Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English
Persian
store of value
منبع ارزش
Other Matches
ups
منبع تغذیه که حاوی منبع متناوب است به قط عات ,حتی پس از یک خرابی اساسی
uninterruptable power supply
منبع تغذیه که میتواند یک منبع متناوب برای قطعه تولید کند حتی پس از یک خرابی اصلی
deadlock
موقعیتی که دو کاربر می خواهند به دو منبع در یک زمان دستیابی داشته باشند به هر کار یک منبع اخصای داده میشود ولی نمیتوانند ازمنابع همدیگر استفاده کنند
line source
منبع خطی منبع شبکه
book value
ارزش هر شیی برحسب انچه دردفترحساب نشان داده شود ارزش سهام طبق دفاتر
ad valorem
به نسبت ارزش کالا براساس ارزش
neoclassical theory of value
تئوری ارزش نئوکلاسیک .براساس این نظریه ارزش یک کالا براثر تداخل عرضه وتقاضا برای کالای مورد نظربدست می اید
value added
قیمت یا ارزش افزوده شده قیمت یک محصول در بازاربدون توجه به ارزش مواداولیه یی که در تولید ان به کار رفته است
ends
با ارزش ترین رقم که درکم ارزش ترین محل اضافه شود. در محاسبات BCD
ended
با ارزش ترین رقم که درکم ارزش ترین محل اضافه شود. در محاسبات BCD
end
با ارزش ترین رقم که درکم ارزش ترین محل اضافه شود. در محاسبات BCD
axiological
وابسته به ارزش ها یا علم ارزش ها
no par value
بدون ارزش واقعی بی ارزش
capital gain
منافع حاصل از فروش یاتعویض اقلام دارایی به قیمتی بیش از ارزش دفتری اضافه ارزش سرمایه سرمایه باز یافته
carrying
با ارزش ترین رقم وام با کم ارزش ترین محل جمع میشود
carry
با ارزش ترین رقم وام با کم ارزش ترین محل جمع میشود
carries
با ارزش ترین رقم وام با کم ارزش ترین محل جمع میشود
carried
با ارزش ترین رقم وام با کم ارزش ترین محل جمع میشود
currency devaluation
کاهش رسمی ارزش پول تضعیف ارزش پول
wellspring
منبع
source code
کد منبع
pooled
منبع
pools
منبع
resource
منبع
water supplies
منبع اب
resourc
منبع
hotbed
منبع
hotbeds
منبع
water supply
منبع اب
pool
منبع
water system
منبع اب
cistern
منبع
cisterns
منبع
cisterns
منبع اب
receptacle
منبع
receptacles
منبع
rootstock
منبع
reference
منبع
origin
منبع
origins
منبع
fountain
منبع
fountains
منبع
references
منبع
cistern
منبع اب
small reservoir at well top
منبع
fount
منبع
supply
منبع
supplied
منبع
source
منبع
head spring
منبع
supplying
منبع
elevator boot
منبع بالابر
energizer
منبع انرژی
source language
زبان منبع
source document
سند منبع
source data
دادههای منبع
source computer
کامپیوتر منبع
noises
منبع تغذیه
noise
منبع تغذیه
energy supply
منبع انرژی
excitation source
منبع برانگیختگی
source program
برنامه منبع
electron emitter
منبع الکترون
thermal reservoir
منبع گرما
thermal reservoir
منبع گرمایی
source routine
روال منبع
source register
ثبات منبع
power supplay
منبع تغذیه
source of power
منبع انرژی
source of power
منبع قدرت
source listing
لیست منبع
elevated tanke
منبع اب هوائی
system resource
منبع سیستم
second source
منبع دوم
data source
منبع داده
light point
منبع روشنایی
light source
منبع نور
power supply
منبع انرژی
power supply
منبع تغذیه
lighting source
منبع روشنایی
power supplay
منبع قدرت
power source
منبع قدرت
magnetic storage
منبع مغناطیسی
resource
منبع ممر
mains supply
منبع شبکه
attack origine
محل یا منبع تک
aliunde
از منبع دیگر
agency of communications
منبع ارتباط
message source
منبع پیام
isogenous
دارای یک منبع
current supply
منبع جریان
fountainhead
منبع خبر
grid bias supply
منبع ولتاژشبکه
cooling water supply
منبع اب سرد
heat supply
منبع حرارتی
cold water supply
منبع ابسرد
cold body
منبع سرد
illuminant
منبع نور
resource sharing
اشتراک منبع
resource management
مدیریت منبع
resource file
فایل منبع
resource allocation
اختصاص منبع
image source
منبع تصویر
radiation source
منبع تشعشع
incandescent source
