Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English
Persian
magnetic energy storage
منبع انرژی مغناطیسی
Other Matches
energy supply
منبع انرژی
source of power
منبع انرژی
energizer
منبع انرژی
power supply
منبع انرژی
mechanical energy reservoir
منبع انرژی الکتریکی
magnetic storage
منبع مغناطیسی
magnetic store
حافظه یا منبع مغناطیسی
magnetic energy
انرژی مغناطیسی
magnetic field energy
انرژی میدان مغناطیسی
fields
محل توزیع نیرو و انرژی مغناطیسی یا الکتریکی
fielded
محل توزیع نیرو و انرژی مغناطیسی یا الکتریکی
field
محل توزیع نیرو و انرژی مغناطیسی یا الکتریکی
polarities
روش بیان اینکه آیا یک نقط ه منبع یا collector الگوهای فلوی مغناطیسی است یا نه
polarity
روش بیان اینکه آیا یک نقط ه منبع یا collector الگوهای فلوی مغناطیسی است یا نه
wall energy
انرژی در واحد سطح مرزمشترک بین حوزههای مغناطیسی مختلف الجهت
inductance
اندازه گیری حجم انرژی وسیله که در میدان مغناطیسی میتواند ذخیره کند
polar motion
وسیله نشان دادن حرکات قطعات یا مایعات سیال بااستفاده از انرژی مغناطیسی حرکت قطبی
virtual level
تراز انرژی سیستم هستهای داخل اتم که انرژی برانگیزش ان کمتر از کمترین انرژی جداشده از ذره هستهای بیشتر است
ups
منبع تغذیه که حاوی منبع متناوب است به قط عات ,حتی پس از یک خرابی اساسی
uninterruptable power supply
منبع تغذیه که میتواند یک منبع متناوب برای قطعه تولید کند حتی پس از یک خرابی اصلی
magnetic induction
چگالی شار مغناطیسی اندوکسیون مغناطیسی چگالی میدان مغناطیسی چگالی خطوط قوای مغناطیسی
pair production
تغییر شکل انرژی سینتیک فوتون یا هر ذره پر انرژی به جرم
deadlock
موقعیتی که دو کاربر می خواهند به دو منبع در یک زمان دستیابی داشته باشند به هر کار یک منبع اخصای داده میشود ولی نمیتوانند ازمنابع همدیگر استفاده کنند
intrinsic energy
انرژی موجود در یک ترکیب شیمیایی انرژی ذاتی
line source
منبع خطی منبع شبکه
energy transition
عبور انرژی
[ عبور عرضه انرژی ازسوخت سنگواره ای به سوخت پایدار ]
softer
که اثرات مغناطیسی خود را هنگام حذف از میدان مغناطیسی از دست بدهد
softest
که اثرات مغناطیسی خود را هنگام حذف از میدان مغناطیسی از دست بدهد
medium
مادهای که الگوی فلوی مغناطیسی را پس از اثر میدان مغناطیسی برمی گرداند.
mediums
مادهای که الگوی فلوی مغناطیسی را پس از اثر میدان مغناطیسی برمی گرداند.
soft
که اثرات مغناطیسی خود را هنگام حذف از میدان مغناطیسی از دست بدهد
ferromagnetic material
هر مادهای که بار مغناطیسی را نگه می دارد بتواند مغناطیسی شود
magnetic tapes
پلاستیک باریک پوشیده شده از ماده مغناطیسی برای ذخیره مغناطیسی سیگنال
magnetic tape
پلاستیک باریک پوشیده شده از ماده مغناطیسی برای ذخیره مغناطیسی سیگنال
taped
پلاستیک باریک و کوتاه پوشیده شده از یک ماده مغناطیسی برای ذخیره مغناطیسی سیگنالها
degauss
پاک کردن فیلدها مغناطیسی زیادی از دیسک یا نوار مغناطیسی یا نوک خواندن / نوشتن
tapes
پلاستیک باریک و کوتاه پوشیده شده از یک ماده مغناطیسی برای ذخیره مغناطیسی سیگنالها
magnetic ink character recognition
تشخیص کاراکترهای جوهرمغناطیسی بازشناسی کاراکتربا جوهر مغناطیسی دخشه شناسی مرکب مغناطیسی
tape
پلاستیک باریک و کوتاه پوشیده شده از یک ماده مغناطیسی برای ذخیره مغناطیسی سیگنالها
record
گیرندهای که سیگنالهای الکتریکی را به مغناطیسی تبدیل میکند تا داده را روی رسانه مغناطیسی بنویسد
magnetic skin effect
جابجایی فوران مغناطیسی اثر پوستی مغناطیسی
magnetic blowout
خاموش کردن مغناطیسی وزش مغناطیسی
european unclear a energy agency
اداره انرژی هستهای اروپا یکی از سازمانهایی که درسال 8591 در بطن سازمان همکاری اقتصادی اروپا و به منظور تولید انرژی اتمی وبرای مقاصد صلح امیز درکشورهای اروپای غربی ایجاد شده است
permalloy
خانوادهای ار الیاژهای اهن و نیکل که از نظر مغناطیسی نرم میباشند و تحت نیروهای مغناطیسی کم نفوذپذیری وگذردهی زیادی از خود نشان میدهند
fission to yield ratio
توان بمب اتمی نسبت انرژی شکافت اتمی به انرژی حاصله از پرتاب بمب
magnaflux
نام انحصاری تست غیرمخربی برای مواد مغناطیسی بااستفاده از میدانهای مغناطیسی و مواد فلورسان
magnetic ritation
گردش مغناطیسی دوران مغناطیسی
magnetic flow
فوران مغناطیسی فلوی مغناطیسی
magnetic reluctance
مقاومت مغناطیسی رلوکتانس مغناطیسی
magnetic deflector
یکسوکننده مغناطیسی اشکارساز مغناطیسی
magnetic flux density
چگالی شار مغناطیسی چگالی خطوط قوا اندوکسیون مغناطیسی
sound absorption
خاصیت تبدیل انرژی صوتی خاصیت جذب انرژی صوتی
