English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (4 milliseconds)
English Persian
subduer منکوب کننده
Other Matches
overbearing منکوب گر
subjugate منکوب کردن
downtrodden منکوب شده
kaput منکوب ازکارافتاده
suppress منکوب کردن
subjugated منکوب کردن
subjugates منکوب کردن
subjugating منکوب کردن
whelm منکوب کردن
suppressing منکوب کردن
suppresses منکوب کردن
pt down هرز اب ساختن منکوب کردن
priest ridden زیر نفوذ کشیشان قرار گرفته منکوب کشیشان
corrector جبرانگر تعدیل کننده تصحیح کننده تنظیم کننده
over run طی کردن منکوب کردن
altitude/height hold متوقف کننده سقف پروازهواپیما محدود کننده خودکارارتفاع پرواز هواپیما
marshaller هدایت کننده به محل تجمع جمع اوری کننده یکان
inhibitor کنترل کننده سوزش خرج موشک ممانعت کننده ازاشتعال
propounder ابراز کننده یا مطرح کننده وصیت نامه در دادگاه امورحسبی
quick disconnect coupling کوپلینگی برای لولههای ی سیالات دارای دریچههای مسدود کننده و اجزاء اب بندی- کننده
sensor گیرنده یادریافت کننده خاطرات حسی ضبط کننده
primer وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
primers وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
homogeneous computer network یچ کننده و توزیع کننده که همه کانالهای داده آن از پروتکل و نرخ ارسال یکسان استفاده می کنند
distractive گیج کننده برگرداننده یا اشغال کننده فکر
detonators منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
del credere وصول کننده مطالبات تضمین کننده طلبها
interceptor هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
interceptors هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
makgi boowi نقاط حمله کننده و دفاع کننده تکواندو
vasomotor اعصاب تنگ کننده وگشاد کننده رگها
steam fitter نصب کننده وتعمیر کننده لولههای بخار
changer دواتصال کننده که اتصال کننده مادگی را به نری
detonator منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
search jammer تولید کننده پارازیت در انتن رادار وسیله جلوگیری کننده از تجسس رادار وسیله جلوگیری کننده از مراقبت
prepossessing مجذوب کننده جلب توجه کننده
claqueur تشویق کننده [یا هو کننده] استخدام شده
sprining charge خرج چال کننده یا گود کننده
padding پنهان کننده یااستتار کننده پیامها
suppressive خنثی کننده اتش سرکوب کننده
expostulator سرزنش کننده نصیحت کننده باسرزنش
stop order دستور عدم پرداخت از طرف صادر کننده سند مالی به مرجع پرداخت کننده
astigmatizer وسیله استیگمات کننده وسیله تقویت کننده مسافت یاب برای دیدن نور کم در شب
transmitter منتقل کننده مخابره کننده
accaimer هلهله کننده تحسین کننده
acknowledger تصدیق کننده قبول کننده
transmitters منتقل کننده مخابره کننده
hangers اویزان کننده معلق کننده
thickener غلیظ کننده پرپشت کننده
thickeners غلیظ کننده پرپشت کننده
hanger اویزان کننده معلق کننده
modulator demodulator تلفیق کننده- تفکیک کننده
striking force نیروی تک کننده یا کمین کننده
provisioner تدارک کننده تهیه کننده
coordinator هم اهنگ کننده هماهنگ کننده
modifiers اصلاح کننده تعدیل کننده
modifier اصلاح کننده تعدیل کننده
practicer تمرین کننده مشق کننده
presentor ارائه کننده معرفی کننده
the producer and the consumer تولید کننده و مصرف کننده
vibrator ارتعاش کننده نوسان کننده
vibrators ارتعاش کننده نوسان کننده
corrupter فاسد کننده منحرف کننده
homager تجلیل کننده کرنش کننده
cogitator اندیشه کننده مطالعه کننده
contractive جمع کننده چوروک کننده
suberter سرنگون کننده تضعیف کننده
trimmer دستکاری کننده صاف کننده
favourer یاری کننده مساعدت کننده
supplicants درخواست کننده تضرع کننده
corruptor فاسد کننده منحرف کننده
supplicant درخواست کننده تضرع کننده
thwarter خنثی کننده مسدود کننده
sniffy افهار تنفر کننده فن فن کننده
diverting سرگرم کننده منحرف کننده
insulator جدا کننده عایق کننده
whetstone تیز کننده تند کننده
insulators جدا کننده عایق کننده
gesticulant اشاره کننده وحرکت کننده
spell binder مسحور کننده مجذوب کننده
desolater ویران کننده متروک کننده
intermediary وساطت کننده مداخله کننده
desolator ویران کننده متروک کننده
preventive حفافت کننده جلوگیری کننده
intermediaries وساطت کننده مداخله کننده
divider جدا کننده تقسیم کننده
discriminant تفکیک کننده جدا کننده
prosecutor پیگرد کننده تعقیب کننده
