English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 22 (6 milliseconds)
English Persian
bifurcate منشعب شدن
furcate منشعب شدن
ramify منشعب شدن
Search result with all words
branch منشعب شدن گل وبوته انداختن
branches منشعب شدن گل وبوته انداختن
fork دوشاخه منشعب شدن
forking دوشاخه منشعب شدن
radial منشعب
radials منشعب
divergent انشعاب پذیر منشعب
lane کوچه ساختن منشعب کردن
lanes کوچه ساختن منشعب کردن
axil گوشه یا زاویه بین شاخه یا برگ با محوری که از ان منشعب میشود
bifurcate دوشاخه کردن بدوشاخه منشعب کردن دوشاخهای
canalize هدایت اجباری منشعب کردن
divaricate منشعب شدن دوشاخه شدن
furcate منشعب
gametophore سلول تغییر یافته و منشعب جنسی قابل لقاح
nephrogenic ایجادشده در کلیه منشعب از کلیه
ramiform منشعب
thick Ethernet شبکه پیاده سازی شده با استفاده ازکابل Loaxial ضخیم و دستگاههای ارسال و دریافت برای اتصال کابلهای منشعب که میتواند مسافت طولانی را طی میکند
bronchial tubes برنشهای متوسط نایژه و مجراهای کوچکی که از آن منشعب میشود
Partial phrase not found.
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com