English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (16 milliseconds)
English Persian
expander منبسط کننده
Search result with all words
volume expander منبسط کننده دینامیکی
Other Matches
expand منبسط شدن منبسط کردن
expands منبسط شدن منبسط کردن
expanding منبسط شدن منبسط کردن
trig منبسط
prolate منبسط
distent منبسط
exploded منبسط کردن
explode منبسط کردن
expanded منبسط شده
rarefy منبسط کردن
rarify منبسط کردن
patulous منبسط پهن
explodes منبسط کردن
exploding منبسط کردن
extend منبسط کردن
stretched منبسط شدن
extending منبسط کردن
stretch منبسط شدن
extends منبسط کردن
stretches منبسط شدن
stretched منبسط کردن کش امدن
artificial expended clay رس منبسط شده مصنوعی
stretches منبسط کردن کش امدن
porrect پهن شده منبسط
stretch منبسط کردن کش امدن
upstroke خط منبسط بطرف بالا
cellular expanded بتن با حفره منبسط
expanding منبسط کردن توسعه دادن
extensor عضلهء منبسط ماهیچهء بازکننده
expand منبسط کردن توسعه دادن
extensible منبسط شدنی توسعه پذیر
porrect منبسط کردن ارائه دادن
expands منبسط کردن توسعه دادن
corrector جبرانگر تعدیل کننده تصحیح کننده تنظیم کننده
let off <idiom> خالی کردن (تفنگ)،منبسط کردن
altitude/height hold متوقف کننده سقف پروازهواپیما محدود کننده خودکارارتفاع پرواز هواپیما
inhibitor کنترل کننده سوزش خرج موشک ممانعت کننده ازاشتعال
marshaller هدایت کننده به محل تجمع جمع اوری کننده یکان
propounder ابراز کننده یا مطرح کننده وصیت نامه در دادگاه امورحسبی
quick disconnect coupling کوپلینگی برای لولههای ی سیالات دارای دریچههای مسدود کننده و اجزاء اب بندی- کننده
primer وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
primers وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
sensor گیرنده یادریافت کننده خاطرات حسی ضبط کننده
homogeneous computer network یچ کننده و توزیع کننده که همه کانالهای داده آن از پروتکل و نرخ ارسال یکسان استفاده می کنند
changer دواتصال کننده که اتصال کننده مادگی را به نری
distractive گیج کننده برگرداننده یا اشغال کننده فکر
interceptors هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
detonators منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
interceptor هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
del credere وصول کننده مطالبات تضمین کننده طلبها
detonator منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
steam fitter نصب کننده وتعمیر کننده لولههای بخار
vasomotor اعصاب تنگ کننده وگشاد کننده رگها
makgi boowi نقاط حمله کننده و دفاع کننده تکواندو
search jammer تولید کننده پارازیت در انتن رادار وسیله جلوگیری کننده از تجسس رادار وسیله جلوگیری کننده از مراقبت
suppressive خنثی کننده اتش سرکوب کننده
padding پنهان کننده یااستتار کننده پیامها
expostulator سرزنش کننده نصیحت کننده باسرزنش
prepossessing مجذوب کننده جلب توجه کننده
claqueur تشویق کننده [یا هو کننده] استخدام شده
sprining charge خرج چال کننده یا گود کننده
stop order دستور عدم پرداخت از طرف صادر کننده سند مالی به مرجع پرداخت کننده
astigmatizer وسیله استیگمات کننده وسیله تقویت کننده مسافت یاب برای دیدن نور کم در شب
gesticulant اشاره کننده وحرکت کننده
prosecutors پیگرد کننده تعقیب کننده
hanger اویزان کننده معلق کننده
insulator جدا کننده عایق کننده
provisioner تدارک کننده تهیه کننده
corruptor فاسد کننده منحرف کننده
contractive جمع کننده چوروک کننده
modifier اصلاح کننده تعدیل کننده
supplicants درخواست کننده تضرع کننده
supplicant درخواست کننده تضرع کننده
presenters ارائه کننده معرفی کننده
suberter سرنگون کننده تضعیف کننده
desolator ویران کننده متروک کننده
accaimer هلهله کننده تحسین کننده
desolater ویران کننده متروک کننده
intermediaries وساطت کننده مداخله کننده
spell binder مسحور کننده مجذوب کننده
discriminant تفکیک کننده جدا کننده
intermediary وساطت کننده مداخله کننده
transmitters منتقل کننده مخابره کننده
preventive حفافت کننده جلوگیری کننده
insulators جدا کننده عایق کننده
cogitator اندیشه کننده مطالعه کننده
sniffy افهار تنفر کننده فن فن کننده
transmitter منتقل کننده مخابره کننده
favourer یاری کننده مساعدت کننده
modifiers اصلاح کننده تعدیل کننده
diverting سرگرم کننده منحرف کننده
corrupter فاسد کننده منحرف کننده
hangers اویزان کننده معلق کننده
vibrator ارتعاش کننده نوسان کننده
thwarter خنثی کننده مسدود کننده