prosecutors پیگرد کننده تعقیب کننده
designative اشاره کننده تعیین کننده
presenters ارائه کننده معرفی کننده
presenter ارائه کننده معرفی کننده
lifter مرتفع کننده برطرف کننده
toaster سرخ کننده برشته کننده
venerator تکریم کننده ستایش کننده
toasters سرخ کننده برشته کننده
oppressive خورد کننده ناراحت کننده
skeletonizer تهیه کننده استخوان بندی یا کالبد چیزی تهیه کننده رئوس مطالب
fuel cooled oil cooler خنک کننده روغن که در ان ازسوخت بعنوان ماده خنک کننده استفاده میشود
dragger شرکت کننده در مسابقه اتومبیلرانی سرعت شرکت کننده درمسابقه سرعت موتورسیکلت رانی شرکت کننده در مسابقه قایقرانی سرعت
procuring activity یکان تهیه کننده و تحویل دهنده اماد قسمت اماد کننده
plasticizer ماده سخت کننده و کشدار کننده خرج انفجار یا خرج تلاش
parity bit عدد یا علامت طراز کننده متعادل کننده عدد تعادل
agent authentication معرفی قسمت مخابره کننده اعلام معرف مخابره کننده
component اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
components اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
user freindly اسان برای استفاده کننده ارتباط دوستانه با استفاده کننده سیستم محاسباتی که امکانات لازم برای توانایی هاو محدودیتهای اپراتور رافراهم می سازد
dismantling shot تیر قطعه قطعه کننده گلوله تخریب کننده
voltage stabilizer تثبیت کننده فشار الکتریکی تثبیت کننده ولتاژ
family محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
families محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
tipper کج کننده واژگون کننده
army component نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات یکان زمینی شرکت کننده در عملیات مشترک قسمت زمینی
flare گلوله روشن کننده موشک روشن کننده
flares گلوله روشن کننده موشک روشن کننده
stabilizer تثبیت کننده میز تثبیت کننده مسیر
requistioner قسمت درخواست کننده تهیه کننده درخواست
supporting arms نیروی پشتیبانی کننده یکانهای پشتیبانی کننده
stabilisers تثبیت کننده میز تثبیت کننده مسیر
negative true logic سیستمی منطقی که در ان یک ولتاژ بالا بیان کننده بیت صفرو یک ولتاژ پایین بیان کننده بیت یک میباشد
desiccant مواد خشک کننده گیاهان مواد شیمیایی خشک کننده روییدنیها
delay release sinker وسیله غوطه ور کننده مین زمانی غوطه ور کننده مین تاخیری
radar picket ناو تقویت کننده رادار هواپیمای تقویت کننده رادار
analysis staff ستاد تجزیه و تحلیل کننده گروه تجزیه و تحلیل کننده
component command قرارگاه نیروی شرکت کننده درعملیات فرماندهی نیروی مسلح شرکت کننده درعملیات
gyro repeater تکرار کننده سمت ژیروسکوپی ناو تکرار کننده سمت هدایت نجومی ناو
jumper شوت کننده با پرش پرش کننده
jumpers شوت کننده با پرش پرش کننده
out side دریافت کننده سرویس دریافت کننده سرویس اسکواش
wheeziest خس خس یا خر خر کننده
tracker پی کننده
wheezier خس خس یا خر خر کننده
skittish رم کننده
fillets پر کننده
jaberer پچ پچ کننده
rebutter رد کننده
fizzy کف کننده
percutient دق کننده
thinner کم کننده
trackers پی کننده
catterer پچ پچ کننده
syncopator غش کننده
filleting پر کننده
doers کننده
renunciant رد کننده
solvent اب کننده
bandwidth یچ کننده
solvents اب کننده
prater پچ پچ کننده
prattfall پچ پچ کننده
renunciant کننده
fillet پر کننده
doer کننده
benders خم کننده
filleted پر کننده
bender خم کننده
fluxing oil اب کننده
attenuant اب کننده
wheezy خس خس یا خر خر کننده
mauler له کننده
commulator یک سو کننده
refutative رد کننده
solver حل کننده
spurner رد کننده
mumbler من من کننده
squelcher له کننده
abjurer or abjuror کننده
deletive حک کننده
attacking تک کننده
fillers پر کننده
refuser رد کننده
filler پر کننده
whisperer پچ پچ کننده
crusher له کننده
mitigative کم کننده
puffer پف کننده
swooner غش کننده
repudiationist رد کننده
hopper لی لی کننده
hoppers لی لی کننده
ear-splitting کر کننده
surfy کف کننده
mitigatory کم کننده
deflective کج کننده
bidders کننده
sensor حس کننده
refutatory رد کننده
squasher له کننده
crepitant خش خش کننده
bidder کننده
noncommittal رد کننده
endeictic مدلل کننده
enunciative بیان کننده
eversive خراب کننده
excursionist گردش کننده
eruptive فوران کننده
encourager تشویق کننده
erumpent فوران کننده
excretive دفع کننده
exchanger مبادله کننده
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com