Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English
Persian
zone of rock flowage
منطقه سنگهای روان
Other Matches
pneumatolysis
تاثیر بخار گرم ومایعات وفشار درتشکیل سنگهای معدنی واقع در مجاورت سنگهای اذرین
drop zone
منطقه پرش منطقه بارریزی منطقه ریزش
damage area
منطقه تولید خطر مین منطقه خسارت منطقه خطر
submarine havens
منطقه عبور در عملیات غیررزمی زیردریایی منطقه اموزشی زیردریایی درمنطقه غیررزمی منطقه محدوده تامینی اطراف زیردریایی
sanctuary
منطقه بی خطر عقب جبهه منطقه مبنا و پایگاه لجستیکی امن
sanctuaries
منطقه بی خطر عقب جبهه منطقه مبنا و پایگاه لجستیکی امن
service area
منطقه تعمیر و نگهداری منطقه عقب یکانهای نظامی
landing area
منطقه نشستن هواپیما منطقه پیاده شدن به ساحل
run up area
منطقه ازمایش موتورهواپیما قبل از پرواز منطقه در جا زدن
airspace reservation
منطقه پرواز مخصوص درفضای هوایی منطقه پروازمخصوص
area of military significant fallout
منطقه الودگی شدید به موادرادیواکتیو منطقه ریزش شدیداتمی
staging area
منطقه بارگیری پرسنل و وسایل دربین راه منطقه سوخت گیری و اماده شدن برای پرواز
polynia
منطقه یا جزیرهای از اب دریک منطقه وسیع یخ زده
leave area
منطقه استراحت پرسنل درپشت منطقه مواصلات
prohibited area
منطقه ممنوعه هوایی منطقه حفافت شده
haven submarine
منطقه امن زیردریایی منطقه تامین زیردریاییها
grid zone
منطقه شبکه بندی نقشه منطقه نقشهای
area oriented
بر مبنای خصوصیات منطقه با توجه به منطقه
concentration area
منطقه تمرکز عده ها منطقه تجمع
skid row
<idiom>
منطقه پایین شهر ،منطقه فقیرنشین
impermeable rocks
سنگهای نفوذناپذیر
pervious rocks
سنگهای نفوذپذیر
extrusive rocks
سنگهای خروجی
meteorite
سنگهای اسمانی
precipitated rocks
سنگهای رسوبی
meteorites
سنگهای اسمانی
precipitated rocks
سنگهای ته نشست
precious stones
سنگهای گرانبها
neutral rocks
سنگهای خنثی
effusive rocks
سنگهای خروجی
uncomsolidated rocks
سنگهای ناهمجوش
hypabyssal rocks
سنگهای برمغاکی
intrusive rocks
سنگهای نفوذی
metamorphic rocks
سنگهای دگرگون
metamorphic rocks
سنگهای دگرگونه
volcanic
سنگهای اتشفشانی
moraine
سنگهای یخچالی
sedimentary rocks
سنگهای ته نشستی
cut stone masonry
ساختمان با سنگهای تراشیده
lapidary
وابسته به سنگهای قیمتی
lapidarian
وابسته به سنگهای قیمتی
rondel
سنگهای قیمتی مدورزینتی
interusive rocks
سنگهای بیرون زده
igneous magma
سنگهای اذرین را بوجوداورده اند
meteoritics
مبحث سنگهای سماوی شهاب شناسی
crystallite
مواد بلورین سنگهای محترقه واتشفشانی
tessellate
بصورت سنگهای چهارگوش کوچک دراوردن
knockstone
کندهای که روی ان سنگهای معدنی راخردمیکنند
sectors
منطقه عمل منطقه مسئولیت
sector
منطقه عمل منطقه مسئولیت
kill area
منطقه خطر منطقه تلفات
zone of fire
منطقه اتش منطقه تیراندازی
combat zone
منطقه رزمی منطقه نبرد
remoter
خارج از منطقه منطقه دورافتاده
crossing area
منطقه گذار منطقه پایاب
remotest
خارج از منطقه منطقه دورافتاده
remote
خارج از منطقه منطقه دورافتاده
tropopause
منطقه چاه هوایی جوی بین استراتوسفر و تروپوسفر منطقه سکته هوایی
facets
سطوح کوچک جواهر و سنگهای قیمتی تراش
facet
سطوح کوچک جواهر و سنگهای قیمتی تراش
glyptics
کنده کاری در روی سنگهای گران بها
cromlech
ساختمان سنگهای ماقبل تاریخی بشکل تپه
gabbro
نوعی صخره از دسته سنگهای محترقه و اتشفشانی
psychologically
از لحاظ روان شناسی ازروی روان شناسی
holding area
منطقه لنگرگاه موقت در روی دریا منطقه توقف موقت کشتیها
ranging
تجسس کردن منطقه هدف با هواپیما یا گشت زنی در منطقه هدف
zone of rock fracture
ناحیهای از سنگ کره که دارای سنگهای شکافدار میباشد
copper smelting
استخراج مس از سنگهای معدن توسط حرارت ذوب وگداز مس
motif
گلی خاص در زمینه فرش
[این طرح ها با توجه به منطقه بافت دارای اشکال و ابعاد مختلفی بوده و تا حدودی مشخص کننده منطقه بافت می باشد.]
