Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 205 (10 milliseconds)
English
Persian
area of war
منطقه نبرد
Search result with all words
battle map
نقشه منطقه نبرد
combat zone
منطقه رزمی منطقه نبرد
forward edge of battle area
لبه جلویی منطقه نبرد
illumination plan
طرح روشن کردن منطقه نبرد
Other Matches
preventive war
نبرد پدافندی نبرد به منظور جلوگیری ازعملیات دشمن
wager of battle
نوعی از دادرسی که در زمان ویلیام فاتح در انگلستان مرسوم بود و در ان طرفین دعوی به نبرد می پرداختند وفاتح نبرد دادبرده محاکمه نیزمحسوب می شد
drop zone
منطقه پرش منطقه بارریزی منطقه ریزش
damage area
منطقه تولید خطر مین منطقه خسارت منطقه خطر
submarine havens
منطقه عبور در عملیات غیررزمی زیردریایی منطقه اموزشی زیردریایی درمنطقه غیررزمی منطقه محدوده تامینی اطراف زیردریایی
sanctuaries
منطقه بی خطر عقب جبهه منطقه مبنا و پایگاه لجستیکی امن
sanctuary
منطقه بی خطر عقب جبهه منطقه مبنا و پایگاه لجستیکی امن
airspace reservation
منطقه پرواز مخصوص درفضای هوایی منطقه پروازمخصوص
area of military significant fallout
منطقه الودگی شدید به موادرادیواکتیو منطقه ریزش شدیداتمی
landing area
منطقه نشستن هواپیما منطقه پیاده شدن به ساحل
service area
منطقه تعمیر و نگهداری منطقه عقب یکانهای نظامی
run up area
منطقه ازمایش موتورهواپیما قبل از پرواز منطقه در جا زدن
staging area
منطقه بارگیری پرسنل و وسایل دربین راه منطقه سوخت گیری و اماده شدن برای پرواز
leave area
منطقه استراحت پرسنل درپشت منطقه مواصلات
prohibited area
منطقه ممنوعه هوایی منطقه حفافت شده
haven submarine
منطقه امن زیردریایی منطقه تامین زیردریاییها
polynia
منطقه یا جزیرهای از اب دریک منطقه وسیع یخ زده
grid zone
منطقه شبکه بندی نقشه منطقه نقشهای
area oriented
بر مبنای خصوصیات منطقه با توجه به منطقه
skid row
<idiom>
منطقه پایین شهر ،منطقه فقیرنشین
concentration area
منطقه تمرکز عده ها منطقه تجمع
remote
خارج از منطقه منطقه دورافتاده
remotest
خارج از منطقه منطقه دورافتاده
crossing area
منطقه گذار منطقه پایاب
remoter
خارج از منطقه منطقه دورافتاده
kill area
منطقه خطر منطقه تلفات
sectors
منطقه عمل منطقه مسئولیت
sector
منطقه عمل منطقه مسئولیت
zone of fire
منطقه اتش منطقه تیراندازی
tropopause
منطقه چاه هوایی جوی بین استراتوسفر و تروپوسفر منطقه سکته هوایی
holding area
منطقه لنگرگاه موقت در روی دریا منطقه توقف موقت کشتیها
ranging
تجسس کردن منطقه هدف با هواپیما یا گشت زنی در منطقه هدف
motif
گلی خاص در زمینه فرش
[این طرح ها با توجه به منطقه بافت دارای اشکال و ابعاد مختلفی بوده و تا حدودی مشخص کننده منطقه بافت می باشد.]
clandestine assembly area
منطقه تجمع قوای زیرزمینی منطقه تجمع نیروی پنهانی
demolition target
منطقه تخریب منطقه در نظر گرفته شده برای تخریب
comparative cover
پوشش گاه بگاه منطقه یاوسایل پوشش نسبی منطقه
line crosser
فراری از منطقه دشمن به خطوط خودی نفوذکننده به منطقه خودی
axial route
مسیر طولی منطقه عقب جاده طولی منطقه مواصلات
separation zone
منطقه واسطه حد فاصل یکانها منطقه جداسازی یکانها
defense coastal area
منطقه ساحلی مورد پدافند منطقه پدافندی ساحلی
airspace prohibited area
منطقه ممنوعه هوایی منطقه منع پرواز هوایی
demilitarization
تشکیل منطقه بی طرف تشکیل منطقه غیر نظامی
demolition guard
نگهبان منطقه تخریب مسئول حفافت منطقه تخریب
launching area
منطقه شروع پرواز منطقه شروع عملیات اب خاکی
sweep
تجسس منطقه با رادار مین روبی کردن پاک کردن منطقه عملیات پاک سازی
island bases
پایگاههای داخل منطقه پدافندی هوایی پایگاهی داخل منطقه حیاتی پایگاههای جزیرهای دریایی
battling
نبرد
battle
نبرد
campaigned
نبرد
combat
نبرد
combated
نبرد
campaign
نبرد
campaigning
نبرد
actions
نبرد
action
نبرد
battles
نبرد
campaigns
نبرد
battled
نبرد
combating
نبرد
combats
نبرد
set to
نبرد
struggled
نبرد
struggling
نبرد
struggle
نبرد
fight
نبرد
set-tos
نبرد
fights
نبرد
struggles
نبرد
set-to
نبرد
passage of arms
نبرد
naval campaign
نبرد دریایی
passage at arms
نبرد مواقعه
battle ship
نبرد ناو
battled
نبرد کردن
battle position
موضع نبرد
battle group
گروه نبرد
position warfare
نبرد موضعی
battle
نبرد کردن
preventive war
نبرد دفاعی
battles
نبرد کردن
battleship
نبرد ناو
militate
نبرد کردن
militated
نبرد کردن
militates
نبرد کردن
militating
نبرد کردن
battlefields
میدان نبرد
fray
نبرد نزاع
frayed
نبرد نزاع
frays
نبرد نزاع
in a
مشغول نبرد
infighting
نبرد نزدیک
infighting
نبرد در فاصله کم
battleships
نبرد ناو
battling
نبرد کردن
land combat
نبرد زمینی
land combat
نبرد در ساحل
warm corner
نبرد سخت
war cry
عربده نبرد
conflict
کشمکش نبرد
list
میدان نبرد
battlefield
میدان نبرد
campaigns
صحنه نبرد
campaigning
صحنه نبرد
campaigned
صحنه نبرد
campaign
صحنه نبرد
conflicted
کشمکش نبرد
conflicts
کشمکش نبرد
opposing forces
نیروهای درگیر نبرد
She achieved nothing .
