English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (16 milliseconds)
English Persian
periscope منعکس کننده نور دریچه دید
periscopes منعکس کننده نور دریچه دید
Other Matches
reflector منعکس کننده
reflectors منعکس کننده
baffle صفحه منعکس کننده
abat voix منعکس کننده صدا
baffles صفحه منعکس کننده
baffled صفحه منعکس کننده
baffling صفحه منعکس کننده
barrel reflector منعکس کننده لوله
relucent منعکس کننده نور متشعشع
balloon reflector بالن منعکس کننده امواج الکترونیکی منعکس کننده امواج الکترونیکی بالن
barrel reflector منعکس کننده وضع داخل لوله
thermocline لایه منعکس کننده صوت در اب دریا
deep scattering layer لایههای منعکس کننده عمق دریا
check valve سوپاپ یا دریچه مسدود کننده
gavernor valve سوپاپ یا دریچه تنظیم کننده
delineascope پرژکتور منعکس کننده عکس در روی یک پرده پرژکتوراگراندیسمان عکس
chaff وسایل تولید پارازیت دردستگاه رادار نوارهای منعکس کننده امواج رادار
self reflexive منعکس کننده تصویر خود خود پژواکی
transponder تقویت کننده مستمر روی یک ماهواره که سیگنالها را ازیک ایستگاه زمینی دریافت کرده و انها را به ایستگاه گیرنده منعکس میکند
side reflector منعکس کننده کناری رفلکتور کناری
reflectors جسم منعکس کننده جسم صیقلی
reflector جسم منعکس کننده جسم صیقلی
and gate دریچه و دریچه ضرب منطقی
reflected منعکس
baffles منعکس
baffle منعکس
baffling منعکس
baffled منعکس
reactive منعکس شونده
resounded منعکس کردن
resound منعکس کردن
reflects منعکس شدن
resounds منعکس کردن
image منعکس کردن
ring with منعکس کردن
reflect منعکس شدن
reflecting منعکس شدن
images منعکس کردن
indirect lighting نور منعکس شده
reecho دوبار منعکس شدن
reflective بازتابنده منعکس سازنده
reflectional بازتابنده منعکس سازنده
re echo دوباره منعکس شدن
reflectively بطور منعکس شونده
reflected binary code رمز دودویی منعکس شده
flux valve دریچه اکتشاف میدان مین دریچه اکتشاف مغناطیسی مین
mirror دراینه منعکس ساختن بازتاب کردن
mirrored دراینه منعکس ساختن بازتاب کردن
catoptric وابسته به ایینه ونور منعکس شده
mirrors دراینه منعکس ساختن بازتاب کردن
camera lucida دستگاهی که تصویری رابزرگ کرده و منعکس می سازد
camera lucida [ابزاری که نور خورشید را بوسیله منشور منعکس می کند.]
rebounding دوباره بجای اول برگشتن حرکت ارتجاعی داشتن منعکس شدن
rebounded دوباره بجای اول برگشتن حرکت ارتجاعی داشتن منعکس شدن
abat-voix [قبه یا سایبان که صدا را در پشت و بالای سکوی خطابه منعکس می کند.]