dispersion
پراکندگی شار مغناطیسی پراکندگی فوران مغناطیسی
magnetic flux
فلوی مغناطیسی شار القاء شار مغناطیسی
reluctivity
مقاومت مغناطیسی ویژه ضریب مقاومت مغناطیسی
magnetic nuclear resonance
تشدید مغناطیسی هسته رزونانس مغناطیسی هسته
supplying
منبع
origin
منبع
supply
منبع
source code
کد منبع
fountains
منبع
head spring
منبع
fount
منبع
rootstock
منبع
origins
منبع
small reservoir at well top
منبع
fountain
منبع
supplied
منبع
water supplies
منبع اب
receptacle
منبع
cisterns
منبع اب
cisterns
منبع
water supply
منبع اب
cistern
منبع اب
receptacles
منبع
pools
منبع
pooled
منبع
source
منبع
pool
منبع
cistern
منبع
wellspring
منبع
hotbeds
منبع
references
منبع
water system
منبع اب
resourc
منبع
resource
منبع
hotbed
منبع
reference
منبع
wellhead
منبع چشمه
voltage source
منبع قدرت
system resource
منبع سیستم
voltage source
منبع ولتاژ
neutron source
منبع نوترون
voltage source
منبع الکتریسیته
light source
منبع نور
authority
منبع موثق
attack origine
محل یا منبع تک
word of mouth
<idiom>
از منبع موثق
isogenous
دارای یک منبع
noises
منبع تغذیه
lighting source
منبع روشنایی
light point
منبع روشنایی
noise
منبع تغذیه
thermal reservoir
منبع گرما
agency of communications
منبع ارتباط
thermal reservoir
منبع گرمایی
aliunde
از منبع دیگر
information source
منبع اطلاعات
message source
منبع پیام
store of value
منبع ارزش
elevator boot
منبع بالابر
power supplay
منبع تغذیه
power supplay
منبع قدرت
power source
منبع قدرت
data source
منبع داده
resource allocation
اختصاص منبع
resource file
فایل منبع
resource management
مدیریت منبع
resource sharing
اشتراک منبع
cooling water supply
منبع اب سرد
second source
منبع دوم
grid bias supply
منبع ولتاژشبکه
power supply
منبع تغذیه
fountainhead
منبع خبر
source
منبع منشاء
source
منبع برق
mine
منبع مامن
mined
منبع مامن
excitation source
منبع برانگیختگی
electron emitter
منبع الکترون
elevated tanke
منبع اب هوائی
original
منبع سرچشمه
originals
منبع سرچشمه
resource
منبع ممر
radiation source
منبع تشعشع
mains supply
منبع شبکه
source data
دادههای منبع
source language
زبان منبع
source register
ثبات منبع
heat supply
منبع حرارتی
source routine
روال منبع
source program
برنامه منبع
image source
منبع تصویر
source listing
لیست منبع
illuminant
منبع نور
source document
سند منبع
source of power
منبع قدرت
cold water supply
منبع ابسرد
current supply
منبع جریان
source computer
کامپیوتر منبع
cold body
منبع سرد
incandescent source
منبع ملتهب
mines
منبع مامن
power supply cable
کابل منبع تغذیه
power supply cable
کابل منبع قدرت
light source colour
رنگ منبع نور
power supply switch
کلید منبع تغذیه
switched
قط ع منبع تغذیه از یک وسیله
cistern
حوضچه ارامش منبع
switch
قط ع منبع تغذیه از یک وسیله
switches
قط ع منبع تغذیه از یک وسیله
cisterns
حوضچه ارامش منبع
turn-offs
قط ع منبع تغذیه یک ماشین
turn-off
قط ع منبع تغذیه یک ماشین
gravy trains
منبع در امد نامشروع
source data automation
خودکاری داده منبع
resource sharing
اشتراک گذاشتن منبع
voltage source
منبع فشار الکتریکی
information resource management
مدیریت منبع اطلاعات
motor
منبع نیروی مکانیکی
motor-
منبع نیروی مکانیکی
welding source
منبع جریان جوش
motored
منبع نیروی مکانیکی
radix
پایه منبع اصلی
turn off
قط ع منبع تغذیه یک ماشین
internal power supply
منبع تغذیه داخلی
motors
منبع نیروی مکانیکی
source listing
لیست برداری منبع
line source
منبع خطی شکل
magnetic tape store
منبع یا حافظه نوارمغناطیسی
x ray source
منبع اشعه رونتگن
goldmine
منبع در آمد سرشار
authority
منبع صحیح و موثق
emergency power supply
منبع قدرت اضطراری
adscititious
دارای منبع خارجی
electronic power supply
منبع تغذیه الکترونیکی
low frequency source
منبع فرکانس پایین
low voltage supply
منبع فشار ضعیف
gravy train
منبع در امد نامشروع
bonanza
منبع عایدی مهم
bonanzas
منبع عایدی مهم
non renewable resource
منبع تجدید ناپذیر
non renewable resource
منبع بازگشت ناپذیر
cash cow
<idiom>
منبع خوبی از پول
goldmines
منبع در آمد سرشار
provenance
منبع
[باستان شناسی]
archeological site
منبع
[باستان شناسی]
site of the find
منبع
[باستان شناسی]
candlepower
شدت نور یک منبع
ghost signals
علایم راداری بدون منبع
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com