blasting machine
دستگاهی که برای منفجرکردن سنگهای معدنی جهت استخراج انها
coated chippings
خورده سنگهای قیراندود شدهای که در سطح جاده پخش میشوند
clandestine assembly area
منطقه تجمع قوای زیرزمینی منطقه تجمع نیروی پنهانی
axial route
مسیر طولی منطقه عقب جاده طولی منطقه مواصلات
comparative cover
پوشش گاه بگاه منطقه یاوسایل پوشش نسبی منطقه
line crosser
فراری از منطقه دشمن به خطوط خودی نفوذکننده به منطقه خودی
demolition target
منطقه تخریب منطقه در نظر گرفته شده برای تخریب
gopher
موش کیسه دار کارگر حفار واستخراج کننده سنگهای معدنی
launching area
منطقه شروع پرواز منطقه شروع عملیات اب خاکی
defense coastal area
منطقه ساحلی مورد پدافند منطقه پدافندی ساحلی
separation zone
منطقه واسطه حد فاصل یکانها منطقه جداسازی یکانها
demilitarization
تشکیل منطقه بی طرف تشکیل منطقه غیر نظامی
airspace prohibited area
منطقه ممنوعه هوایی منطقه منع پرواز هوایی
demolition guard
نگهبان منطقه تخریب مسئول حفافت منطقه تخریب
sweep
تجسس منطقه با رادار مین روبی کردن پاک کردن منطقه عملیات پاک سازی
island bases
پایگاههای داخل منطقه پدافندی هوایی پایگاهی داخل منطقه حیاتی پایگاههای جزیرهای دریایی
psychophysics
علم روابط میان روان وتن علم روابط میان روان شناسی وفیزیک
islands
منطقه حیاتی پدافند هوایی منطقه حیاتی
island
منطقه حیاتی پدافند هوایی منطقه حیاتی
intersectional service
قسمت پشتیبانی داخل منطقه مواصلات یکان پشتیبانی منطقه مواصلات
rondelle
جسم مدور سنگهای قیمتی مدور زینتی
air defense action area
منطقه پوشش پدافند هوایی منطقه عمل پدافند هوایی
area of operational interest
منطقه مورد توجه عملیاتی منطقه مورد نظر عملیاتی
area assessment
ارزیابی اطلاعاتی منطقه عملیات ارزیابی منطقه ازنظر اطلاعاتی
air surface zone
منطقه عملیات هوادریایی منطقه تک هوادریایی
easiest
روان
easy
روان
voluble
روان
liquid
روان
flowingly
روان
glib
روان
glibly
روان
psyche
روان
facile
روان
dust bowl
شن روان
easier
روان
handier
روان
handiest
روان
handy
روان
slurry
گل روان
fluid
روان
cursive
روان
fluids
روان
liquids
روان
gushing
روان
fluent
روان
profluent
روان
ghost
روان
liquidly
روان
lotic water
اب روان
spiriting
روان
spirit
روان
ghosts
روان
running water
اب روان
shifting sand
شن روان
inviscid
روان
flowing
روان
delirium
روان اشفتگی
psychography
روان نگاری
quick gravel
ریگ روان
ski lift
تخت روان
psychotherapy
روان درمانی
psychosomatic
روان تنی
psychotherapeutic
روان درمانبخش
psychologt
روان شناسی
psychosomatics
روان تنایی
psychophysiology
روان- فیزیولوژی
psychophysics
روان- فیزیک
psychoneurotic
روان رنجور
psychoneurosis
روان رنجوری
psychometry
روان سنجی
psychogenic
روان زاد
go-cart
تخت روان
psyche
روان روح
sedan
تخت روان
dune
ریگ روان
lubricant
روان سازنده
lubricant
روان کننده
lubricants
روان سازنده
lubricants
روان کننده
quicksand
ریگ روان
versatile
روان سلیس
quick sand
ماسه روان
psychology
روان شناسی
sedans
تخت روان
psychometrics
روان سنجی
go-carts
تخت روان
ski lifts
تخت روان
psychodynamic
روان پویشی
ballpoint pens
روان نویس ها
running sand
ریگ روان
lash vi
روان شدن
let off
روان کردن
liquid bitumen
قیر روان
easy style
انشای روان
neuroticism
روان رنجورخویی
ballpoints
روان نویس ها
gushingly
بطور روان
ball pens
روان نویس ها
ballpens
روان نویس ها
electrodynamics
روان برق
it rained blood
روان بود
liquid fire
اتش روان
to let off
روان ساختن
moving stairway
پله روان
strecher
تخت روان
smoothe
روان بی تکان
anima
مادینه روان
sleep walker
خوابیده شب روان
moving staircase
پله روان
to run off
روان بودن
escalator
پله روان
psychedelic
روان گردان
sedan chaire
تخت روان
mind body problem
مساله تن و روان
moving staircase
پله روان
traumatism
روان زخم
palankeen
تخت روان
palanquin
تخت روان
psychics
روان شناسی
lubricate
روان کردن
lubricate
روان سازنده
lubricated
روان کردن
lubricated
روان سازنده
lubricates
روان کردن
lubricates
روان سازنده
lubricating
روان کردن
trauma
روان زخم
smooth
نرم روان
lubricating
روان سازنده
psychosis
روان پریشی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com