English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 207 (10 milliseconds)
English Persian
unaudited <adj.> ممیزی نشده
unchecked <adj.> ممیزی نشده
unevaluated <adj.> ممیزی نشده
unexamined <adj.> ممیزی نشده
uninspected <adj.> ممیزی نشده
untested <adj.> ممیزی نشده
unverified <adj.> ممیزی نشده
Other Matches
unpremediated پیش بینی نشده الهام نشده غیر منتظره
unbroke رام نشده سوقان گیری نشده
unresolved تصمیم نگرفته حل نشده تصفیه نشده
uncommitted غیر متعهد نشده تعهد نشده
unbaoked سوار نشده رام نشده بی پشتیبان
unpicked نچیده گزین نشده انتخاب نشده
unobligated اعتبارتعهد نشده تعهدات پرداخت نشده
undisciplined تربیت نشده تادیب نشده بی انتظام
unborn هنوز زاده نشده هنوززاده نشده
unsought جستجو نشده کشف نشده
irredenta انجام نشده جبران نشده
uncharged محسوب نشده رسمامتهم نشده
undirected رهبری نشده راهنمایی نشده
inconsummate تکمیل نشده انجام نشده
unsifted الک نشده رسیدگی نشده
unredeemed جبران نشده سبک نشده
unasked خواسته نشده پرسیده نشده
unset جایگزین نشده جاانداخته نشده
untried امتحان نشده محاکمه نشده
auditorship ممیزی
surveyed ممیزی
censeur ممیزی
controllership ممیزی
audit trail رد ممیزی
censorship ممیزی
surveys ممیزی
survey ممیزی
cadastral survey ممیزی زمین
surveys ممیزی کردن
verifying ممیزی کردن
audits ممیزی کردن
surveyed ممیزی کردن
verify ممیزی کردن
verifies ممیزی کردن
controlment منع ممیزی
survey ممیزی کردن
verified ممیزی کردن
verification تحقیق ممیزی
audited ممیزی کردن
audits ممیزی دفاترمحاسباتی
audit ممیزی دفاترمحاسباتی
auditing ممیزی دفاترمحاسباتی
auditing ممیزی کردن
audit departmant اداره ممیزی
audited ممیزی دفاترمحاسباتی
audit ممیزی کردن
unintended saving پس انداز برنامه ریزی نشده پس انداز پیش بینی نشده
audits ممیزی رسیدگی کردن
controllable قابل ممیزی یا بازرسی
censuses احصائیه ممیزی مالیاتی
census احصائیه ممیزی مالیاتی
controls نظارت و ممیزی کردن
audit ممیزی رسیدگی کردن
controlling نظارت و ممیزی کردن
auditing ممیزی رسیدگی کردن
control نظارت و ممیزی کردن
audited ممیزی رسیدگی کردن
surveying نقشه برداری ممیزی
cadastral مربوط به ممیزی عواید و ثبت اراضی واملاک
incomplete انجام نشده پر نشده
unintended investment سرمایه گذاری برنامه ریزی نشده سرمایه گذاری پیش بینی نشده
rool crush اثر تاخوردگی [فرش هایی که درست عدل بندی نشده و یا مدت طولانی بصورت چهارلا در انبار باشد پس از مفروش شدن در زمین برآمدگی هایی در محل تا دارد که اگر به شکستگی منجر نشده باشد پس از مدتی اصلاح می شود.]