کاری از پیش نبرد
The scen of a bloody (great) battle.
صحنه نبرد خونین
out of action
از نبرد خارج شده
dog fight
نبرد جنگندههای هوایی
forward echelon
رده جلوی نبرد
protracted war
استراتژی نبرد طولانی
island
منطقه حیاتی پدافند هوایی منطقه حیاتی
islands
منطقه حیاتی پدافند هوایی منطقه حیاتی
campaigned
رزم نبرد کردن جنگیدن
war strenght
قدرت نبرد نیروی جنگی
campaign
رزم نبرد کردن جنگیدن
battlefield evacuation
اخراجات پزشکی از میدان نبرد
campaigning
رزم نبرد کردن جنگیدن
campaigns
رزم نبرد کردن جنگیدن
it wasdone in no time
اینکار چندان وقتی نبرد
campaign
رزم
[نبرد]
[مبارزه]
[مسابقه]
opposing
مخالف درگیر نبرد نیروهای متخاصم
intersectional service
قسمت پشتیبانی داخل منطقه مواصلات یکان پشتیبانی منطقه مواصلات
single combat
اثبات حقانیت بوسیله نبرد تن به تن battle of wager
supremacy
برتری کامل قوا سیادت جنگی یا نظامی حاکمیت بر میدان نبرد
air defense action area
منطقه پوشش پدافند هوایی منطقه عمل پدافند هوایی
area of operational interest
منطقه مورد توجه عملیاتی منطقه مورد نظر عملیاتی
area assessment
ارزیابی اطلاعاتی منطقه عملیات ارزیابی منطقه ازنظر اطلاعاتی
air surface zone
منطقه عملیات هوادریایی منطقه تک هوادریایی
antiair warfare
جنگ ضدبرتری هوایی نبرد بر علیه برتری هوایی دشمن
tactically
مربوط به فن به کاربردن یکانها در نبرد مربوط به فن جنگ از نظر نظامی
tactical
مربوط به فن به کاربردن یکانها در نبرد مربوط به فن جنگ از نظر نظامی
aerospace projection operations
عملیات مخصوص گسترش منطقه فضای هوایی عملیات مخصوص توسعه منطقه فضای هوایی
combated
نبرد رزم کردن جنگ کردن درگیری تن به تن
combating
نبرد رزم کردن جنگ کردن درگیری تن به تن
combat
نبرد رزم کردن جنگ کردن درگیری تن به تن
combats
نبرد رزم کردن جنگ کردن درگیری تن به تن
I didnt get much sleep.
زیاد خوابم نبرد ( زیاد نخوابیدم)
block
منطقه
locales
منطقه
locale
منطقه
shingles
منطقه
regions
منطقه
belts
منطقه
separation zone
منطقه حد
area
منطقه
local
<adj.>
منطقه ای
regional
<adj.>
منطقه ای
blocks
منطقه
areas
منطقه
blocked
منطقه
zone
منطقه
belted
منطقه
belt
منطقه
territory
منطقه
territories
منطقه
region
منطقه
sectors
منطقه
sector
منطقه
zones
منطقه
districts
منطقه
district
منطقه
battlefield recovery
اخراجات میدان رزم اخراجات میدان نبرد جمع اوری وسایل از کار افتاده رزمی
attack zone
منطقه حمله
drop zone
منطقه فرود
goal area
منطقه دروازه
area of influence
منطقه اثر
area security
تامین منطقه
area search
کاوش منطقه
middle latitude
منطقه معتدله
frontcourt
منطقه حمله
attacting zone
منطقه دروازه
military area
منطقه نظامی
area of operation
منطقه عملیات
low pressure
منطقه کم فشار
assembly area
منطقه تجمع
area support
پشتیبانی منطقه
lodgment area
منطقه استقرار
living area
منطقه زندگی
area of war
منطقه جنگ
sector of responsibility
منطقه مسئولیت
life zone
منطقه حیاتی
joint zone
منطقه مشترک
lethal area
منطقه تلفات
assembling area
منطقه تجمع
area of responsibility
منطقه مسئولیت
exclusion area
منطقه ممنوعه
area study
بررسی منطقه
crossing area
منطقه عبور
defense sector
منطقه پدافندی
defense zone
منطقه پدافند
homogeneous area
منطقه یکدست
contiguous zone
منطقه مجاور
defiladed area
منطقه پوشیده
demilitarized zone
منطقه بی طرف
demilitarized zone
منطقه غیرنظامی
contact area
منطقه اخذتماس
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com