presentor ارائه کننده معرفی کننده
thickener غلیظ کننده پرپشت کننده
vibrators ارتعاش کننده نوسان کننده
thickeners غلیظ کننده پرپشت کننده
coordinator هم اهنگ کننده هماهنگ کننده
striking force نیروی تک کننده یا کمین کننده
oppressive خورد کننده ناراحت کننده
modulator demodulator تلفیق کننده- تفکیک کننده
homager تجلیل کننده کرنش کننده
the producer and the consumer تولید کننده و مصرف کننده
presenter ارائه کننده معرفی کننده
whetstone تیز کننده تند کننده
divider جدا کننده تقسیم کننده
prosecutor پیگرد کننده تعقیب کننده
lifter مرتفع کننده برطرف کننده
venerator تکریم کننده ستایش کننده
toaster سرخ کننده برشته کننده
trimmer دستکاری کننده صاف کننده
toasters سرخ کننده برشته کننده
practicer تمرین کننده مشق کننده
designative اشاره کننده تعیین کننده
acknowledger تصدیق کننده قبول کننده
skeletonizer تهیه کننده استخوان بندی یا کالبد چیزی تهیه کننده رئوس مطالب
fuel cooled oil cooler خنک کننده روغن که در ان ازسوخت بعنوان ماده خنک کننده استفاده میشود
dragger شرکت کننده در مسابقه اتومبیلرانی سرعت شرکت کننده درمسابقه سرعت موتورسیکلت رانی شرکت کننده در مسابقه قایقرانی سرعت
plasticizer ماده سخت کننده و کشدار کننده خرج انفجار یا خرج تلاش
procuring activity یکان تهیه کننده و تحویل دهنده اماد قسمت اماد کننده
agent authentication معرفی قسمت مخابره کننده اعلام معرف مخابره کننده
parity bit عدد یا علامت طراز کننده متعادل کننده عدد تعادل
component اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
components اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
user freindly اسان برای استفاده کننده ارتباط دوستانه با استفاده کننده سیستم محاسباتی که امکانات لازم برای توانایی هاو محدودیتهای اپراتور رافراهم می سازد
dismantling shot تیر قطعه قطعه کننده گلوله تخریب کننده
voltage stabilizer تثبیت کننده فشار الکتریکی تثبیت کننده ولتاژ
families محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
family محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
tipper کج کننده واژگون کننده
army component نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات یکان زمینی شرکت کننده در عملیات مشترک قسمت زمینی
stabilizer تثبیت کننده میز تثبیت کننده مسیر
requistioner قسمت درخواست کننده تهیه کننده درخواست
flare گلوله روشن کننده موشک روشن کننده
stabilisers تثبیت کننده میز تثبیت کننده مسیر
supporting arms نیروی پشتیبانی کننده یکانهای پشتیبانی کننده
flares گلوله روشن کننده موشک روشن کننده
negative true logic سیستمی منطقی که در ان یک ولتاژ بالا بیان کننده بیت صفرو یک ولتاژ پایین بیان کننده بیت یک میباشد
desiccant مواد خشک کننده گیاهان مواد شیمیایی خشک کننده روییدنیها
delay release sinker وسیله غوطه ور کننده مین زمانی غوطه ور کننده مین تاخیری
analysis staff ستاد تجزیه و تحلیل کننده گروه تجزیه و تحلیل کننده
radar picket ناو تقویت کننده رادار هواپیمای تقویت کننده رادار
component command قرارگاه نیروی شرکت کننده درعملیات فرماندهی نیروی مسلح شرکت کننده درعملیات
gyro repeater تکرار کننده سمت ژیروسکوپی ناو تکرار کننده سمت هدایت نجومی ناو
jumpers شوت کننده با پرش پرش کننده
jumper شوت کننده با پرش پرش کننده
out side دریافت کننده سرویس دریافت کننده سرویس اسکواش
crepitant خش خش کننده
refuser رد کننده
refutative رد کننده
ear-splitting کر کننده
refutatory رد کننده
fizzy کف کننده
renunciant رد کننده
surfy کف کننده
jaberer پچ پچ کننده
skittish رم کننده
thinner کم کننده
solvent اب کننده
bandwidth یچ کننده
solver حل کننده
hopper لی لی کننده
fillets پر کننده
fluxing oil اب کننده
crusher له کننده
abjurer or abjuror کننده
puffer پف کننده
trackers پی کننده
repudiationist رد کننده
tracker پی کننده
filleting پر کننده
filleted پر کننده
fillet پر کننده
prattfall پچ پچ کننده
hoppers لی لی کننده
bidders کننده
bidder کننده
catterer پچ پچ کننده
deletive حک کننده
solvents اب کننده
syncopator غش کننده
mauler له کننده
benders خم کننده
bender خم کننده
wheezier خس خس یا خر خر کننده
wheeziest خس خس یا خر خر کننده
wheezy خس خس یا خر خر کننده
mitigative کم کننده
mitigatory کم کننده
deflective کج کننده
doer کننده
doers کننده
prater پچ پچ کننده
percutient دق کننده
rebutter رد کننده
mumbler من من کننده
fillers پر کننده
whisperer پچ پچ کننده
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com