English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (11 milliseconds)
English Persian
landscape painting منظره سازی
landscape paiting منظره سازی
Other Matches
rectification یکسو سازی همسو سازی مستقیم سازی
scenery منظره
perspective منظره
gig lamps منظره
vision منظره
visions منظره
viewless بی منظره
scene منظره
panoramas منظره
scenes منظره
panorama منظره
perspectives منظره
field of view منظره
picturing منظره
pictures منظره
pictured منظره
picture منظره
prospects منظره
view منظره
prospecting منظره
prospected منظره
prospect منظره
viewed منظره
viewing منظره
view منظره
views منظره
spectacles منظره
spectacle منظره
seascape منظره دریایی
seascapes منظره دریایی
exploded view منظره بریده
objected موضوع منظره
bird's eye منظره هوایی
landscaping منظره طبیعی
landscapes منظره طبیعی
landscapes دورنما منظره
landscape منظره طبیعی
landscape دورنما منظره
waterscape منظره اب دریا
landscaped دورنما منظره
outside view منظره خارجی
landscaped منظره طبیعی
indirect objects موضوع منظره
sight نظر منظره
direct objects موضوع منظره
nocturnes نقاشی از منظره شب
sights نظر منظره
to sight land دیدن منظره
object موضوع منظره
objecting موضوع منظره
objects موضوع منظره
landscaping دورنما منظره
nocturne نقاشی از منظره شب
sightliness منظره دار
picturesque بدیع خوش منظره
shot منظره فیلمبرداری شده
panoramas منظره باز ووسیع
outlook منظره چشم داشت
moonscape منظره سطح ماه
shots منظره فیلمبرداری شده
panorama منظره باز ووسیع
panoramic view منظره پهنه نما
foreground منظره جلو عکس
sea piece نقاشی منظره دریا
blurring منظره مه الود لک کردن
seascape منظره هوایی دریا
blurs منظره مه الود لک کردن
seascapes منظره هوایی دریا
blurred منظره مه الود لک کردن
blur منظره مه الود لک کردن
sight منظره دستگاه سایت
sights منظره دستگاه سایت
scenograph منظره نقاشی شده
She was fascinated by the view. غرق تماشای منظره بود
The sight sent cold shiners down my back . آن منظره تمام بدنم رالرزاند
grainer نقاش منظره ها و پردههای نمایش
he wondered at the sight ازدیدن ان منظره تعجب کرد
calculating دوباره سازی یا ایجاد داده جدید از طریق فشرده سازی وقایع عددی معین
pilot materials وسایل و دست ابزارهای ماشین سازی یا مدل سازی
spectaculars منظره دیدنی نمایش غیر عادی
exploded view منظره شکافته شده مدل بریده
spectacular منظره دیدنی نمایش غیر عادی
prose idyl شرح منظره یا رویدادی اززندگی به نثر
phantasmagorias منظره خیالی وعجیب وغریب ومجلل
phantasmagoria منظره خیالی وعجیب وغریب ومجلل
vistas منظره مشهود از مسافت دور چشم انداز
panoramic دوربین منظره نما یا افق نمادر عکاسی
program music موزیکی که نماینده یک رشته رویدادهاو منظره ها باشد
vista منظره مشهود از مسافت دور چشم انداز
ordnance plant کارخانجات اسلحه سازی یامهمات سازی
jagger الت کنگره سازی یادندانه سازی
pre-treatment عملیات مقدماتی و آماده سازی [مثل شستشوی پشم قبل از رنگرزی و یا آماده سازی دار جهت چله کشی]
one level address سازماندهی فضای ذخیره سازی که هر نوع رسانه ذخیره سازی یکسان رفتار می شوند
irritancy پوچ سازی باطل سازی
formularization کوتاه سازی ضابطه سازی
imagery مجسمه سازی شبیه سازی
subjugation مقهور سازی مطیع سازی
frustration خنثی سازی محروم سازی
frustrations خنثی سازی محروم سازی
ouster بی بهره سازی محروم سازی
erasable 1-رسانه ذخیره سازی که قابل استفاده مجدد است . 2-ذخیره سازی موقت
save ذخیره سازی داده یا برنامه روی رسانه ذخیره سازی جانبی
saved ذخیره سازی داده یا برنامه روی رسانه ذخیره سازی جانبی
saves ذخیره سازی داده یا برنامه روی رسانه ذخیره سازی جانبی
symmetrical compression سیستم فشرده سازی که همان توان پردازش و زمان را برای فشرده سازی و از حالت فشرده در آوردن تصویر نیاز دارد
