bender
خم کننده
trackers
پی کننده
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com