English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
English Persian
voltage source منبع فشار الکتریکی
Other Matches
PSU مدار الکتریکی که حاوی ولتاژ مستقیم است و نیز سطح دلتادی از منبع جریان به سایر مدارهای الکتریکی
mechanical energy reservoir منبع انرژی الکتریکی
powering توقف منبع تغذیه الکتریکی
powered توقف منبع تغذیه الکتریکی
power توقف منبع تغذیه الکتریکی
aircraft battery منبع الکتریکی برای هواپیما
powers توقف منبع تغذیه الکتریکی
power خاموش کردن یا قط ع یک وسیله الکتریکی از منبع تغذیه اش
powering خاموش کردن یا قط ع یک وسیله الکتریکی از منبع تغذیه اش
powers خاموش کردن یا قط ع یک وسیله الکتریکی از منبع تغذیه اش
powered خاموش کردن یا قط ع یک وسیله الکتریکی از منبع تغذیه اش
low voltage supply منبع فشار ضعیف
polarities بیان اینکه نقط های منبع یا collector جریان الکتریکی است .
polarity بیان اینکه نقط های منبع یا collector جریان الکتریکی است .
voltage فشار الکتریکی
electric tension فشار الکتریکی
voltages فشار الکتریکی
three pin plug ورودی استاندارد با سه شاخه برای اتصال وسیلله الکتریکی به منبع اصل الکتریسیته
constant voltage فشار الکتریکی ثابت
voltage stabilization تثبیت فشار الکتریکی
ignition voltage فشار الکتریکی احتراق
voltage stability ثبات فشار الکتریکی
voltage drop افت فشار الکتریکی
contact potential فشار الکتریکی تماسی
instantaneous voltage مقدار لحظهای فشار الکتریکی
high tension engineering مهندسی فشار قوی الکتریکی
positive اتصال به منبع تغذیه که در فرفیت الکتریکی بیشتری از زمین است و جریان را به یک قطعه تامین میکند
cyclotron دستگاه شتاب دهندهای که دران ذرات باردار بعد از خروج از منبع توسط میدانهای الکتریکی شتاب میگیرند
voltage swing نوسان فشار الکتریکی نوسان ولتاژ
output voltage ولتاژ ثانویه فشار الکتریکی ثانویه
contact electricity فشار الکتریکی تماسی الکتریسیته تماسی
ups منبع تغذیه که حاوی منبع متناوب است به قط عات ,حتی پس از یک خرابی اساسی
uninterruptable power supply منبع تغذیه که میتواند یک منبع متناوب برای قطعه تولید کند حتی پس از یک خرابی اصلی
deadlock موقعیتی که دو کاربر می خواهند به دو منبع در یک زمان دستیابی داشته باشند به هر کار یک منبع اخصای داده میشود ولی نمیتوانند ازمنابع همدیگر استفاده کنند
line source منبع خطی منبع شبکه
voltage stabilizer تثبیت کننده فشار الکتریکی تثبیت کننده ولتاژ
electrostatic ذخیره سازی داده به صورت ناحیههای بار الکتریکی کوچک روی وسیله الکتریکی
cabin pressure فشار مطلق داخل هواپیما اختلاف فشار بین کابین واتمسفر پیرامون
pressurized cabin اطاق فشار هوای هواپیما کابین فشار
compensating relief valve شیر رها کننده فشار با شیرترمواستاتیک برای کاهش فشار تنظیم شده هنگامیکه روغن داغ است
pitot static system سیستم نشان دهندهای که باترکیبی از فشار محلی تغذیه میشود اختلاف این دو فشار باسرعت نسبی فاهری متناسب است
pore pressure فشارمنفذی فشار اب منفذی فشار خنثی
cabin pressurization safety valve شیری مرکب از شیر خلاص فشار و خلاء و شیر تخلیه برای جلوگیری از افزایش بیش از حد فشار داخل کابین
compressor pressure ratio نسبت فشار سیال بعد ازکمپرسوز یا در خروجی ان به فشار سیال قبل از ورودیا در ورودی ان
isopiestic دارای فشار یکسان خط هم فشار
electrical and otherwise الکتریکی و غیر الکتریکی
anti- ماده کائوچویی خاص برای عبور بار الکتریکی ایستا به یک زمین الکتریکی . یک اپراتور ماده را پیش از کنترل اعضای الکترونیکی حساس که ممکن است در اثر الکتریسیته ساکن آسیب ببیند کنترل میکند
low head plant نیروگاه ابی فشار ضعیف تاسیسات فشار ضعیف
piezoelectric ویژگی برخی کریستالها که به هنگام اعمال ولتاژ به انهاتحت فشار قرار می گیرند یابه هنگام قرار گرفتن درمعرض فشار مکانیکی یک ولتاژ تولید می کنند
gas electric generating set مولد برق بنزینی- الکتریکی مولد برق گاز الکتریکی
energy absorber مکانیسم ضربه گیری مکانیسم دفع فشار حرکت دستگاه دفع فشار
high voltage transformer ترانسفورماتور فشار قوی مبدل فشار قوی
impluse level سطح فشار ضربهای استحکام فشار ضربهای
pitot pressure فشار وارد به انتن فشارسنج هواپیما یا ناو فشار انتن فشارسنج
clear one's ears متعادل کردن فشار نسبت به پرده گوشها هنگام شیرجه فشار متعادل در طرفین هنگام شیرجه در اب