منبع ملتهب
information source
منبع اطلاعات
neutron source
منبع نوترون
source
منبع برق
wellhead
منبع چشمه
mined
منبع مامن
word of mouth
<idiom>
از منبع موثق
voltage source
منبع ولتاژ
authority
منبع موثق
original
منبع سرچشمه
voltage source
منبع الکتریسیته
mines
منبع مامن
voltage source
منبع قدرت
source
منبع منشاء
mine
منبع مامن
originals
منبع سرچشمه
bonanza
منبع عایدی مهم
cisterns
حوضچه ارامش منبع
switch
قط ع منبع تغذیه از یک وسیله
light source colour
رنگ منبع نور
goldmine
منبع در آمد سرشار
x ray source
منبع اشعه رونتگن
gravy train
منبع در امد نامشروع
resource sharing
اشتراک گذاشتن منبع
authority
منبع صحیح و موثق
bonanzas
منبع عایدی مهم
non renewable resource
منبع بازگشت ناپذیر
turn-offs
قط ع منبع تغذیه یک ماشین
turn-off
قط ع منبع تغذیه یک ماشین
turn off
قط ع منبع تغذیه یک ماشین
welding source
منبع جریان جوش
voltage source
منبع فشار الکتریکی
cistern
حوضچه ارامش منبع
source data automation
خودکاری داده منبع
non renewable resource
منبع تجدید ناپذیر
magnetic tape store
منبع یا حافظه نوارمغناطیسی
line source
منبع خطی شکل
source listing
لیست برداری منبع
switched
قط ع منبع تغذیه از یک وسیله
magnetic energy storage
منبع انرژی مغناطیسی
site of the find
منبع
[باستان شناسی]
motors
منبع نیروی مکانیکی
motored
منبع نیروی مکانیکی
motor-
منبع نیروی مکانیکی
motor
منبع نیروی مکانیکی
information resource management
مدیریت منبع اطلاعات
low voltage supply
منبع فشار ضعیف
emergency power supply
منبع قدرت اضطراری
power supply switch
کلید منبع تغذیه
electronic power supply
منبع تغذیه الکترونیکی
power supply cable
کابل منبع قدرت
power supply cable
کابل منبع تغذیه
archeological site
منبع
[باستان شناسی]
provenance
منبع
[باستان شناسی]
internal power supply
منبع تغذیه داخلی
switches
قط ع منبع تغذیه از یک وسیله
goldmines
منبع در آمد سرشار
radix
پایه منبع اصلی
adscititious
دارای منبع خارجی
low frequency source
منبع فرکانس پایین
gravy trains
منبع در امد نامشروع
magnetic store
حافظه یا منبع مغناطیسی
candlepower
شدت نور یک منبع
mechanical energy reservoir
منبع انرژی الکتریکی
cash cow
<idiom>
منبع خوبی از پول
symbolically
نوشتن برنامه به زبان منبع
r f power supply
منبع توان بسامد رادیویی
symbolic
نوشتن برنامه به زبان منبع
lay in
<idiom>
ذخیره منبع وموجودی چیزی
ghost signals
علایم راداری بدون منبع
mains electricity
منبع الکتریسیته محلی مشتریان
powering
توقف منبع تغذیه الکتریکی
gravy trains
منبع درامد بدون زحمت
powered
توقف منبع تغذیه الکتریکی
mains power supply unit
واحد منبع تغذیه شبکه
power
توقف منبع تغذیه الکتریکی
gravy train
منبع درامد بدون زحمت
powers
توقف منبع تغذیه الکتریکی
source data automation
کنترل خودکار داده منبع
aircraft battery
منبع الکتریکی برای هواپیما
uninterruptable power supply
منبع تغذیه وقفه ناپذیر
switched
یچ برای اتصال خط وط منبع تغذیه به مدار
data packet
منبع ارسال سری داده در یک بسته
turn on
وصل کردن منبع تغذیه یک ماشین
switches
یچ برای اتصال خط وط منبع تغذیه به مدار
source
کامپیوتری که میتواند منبع را کامپایل کند
switch
یچ برای اتصال خط وط منبع تغذیه به مدار
powered
خاموش کردن یا قط ع یک وسیله الکتریکی از منبع تغذیه اش
outputs
عمل ارسال اطلاع یا داده از منبع به کاربر
bare base
فرودگاهی دارای خط اتومبیل و تاکسی و منبع اب اشامیدنی
read in
ارسالی داده از منبع خارجی به کامپیوتر اصلی
output
عمل ارسال اطلاع یا داده از منبع به کاربر
power
خاموش کردن یا قط ع یک وسیله الکتریکی از منبع تغذیه اش
sags
کاهش ناچیز سطح ولتاژاز منبع تغذیه
powers
خاموش کردن یا قط ع یک وسیله الکتریکی از منبع تغذیه اش
sagged
کاهش ناچیز سطح ولتاژاز منبع تغذیه
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com