Dictiornary-Farsi | منتهای مراتب | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 65 (7 milliseconds)

English	Persian
at best	منتهای مراتب


Other Matches

command channels	سلسله مراتب فرماندهی سلسله مراتب
head over heels <idiom>	منتهای درجه
with all speed	منتهای سرعت
the uttermost poverty	منتهای بینوایی
the utmost love	منتهای دوستی
low water mark	منتهای بدی اوضاع
utmost	منتهای کوشش حداکثر
the utmost limits	دورترین منتهای کوشش
to work out	منتهای استفاده را کردن از
to strain every nerve	منتهای کوشش را بعمل اوردن
it was at its height	به منتهای درجه رسیده بود
it is of the last importance	منتهای اهمیت را دارا است
i did my best	منتهای کوشش خود را کردم
to stain every nervers	منتهای کوشش خود را کردن
to exhaust one's efforts	منتهای کوشش را بعمل اوردن
i did my very best	منتهای کوشش خود را بعمل اوردم
epicurus	بود خوش گذرانی منتهای سعادت
hiearchic	مراتب
infinitely	به مراتب
sequence	سلسله مراتب
hierarchies	سلسله مراتب
hierachy	سلسله مراتب
the above was a summary	مراتب فوق
theholy orders	مراتب روحانیون
hierarchy	سلسله مراتب
sequences	سلسله مراتب
channelled	سلسله مراتب
channeling	سلسله مراتب
pecking order	سلسله مراتب
channel	سلسله مراتب
chain of command	سلسله مراتب
channeled	سلسله مراتب
channels	سلسله مراتب
hierarchy of needs	سلسله مراتب نیازها
military channel	سلسله مراتب نظامی
occupational hierarchy	سلسله مراتب شغلی
response hierarchy	سلسله مراتب پاسخ
request mast	از طریق سلسله مراتب
thearchy	سلسله مراتب خدایان
supemundane	فوق مراتب دنیوی
supramundane	ماورای مراتب دنیوی
control hierarchy	سلسله مراتب کنترل
heavenly hierarchy	سلسله مراتب فرشتگان
data hierarchy	سلسله مراتب داده ها
memory hierarchy	سلسله مراتب حافظه
hierarchism	اصول سلسله مراتب
chain of command	سلسله مراتب فرماندهی
data hierarchy	سلسه مراتب داده ها
cryptochannel	سلسله مراتب رمز
habit family hierarchy	سلسله مراتب عادتهای هم خانواده
echelon	ستون طبقه سلسله مراتب
pecking order	سلسله مراتب دانه چینی
in witness whereof	برای گواهی مراتب بالا
request mast	گزارش از طریق سلسله مراتب
hierarchic	وابسته به سلسله مراتب وریاست
echelons	ستون طبقه سلسله مراتب
rank	طبقات صفوف یکان سلسه مراتب
ranks	طبقات صفوف یکان سلسه مراتب
exempted station	یکان استثنایی از نظر سلسله مراتب
ranked	طبقات صفوف یکان سلسه مراتب
By [In] comparison with the French, the British eat far less fish.	در مقایسه با فرانسوی ها، انگلیسی ها به مراتب کمتر ماهی می خورند.
rank and file	صفوف مختلف نظامی سلسله مراتب نظامی
chain	سلسله سلسله مراتب
chains	سلسله سلسله مراتب