source code کد منبع
origin منبع
resourc منبع
rootstock منبع
small reservoir at well top منبع
wellspring منبع
receptacles منبع
receptacle منبع
cisterns منبع اب
cisterns منبع
supplying منبع
supply منبع
supplied منبع
cistern منبع اب
reference منبع
references منبع
water system منبع اب
hotbeds منبع
hotbed منبع
fount منبع
water supply منبع اب
pools منبع
pooled منبع
water supplies منبع اب
resource منبع
fountains منبع
fountain منبع
origins منبع
cistern منبع
head spring منبع
pool منبع
source منبع
resource management مدیریت منبع
second source منبع دوم
voltage source منبع ولتاژ
power supply منبع انرژی
isogenous دارای یک منبع
data source منبع داده
source computer کامپیوتر منبع
power supplay منبع قدرت
power supplay منبع تغذیه
cooling water supply منبع اب سرد
lighting source منبع روشنایی
agency of communications منبع ارتباط
light source منبع نور
light point منبع روشنایی
current supply منبع جریان
power supply منبع تغذیه
fountainhead منبع خبر
power source منبع قدرت
original منبع سرچشمه
resource sharing اشتراک منبع
information source منبع اطلاعات
energy supply منبع انرژی
authority منبع موثق
energizer منبع انرژی
resource منبع ممر
source منبع منشاء
elevated tanke منبع اب هوائی
elevator boot منبع بالابر
originals منبع سرچشمه
image source منبع تصویر
illuminant منبع نور
voltage source منبع قدرت
noises منبع تغذیه
source منبع برق
resource file فایل منبع
noise منبع تغذیه
resource allocation اختصاص منبع
voltage source منبع الکتریسیته
excitation source منبع برانگیختگی
radiation source منبع تشعشع
source data دادههای منبع
mains supply منبع شبکه
cold water supply منبع ابسرد
electron emitter منبع الکترون
source language زبان منبع
source document سند منبع
store of value منبع ارزش
heat supply منبع حرارتی
cold body منبع سرد
source routine روال منبع
source program برنامه منبع
source of power منبع انرژی
source of power منبع قدرت
source listing لیست منبع
message source منبع پیام
magnetic storage منبع مغناطیسی
neutron source منبع نوترون
source register ثبات منبع
mines منبع مامن
thermal reservoir منبع گرمایی
word of mouth <idiom> از منبع موثق
thermal reservoir منبع گرما
mined منبع مامن
grid bias supply منبع ولتاژشبکه
incandescent source منبع ملتهب
attack origine محل یا منبع تک
wellhead منبع چشمه
aliunde از منبع دیگر
mine منبع مامن
system resource منبع سیستم
information resource management مدیریت منبع اطلاعات
goldmines منبع در آمد سرشار
goldmine منبع در آمد سرشار
authority منبع صحیح و موثق
power supply switch کلید منبع تغذیه
line source منبع خطی شکل
emergency power supply منبع قدرت اضطراری
magnetic store حافظه یا منبع مغناطیسی
low frequency source منبع فرکانس پایین
bonanzas منبع عایدی مهم
power supply cable کابل منبع قدرت
bonanza منبع عایدی مهم
power supply cable کابل منبع تغذیه
welding source منبع جریان جوش
cash cow <idiom> منبع خوبی از پول
internal power supply منبع تغذیه داخلی
light source colour رنگ منبع نور
adscititious دارای منبع خارجی
non renewable resource منبع بازگشت ناپذیر
magnetic energy storage منبع انرژی مغناطیسی
x ray source منبع اشعه رونتگن
non renewable resource منبع تجدید ناپذیر
electronic power supply منبع تغذیه الکترونیکی
magnetic tape store منبع یا حافظه نوارمغناطیسی
radix پایه منبع اصلی
provenance منبع [باستان شناسی]
motor- منبع نیروی مکانیکی
cisterns حوضچه ارامش منبع
motor منبع نیروی مکانیکی
archeological site منبع [باستان شناسی]
gravy trains منبع در امد نامشروع
gravy train منبع در امد نامشروع
switches قط ع منبع تغذیه از یک وسیله
resource sharing اشتراک گذاشتن منبع
switched قط ع منبع تغذیه از یک وسیله
source data automation خودکاری داده منبع
cistern حوضچه ارامش منبع
source listing لیست برداری منبع
motors منبع نیروی مکانیکی
turn off قط ع منبع تغذیه یک ماشین
motored منبع نیروی مکانیکی
candlepower شدت نور یک منبع
switch قط ع منبع تغذیه از یک وسیله
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com