English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 171 (11 milliseconds)
English Persian
covenant of the league of nations منشور جامعه ملل
Other Matches
european essembly مجمع متشکل از اعضا منتخب پارلمانهای کشورهایی که در "جامعه نیروی اتمی اروپا" و"جامعه ذغالسنگ و فولاداروپا" و "جامعه اقتصادی اروپا" عضو هستند
socialism جامعه گرایی جامعه داری اقتصادسوسیالیستی
prisms منشور
prism منشور
odor prism منشور بو
printing ink منشور
cornu prism منشور کورنو
prismoid منشور وار
prismoidal شبیه منشور
quadratic منشور قائم
olfactory prism منشور بویایی
nicol prism منشور نیکول
littrow prism منشور لیترو
trigonal prism منشور مثلثی
analyzer prism منشور کافنده
atlantic charter منشور اتلانتیک
edict of emancipation منشور ازادی
chartered منشور اجازه نامه
charter منشور اجازه نامه
rectangular prism منشور مستطیل القاعده
rectangular antiprism ضد منشور مستطیل القاعده
chartering منشور اجازه نامه
charter of the united nations منشور ملل متحد
charters منشور اجازه نامه
covenant منشور عقد بستن تعهد
magna carta فرمان کبیر منشور بزرگ
covenants منشور عقد بستن تعهد
rhomb منشور شش وجهی دارای وجوه متوازی الاضلاع
camera lucida [ابزاری که نور خورشید را بوسیله منشور منعکس می کند.]
ecological community جامعه
society جامعه
community جامعه
communities جامعه
polities جامعه
universe جامعه
socio- جامعه
the body politic جامعه
polity جامعه
societies جامعه
integral calculvs حساب جامعه
infinite population جامعه نامحدود
inert society جامعه بیهوده
finite population جامعه محدود
underclass بی کلاس [در جامعه]
integral calculus حساب جامعه
subclass بی کلاس [در جامعه]
eruropean community جامعه اروپایی
transitory society جامعه انتقالی
lower class بی کلاس [در جامعه]
ecclesiastes کتاب جامعه
dissocialization جامعه گسلی
A classless society. جامعه بی طبقه
throwaway society جامعه مسرف
league of nations جامعه ملل
psychopathy جامعه ستیزی
social desirability جامعه پسندی
social minded در فکر جامعه
primitive society جامعه ابتدایی
preliterate society جامعه نانویسا
sociality جامعه جویی
sociocentrism جامعه- محوری
peripheral community جامعه پیرامونیperipeteia
sociogenic جامعه زاد
nonliterate society جامعه نانویسا
sociometry جامعه سنجی
moslem league جامعه مسلمانان
sociopath جامعه ستیز
statistical universe جامعه اماری
stimulus population جامعه محرکها
mass society جامعه انبوهیده
sociability جامعه پذیری
socialist جامعه گرای
affluent society جامعه مصرفی
affluent society جامعه رفاه
affluent society جامعه ثروتمند
affluent society جامعه مرفه
socialists جامعه گرای
sociological جامعه شناختی
sociology جامعه شناسی
sociopathy جامعه ستیزی
societies جامعه اجتماع
parameter اماره جامعه
society جامعه اجتماع
parameters اماره جامعه
sociable جامعه پذیر
sociologist جامعه شناس
socialism جامعه گرایی
social science جامعه شناسی
closed society جامعه بسته
classless society جامعه بی طبقه
psychopath جامعه ستیز
biotic communtity جامعه زندگان
biocummunity جامعه زندگان
biocenose جامعه زندگان
psychopaths جامعه ستیز
atomistic society جامعه ذرهای
antisocial جامعه ستیز
unesco (= united nations educational ه افزایش احترام ملل نسبت به عدالت و حکومت قانون وحقوق انسانی و ازادیهای اساسی انچنان که موردتصویب منشور ملل متحد است بشود
subclass طبقه پایین جامعه
lower class طبقه پایین جامعه
bourgeois عضوطبقه متوسط جامعه
the society is like a vortex جامعه مانندگردابی است
sampling population جامعه نمونه گیری
underclass طبقه پایین جامعه
Common Market جامعه اقتصادی اروپا
sociolinguistics جامعه شناسی زبان
public mischief جرم علیه جامعه
bourgeois <adj.> عضوطبقه متوسط جامعه
sociological وابسته به جامعه شناسی
holy office جامعه راهبان ومومنین
phytosociology جامعه شناسی گیاهی
egalitarian society جامعه تساوی طلب
pseudopsychopathic جامعه ستیز کاذب
psychopathic personality شخصیت جامعه ستیز
blind مخفی گاه [جامعه شناسی]
cover مخفی گاه [جامعه شناسی]
to live at the expense of society روی دوش جامعه زندگی
cover پوشش مخفی [جامعه شناسی]
blind پوشش مخفی [جامعه شناسی]
european community competition rules مقررات رقابت در جامعه اروپا
to retire in to oneself از جامعه کناره گیری کردن
phalanstery جامعه کوچک ومستقل اشتراکی