sort الگوریتم مرتب سازی داده ها که داده ها می توانند بیشتر از محل خود در عمل مرتب سازی حرکت کنند
sorts الگوریتم مرتب سازی داده ها که داده ها می توانند بیشتر از محل خود در عمل مرتب سازی حرکت کنند
sorted الگوریتم مرتب سازی داده ها که داده ها می توانند بیشتر از محل خود در عمل مرتب سازی حرکت کنند
hit داده بازیابی شده از حافظه پنهان و نه رسانه ذخیره سازی . برای بیان اینکه در زمان صرفه جویی شده و پنهان سازی مفید بوده است
hits داده بازیابی شده از حافظه پنهان و نه رسانه ذخیره سازی . برای بیان اینکه در زمان صرفه جویی شده و پنهان سازی مفید بوده است
hitting داده بازیابی شده از حافظه پنهان و نه رسانه ذخیره سازی . برای بیان اینکه در زمان صرفه جویی شده و پنهان سازی مفید بوده است
electronic کامپیوتر دیجیتالی با قط عات الکترونیکی حالت ساده با CPU و حافظه اصلی و فضای ذخیره سازی و دستگاه ورودی / خروجی . که توسط قط عات الکترونیکی و مدارهای مجتمع پیاده سازی می شوند
picture window پنجره دل باز وخوش منظره پنجره بزرگ
dump 1-دادهای که از یک وسیله به دیگری برای ذخیره سازی کپی شده است . 2-انتقال داده به دیسک برای ذخیره سازی . 3-چاپ محتوای کل یابخشی از داده در حافظه
Indeo فناوری نرم افزاری ساخت Intel که به کامپیوتر امکان ذخیره سازی و اجرای تصاویر ویدیویی فشرده را میدهد با استفاده از روشهای نرم افزاری فشرده سازی
externals روش مرتب سازی فایل حافظه جانبی مثل دیسک طبق منبع اصلی داده واز دیسک به عنوان حافظه جانبی حین ذخیره سازی استفاده میکند
external روش مرتب سازی فایل حافظه جانبی مثل دیسک طبق منبع اصلی داده واز دیسک به عنوان حافظه جانبی حین ذخیره سازی استفاده میکند
local anasthesia سر سازی
individualizing تک سازی
retortion کج سازی
repk lection پر سازی
stylization مد سازی
bridge building پل سازی
pavements کف سازی
padding له سازی
individualises تک سازی
individualised تک سازی
individualising تک سازی
flooring کف سازی
pavement کف سازی
truncation بی سر سازی
individualize تک سازی
individualized تک سازی
individualizes تک سازی
retortion خم سازی
bridgework پل سازی
idolization بت سازی
compaction تو پر سازی
individualization تک سازی
individuation تک سازی
deflexion خم سازی
flection خم سازی
panification نان سازی
formularization فرمول سازی
paralysation فلج سازی
paralyzation فلج سازی
pattern making نمونه سازی
pattern making مدل سازی
refreshments تازه سازی
paneling قاب سازی
reclamation اباد سازی
bedding ثابت سازی
bedding محکم سازی
bedding کف سازی بسترسازی
panel work تنکه سازی
beautification زیبا سازی
bookbinding کتاب سازی
formulation قاعده سازی
forging signatures امضا سازی
form work کاذب سازی
refreshment تازه سازی
inurement معتاد سازی
precipitousness work خلاصه سازی
neutralization بی اثر سازی
neutralization خنثی سازی
insulating عایق سازی
insulates عایق سازی
insulate عایق سازی
pacification ارام سازی
exclusion محروم سازی
fading محو سازی
enrichment غنی سازی
peneplanation دشت سازی
seduction گمراه سازی
popularization محبوب سازی
pedogenesis جلگه سازی
foundation materials مصالح پی سازی
fumigation ضد عفونی سازی
strangling خفه سازی
perpetuation جاودان سازی
gaingiving مشتبه سازی
gelatination دلمه سازی
pilework foundation پی سازی با شمع
gemination جفت سازی
pimpling حباب سازی
plasticization نرم سازی
humanization مردمی سازی
intrigues زمینه سازی
intrigue زمینه سازی
modeling نمونه سازی
scenery صحنه سازی
irksomeness کسل سازی
histrionics صحنه سازی
plaster of Paris گچ مجسمه سازی
invalidation باطل سازی
flatting تنکه سازی
latticework شبکه سازی
wearisomeness کسل سازی
irreticence فاش سازی
evisceration تهی سازی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com