English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (4 milliseconds)
English Persian
puncher منگنه کننده
Other Matches
screw press منگنه
punched منگنه
punchist منگنه زن
punches منگنه
nippers منگنه
rollers منگنه
press vice منگنه
punch منگنه
roller منگنه
fringes منگنه
fringe منگنه
nipper منگنه
nipped منگنه
stapler منگنه
keypunch operator منگنه زن
nips منگنه
nip منگنه
moulding press منگنه
digit punch منگنه رقمی
punch card کارت منگنه
gang punch منگنه گروهی
punch card برگ منگنه
stamper ماشین منگنه
blank منگنه کردن
double punch منگنه مضاعف
punch position موضع منگنه
draw punch منگنه کششی
punching منگنه زنی
reproducting punch منگنه تجدیدشده
perforate منگنه کردن
die قالب منگنه
drop forge منگنه زدن
punching machine دستگاه منگنه
perforates منگنه کردن
punched hole سوراخ منگنه
punched card کارت منگنه
punch press پرس منگنه
punch position محل منگنه
keypunching منگنه زنی
card punch کارت منگنه کن
imperforate منگنه نشده
copying press منگنه سوادبرداری
numeric punch منگنه عددی
punching منگنه کاری
hydrostatic press منگنه ابی
perforating منگنه کردن
control punch منگنه کنترلی
keypunch منگنه زدن
center punch مرکز منگنه
staple سوزن منگنه
keypunch منگنه کلیدی
lever punch منگنه اهرمی
multiple punch منگنه چندگانه
blankest منگنه کردن
compressors منگنه کمپرسور
hollow punch سمبه منگنه
blanck cutting دستگاه منگنه
hollow out منگنه کردن
tape punch نوار منگنه کن
hole punching منگنه کاری
compressor منگنه کمپرسور
automatic punching machine دستگاه منگنه خودکار
punching tool پرس منگنه کاری
paper tape punch منگنه نوار کاغذی
chadless punch منگنه بی خرده کاغذ
gang punch منگنه دسته جمعی
keypunch operator متصدی منگنه زنی
card punch دستگاه کارت منگنه
reproducting punch منگنه تولید شده
edge punched card کارت لب منگنه شده
punching die حدیده منگنه کاری
stamps منگنه کردن تمبرزدن
punched card کارت منگنه شده
punch room اطاق منگنه زنی
paper tape punch منگنه کن نوار کاغذی
stamp mill ماشین پرس یا منگنه
hot quenching منگنه کاری داغ
punch plier انبر منگنه کاری
punch paper tape نوار کاغذی منگنه
punch card machine ماشین کارت منگنه
hot press منگنه ماشین اهار
twelve punch منگنه سطر دوازدهم
overpunch روی هم منگنه کردن
printing punch منگنه کن با قابلیت چاپ
punched tape نوار منگنه شده
stamp منگنه کردن تمبرزدن
smash بشدت زدن منگنه کردن
punched paper tape نوار کاغذی منگنه شده
smashes بشدت زدن منگنه کردن
rammed دژکوب پیستون منگنه ابی
ram دژکوب پیستون منگنه ابی
fuller منگنه شیاردار قالب گیری
double ended machine دستگاه برشکاری و منگنه کاری
rams دژکوب پیستون منگنه ابی
corrector جبرانگر تعدیل کننده تصحیح کننده تنظیم کننده
letterpress منگنه مسوده کاغذهای کپیه پرس نامه
flans تکه فلزی که با منگنه کردن تبدیل به سکه میشود
flan تکه فلزی که با منگنه کردن تبدیل به سکه میشود
hard sectored دیسک لرزانی که در ان سوراخهایی به منظور تعیین حدود هر قطاع یا بخش تعبیه و منگنه شده است
port a punch card علامتی تجاری برای نوع خاصی از کارت منگنه باقسمتهای سوراخ شده که میتواند با یک مداد یا قلم کاملا"برداشته شود
altitude/height hold متوقف کننده سقف پروازهواپیما محدود کننده خودکارارتفاع پرواز هواپیما
marshaller هدایت کننده به محل تجمع جمع اوری کننده یکان
inhibitor کنترل کننده سوزش خرج موشک ممانعت کننده ازاشتعال
propounder ابراز کننده یا مطرح کننده وصیت نامه در دادگاه امورحسبی
quick disconnect coupling کوپلینگی برای لولههای ی سیالات دارای دریچههای مسدود کننده و اجزاء اب بندی- کننده
sensor گیرنده یادریافت کننده خاطرات حسی ضبط کننده
primer وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
primers وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
homogeneous computer network یچ کننده و توزیع کننده که همه کانالهای داده آن از پروتکل و نرخ ارسال یکسان استفاده می کنند
changer دواتصال کننده که اتصال کننده مادگی را به نری