rebounds دوباره بجای اول برگشتن حرکت ارتجاعی داشتن منعکس شدن
rebound دوباره بجای اول برگشتن حرکت ارتجاعی داشتن منعکس شدن
background نور منعکس شده از یک ورقه کاغذی توسط کاغذ خوان نوری خوانده خواهد شد
backgrounds نور منعکس شده از یک ورقه کاغذی توسط کاغذ خوان نوری خوانده خواهد شد
corrector جبرانگر تعدیل کننده تصحیح کننده تنظیم کننده
mach stem جبهه موج حاصل از تلاقی موج برخوردی و منعکس
plunger بی دریچه
plungers بی دریچه
manhole دریچه تک رو
or gate دریچه یا
sluiced دریچه سد
manholes دریچه تک رو
slacker دریچه
or gate دریچه OR
sally port دریچه
port دریچه
lidless بی دریچه
slackers دریچه
looped دریچه
not and gate دریچه نا- و
trapdoor دریچه
aperture دریچه
loops دریچه
not gate دریچه نا
trap دریچه
not or gate دریچه نا- یا
loop دریچه
trapdoors دریچه
valves دریچه
lid دریچه
gate دریچه
valvate دریچه
valveless بی دریچه
hatch دریچه
and gate دریچه و
vents دریچه
lids دریچه
shutters دریچه
hatches دریچه
trap door دریچه
hatched دریچه
gates دریچه
shutter دریچه
snifting valve دریچه
ventil دریچه
scuttles دریچه
scuttling دریچه
sluice gate دریچه
vent دریچه
sluices دریچه سد
scuttled دریچه
vented دریچه
scuttle دریچه
floodgate دریچه سد
sluice دریچه سد
venting دریچه
valve دریچه
tainter gate دریچه لولادار
wickets دریچه حلقه
poppet valve دریچه مکش
pouring gate دریچه ریزش
spanish blind دریچه کرکرهای
float valve دریچه شناور
mixing valve دریچه اختلاط
flap gate دریچه یک طرفه
threshold gate دریچه استانهای
puppet valve or clack دریچه جدا شو
safety-valves دریچه اطمینان
check gate دریچه تنظیم
drop inlet دریچه ریزش
tainter gate دریچه قطائی
safety-valve دریچه اطمینان
steam valve دریچه بخار
wicket دریچه حلقه
cleaning door دریچه شستشو
mixing valve دریچه امیزش
gate leaf بدنه دریچه سد
nonequality gate دریچه نابرابری
checked دریچه تنظیم
checks دریچه تنظیم
outlet valve دریچه رانش
vision slit دریچه دید
sky light دریچه سقف
head gate دریچه بالادست سد
hatch way دریچه نصف در
hatch coaming زهواردور دریچه
slide valve دریچه متحرک
hatch beam ستون دریچه
slide valve دریچه کشویی
sluices دریچه تخلیه
sluiced دریچه تخلیه
check دریچه تنظیم
not gate دریچه نقیض
discharge gate دریچه تخلیه
manholes دریچه ادم رو
penstock دریچه کنترل اب
manhole دریچه ادم رو
nand gate دریچه نقیض و
nand gate دریچه ناو
valviferous دریچه دار
valvula دریچه کوچک
valvula دریچه دار
valvula دریچه وار
nor gate دریچه نقیض یا
nor gate دریچه نایا
apertures دریچه دیافراگم
aperture دریچه دیافراگم
sluice دریچه تخلیه
inoperculate بدون دریچه
elementary gate دریچه ابتدایی
intake port دریچه ورودی
admission port دریچه پذیرش
indicator gate دریچه شاخص
butterfly valve دریچه پروانهای
roller gate دریچه غلطان
exhaust port دریچه خروجی
vents دریچه مخزن
valve شیر دریچه
bar screen دریچه مشبک
window ویترین دریچه
equivalence gate دریچه معادل
escape hatch دریچه فرار
inlet valve دریچه مکش
inlet port دریچه ورودی
injector valve دریچه پاشش
air scoop دریچه هواکش
air relife valve دریچه تهویه
air lock دریچه هوابند
epiglottises دریچه نای
epiglottis دریچه نای
jet flow gate دریچه با سرلوله
valve دریچه خروجی
safe valve دریچه اطمینان
choked دریچه ساسات
chokes دریچه سوخت
valves دریچه خروجی
drawbridges دریچه متحرک
chokes دریچه ساسات
choked دریچه سوخت
choke دریچه ساسات
choke دریچه سوخت
equal gate دریچه برابری
drawbridge دریچه متحرک
safety valve دریچه اطمینان
venting دریچه مخزن
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com