auditory مربوط بشنوایی یا سامعه مربوط به ممیزی وحسابداری
assessment ممیزی مالیات وضع مالیات
assessments ممیزی مالیات وضع مالیات
uncharged پر نشده
unbowed خم نشده
to verify the accounts رسیدگی به محاسبات کردن حساب ها را رسیدگی یا ممیزی کردن
unfulfilled اجرا نشده
uncontrolled مهار نشده
haggard رام نشده
unclaimed مطالبه نشده
unfulfilled انجام نشده
undisturbed مختل نشده
uncommitted تقبل نشده
uncut بریده نشده
unabridged کوتاه نشده
unabridged تلخیص نشده
uncut قطع نشده
uncut از هم جدا نشده
untested <adj.> کنترل نشده
unwashed شسته نشده
unchanged عوض نشده
uncontrolled کنترل نشده
unattached توفیق نشده
unguarded حساب نشده
unpublished چاپ نشده
unpublished نشر نشده
unquestioned استنتاق نشده
unquestioned بررسی نشده
unquestioned بحث نشده
unreconstructed بازسازی نشده
Before it is too late. While there is stI'll time. تا دیر نشده
unattached اعزام نشده
unguarded حراست نشده
unearned کسب نشده
unalloyed الیاژ نشده
unbidden دعوت نشده
unpaid پرداخت نشده
unworn کهنه نشده
unworn استعمال نشده
uninspected <adj.> بررسی نشده
uninvited دعوت نشده
wound less زخمی نشده
unconnected وصل نشده
savaging رام نشده
roughdry اطو نشده
undirected هدایت نشده
intemerate بی ناموس نشده
innascible زایده نشده
inextinct نیست نشده
inedited چاپ نشده
inedited منتشر نشده
undisiplined تربیت نشده
increate افریده نشده
in sheets صحافی نشده
in quires صحافی نشده
undefined تعریف نشده
undeeded در سندقید نشده
tenantless اشغال نشده
the date was not specified نشده بود
unaccommodated فراهم نشده
unaccomplished انجام نشده
unbacked رام نشده
unbowed سر کوب نشده
non switched line خط گزینه نشده
uncircumcised ختنه نشده
uncleared ترخیص نشده
uncoditioned قطعی نشده
uncoditioned شرط نشده
unexploded منفجر نشده
imperforate منگنه نشده
unleached سفید نشده
unshod نعل نشده
unseen مکشوف نشده
unseen مشاهده نشده
sightless دیده نشده
unsight دیده نشده
unsocialized اجتماعی نشده
unstudied مطالعه نشده
unthickened تغلیظ نشده
unsung سروده نشده
unsung ستایش نشده
unsung خوانده نشده
unasked سوال نشده
unset ثابت نشده
unlicked لیسیده نشده
unsought کاوش نشده
custom uncleared ترخیص نشده
unspotted ننگین نشده
unnormalized هنجار نشده
unpolished پرداخت نشده
unpremediated تصور نشده
unsaturate اشباع نشده
autochthonous جابجا نشده
unsaturated اشباع نشده
unsaved پس انداز نشده
unabated کاسته نشده
unexamined <adj.> تست نشده
unevaluated <adj.> امتحان نشده
unexamined <adj.> امتحان نشده
uninspected <adj.> امتحان نشده
untested <adj.> امتحان نشده
unaudited <adj.> ارزیابی نشده
unchecked <adj.> ارزیابی نشده
unevaluated <adj.> ارزیابی نشده
unexamined <adj.> ارزیابی نشده
uninspected <adj.> ارزیابی نشده
untested <adj.> ارزیابی نشده
unchecked <adj.> امتحان نشده
unaudited <adj.> امتحان نشده
uninspected <adj.> تست نشده
untested <adj.> تست نشده
uncounted شمرده نشده
unaudited <adj.> بازرسی نشده
unchecked <adj.> بازرسی نشده
unevaluated <adj.> بازرسی نشده
unexamined <adj.> بازرسی نشده
uninspected <adj.> بازرسی نشده
virgins استفاده نشده
untested <adj.> بازرسی نشده
virgin استفاده نشده
unread خوانده نشده
unverified <adj.> تایید نشده
unverified <adj.> بررسی نشده
unverified <adj.> تست نشده
unverified <adj.> بازرسی نشده
unverified <adj.> امتحان نشده
unverified <adj.> ارزیابی نشده
outstanding وصول نشده
inexact درست نشده
undetected کشف نشده
unissued <adj.> توزیع نشده
unissued <adj.> منتشر نشده
inviolate نقض نشده
unverified <adj.> آزمایش نشده
unverified <adj.> کنترل نشده
vacant اشغال نشده
savages رام نشده
undyed <adj.> رنگرزی نشده
Recent search history
Search history is off. Activate
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com