socialite شخص طراز اول جامعه
e c s c (european coal & steel commissio جامعه ذغالسنگ و فولاد اروپا
r.m.a. color code علایم رنگی جامعه رادیوسازان
phalanstery تقسیم جامعه باجزاء کوچک
socialites شخص طراز اول جامعه
antisocial مخل اجتماع دشمن جامعه
to seed a person to c. کسیرا از جامعه بیرون کردن
socialists جامعه گرا معتقد به سوسیالیسم
socialist جامعه گرا معتقد به سوسیالیسم
sociometry سنجش روابط افراد جامعه
misanthropist کسیکه از جامعه و از انسان بیزار است
public mischief جرمی که مضر به حال جامعه باشد
public good کالایی که تولید ان به نفع جامعه باشد
hero-worshipper ستایش گر ساده لوح [جامعه شناسی]
calculus حساب جامعه و فاضله جامع و فاضل
leagues مجمع جامعه متحد کردن یا شدن
league مجمع جامعه متحد کردن یا شدن
to acclimatize/acclimatise [British E] [به اوضاع شخصی جدید] خو گرفتن [جامعه شناسی]
to acclimatize/acclimatise [British E] yourself [به اوضاع شخصی جدید] خو گرفتن [جامعه شناسی]
to become acclimatized [به اوضاع شخصی جدید] خو گرفتن [جامعه شناسی]
to acclimate [American E] to new circumstances [به اوضاع شخصی جدید] خو گرفتن [جامعه شناسی]
acculturate نقل و انتقال دادن فرهنگ یک جامعه به جامعهء دیگر
debutant دختری که برای اولین مرتبه در جامعه وارد میشود
ecosystems بخشی از جامعه و بوم که تشکیل یک واحد فاعله درطبیعت بدهد
debuts نخستین مرحله دخول در بازی یا جامعه شروع بکار کردن
debut نخستین مرحله دخول در بازی یا جامعه شروع بکار کردن
ecosystem بخشی از جامعه و بوم که تشکیل یک واحد فاعله درطبیعت بدهد
canoness زنی که درمیان جامعه مذهبی یادانشکدهای با سایراهل ان زندگی کند
greenbelt کمربندی از کشتزارها و یاخیابانهای مشجر که یک جامعه راازجامعه دیگری جدامیسازد
demand factors پیش بینی قیمت کالا در اینده توزیع درامد جامعه
to ask somebody out از کسی پرسیدن که آیا مایل است [با شما] بیرون برود [جامعه شناسی]
Common Market بازار مشترک جامعه اقتصادی اروپا سازمان متشکل ازکشورهای المان غربی ایتالیا
intervener در CL علت وروددعوی ثالث ممکن است نفع شخصی یا لزوم حفظ منافع جامعه باشد
scientific socialism بررسی سوسیالیسم از طریق امار وارقام و شواهد و مدارک و برمبنای اصول اقتصاد و جامعه شناسی
unlawful assembly در CL سه نفر یا بیشتر را گویند که به قصد ارتکاب اعمالی که مخل اسایش و امنیت جامعه است گرد هم ایند
collectivism اعتقاد به این مسئله که جامعه باید به وسیله مساعی جمعی وهمکاری همه احاد ان اداره شود
association for computing machinery بزرگترین جامعه جهانی اموزشی و علمی جهت توسعه مهارتهای فنی وصلاحیتهای حرفهای متخصصان کامپیوتر
common nuisance منظور عملی است که باعث اضرار جامعه به طور کلی شود و تاثیر ان متوجه فرد خاص نباشد
dominion ار 9491 این کلمه معادل "مملکت عضو جامعه ممالک مشترک المنافع بریتانیا" commonwealthcountry قرار گرفته است
invisible hand فرد در تعقیب منافع شخصی خود بطورخودکار به حداکثر کردن منافع جامعه کمک میکند
united nations organization سازمان جهانی که در تاریخ 42 اکتبر5491 در واقع به عنوان نتیجه قهری جنگ وکنفرانسهای راجع به ان به وجود امده است و در حقیقت جانشین جامعه ملل میباشد
christenings عالم مسیحیت جامعه مسیحیت
Christendom عالم مسیحیت جامعه مسیحیت
european atomic energy community جامعه نیروی اتمی اروپا اتحادیه متشکل از بلژیک وفرانسه و المان و ایتالیا ولوگزامبورک و هلند که هدفش ایجاد تسهیلات مختلف در راه بهره برداری ازانرژی اتمی است
real will مشرب سیاسی که هر نوع زور وقدرت در هر جنبه را از طرف دولت با این احتجاج که اراده دولت نماینده اراده واقعی افراد جامعه است مشروع می داند
iron law of wage قانون مفرغ دستمزدها براساس این نظریه که بوسیله مالتوس ارائه شده نرخ بالای زاد و ولد عرضه نیروی کار را در سطحی بالاتر از تقاضا و فرفیت تولیدی جامعه قرار داده و لذادستمزدها بسطح کاهش معیشت تقلیل میابد
international labour organization سازمان بین المللی کار سازمانی که در جوار جامعه ملل تاسیس شد و در سال 6491 به سازمان ملل پیوست و هدف ان بهبودبخشیدن به شرایط کار ازجنبه ها مختلف و حمایت ازکارگران و منافع ایشان میباشد
congress party (indian national congress حزب کنگره- کنگره ملی هندبزرگترین حزب سیاسی هندوستان که در اواخر قرن 91 تاسیس شد و در حال حاضر با ارائه یک طرح سوسیالیستی برای جامعه بالاترین تعداد کرسی را درمجمع ملی هند داراست
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com