detonator منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
interceptor هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
interceptors هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
makgi boowi نقاط حمله کننده و دفاع کننده تکواندو
del credere وصول کننده مطالبات تضمین کننده طلبها
vasomotor اعصاب تنگ کننده وگشاد کننده رگها
distractive گیج کننده برگرداننده یا اشغال کننده فکر
steam fitter نصب کننده وتعمیر کننده لولههای بخار
detonators منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
search jammer تولید کننده پارازیت در انتن رادار وسیله جلوگیری کننده از تجسس رادار وسیله جلوگیری کننده از مراقبت
flexowriter علامت تجارتی نوعی ماشین ابتدایی که برای تولید نوارکاغذی منگنه شده از داده هایی که از یک صفحه کلیدوارد شده اند استفاده می کرده است
sprining charge خرج چال کننده یا گود کننده
suppressive خنثی کننده اتش سرکوب کننده
prepossessing مجذوب کننده جلب توجه کننده
padding پنهان کننده یااستتار کننده پیامها
expostulator سرزنش کننده نصیحت کننده باسرزنش
claqueur تشویق کننده [یا هو کننده] استخدام شده
punched منگنه کردن سوراخ کردن
punch منگنه کردن سوراخ کردن
punches منگنه کردن سوراخ کردن
stop order دستور عدم پرداخت از طرف صادر کننده سند مالی به مرجع پرداخت کننده
astigmatizer وسیله استیگمات کننده وسیله تقویت کننده مسافت یاب برای دیدن نور کم در شب
diverting سرگرم کننده منحرف کننده
intermediaries وساطت کننده مداخله کننده
insulator جدا کننده عایق کننده
corruptor فاسد کننده منحرف کننده
trimmer دستکاری کننده صاف کننده
corrupter فاسد کننده منحرف کننده
intermediary وساطت کننده مداخله کننده
insulators جدا کننده عایق کننده
hanger اویزان کننده معلق کننده
coordinator هم اهنگ کننده هماهنگ کننده
venerator تکریم کننده ستایش کننده
vibrator ارتعاش کننده نوسان کننده
vibrators ارتعاش کننده نوسان کننده
transmitter منتقل کننده مخابره کننده
transmitters منتقل کننده مخابره کننده
divider جدا کننده تقسیم کننده
oppressive خورد کننده ناراحت کننده
modulator demodulator تلفیق کننده- تفکیک کننده
cogitator اندیشه کننده مطالعه کننده
preventive حفافت کننده جلوگیری کننده
supplicant درخواست کننده تضرع کننده
supplicants درخواست کننده تضرع کننده
lifter مرتفع کننده برطرف کننده
whetstone تیز کننده تند کننده
contractive جمع کننده چوروک کننده
hangers اویزان کننده معلق کننده
discriminant تفکیک کننده جدا کننده
desolater ویران کننده متروک کننده
thickeners غلیظ کننده پرپشت کننده
presenters ارائه کننده معرفی کننده
presenter ارائه کننده معرفی کننده
desolator ویران کننده متروک کننده
spell binder مسحور کننده مجذوب کننده
designative اشاره کننده تعیین کننده
acknowledger تصدیق کننده قبول کننده
provisioner تدارک کننده تهیه کننده
toasters سرخ کننده برشته کننده
toaster سرخ کننده برشته کننده
favourer یاری کننده مساعدت کننده
sniffy افهار تنفر کننده فن فن کننده
thickener غلیظ کننده پرپشت کننده
thwarter خنثی کننده مسدود کننده
presentor ارائه کننده معرفی کننده
modifiers اصلاح کننده تعدیل کننده
the producer and the consumer تولید کننده و مصرف کننده
homager تجلیل کننده کرنش کننده
accaimer هلهله کننده تحسین کننده
prosecutors پیگرد کننده تعقیب کننده
prosecutor پیگرد کننده تعقیب کننده
modifier اصلاح کننده تعدیل کننده
gesticulant اشاره کننده وحرکت کننده
practicer تمرین کننده مشق کننده
suberter سرنگون کننده تضعیف کننده
striking force نیروی تک کننده یا کمین کننده
fuel cooled oil cooler خنک کننده روغن که در ان ازسوخت بعنوان ماده خنک کننده استفاده میشود
skeletonizer تهیه کننده استخوان بندی یا کالبد چیزی تهیه کننده رئوس مطالب
dragger شرکت کننده در مسابقه اتومبیلرانی سرعت شرکت کننده درمسابقه سرعت موتورسیکلت رانی شرکت کننده در مسابقه قایقرانی سرعت
procuring activity یکان تهیه کننده و تحویل دهنده اماد قسمت اماد کننده
plasticizer ماده سخت کننده و کشدار کننده خرج انفجار یا خرج تلاش
parity bit عدد یا علامت طراز کننده متعادل کننده عدد تعادل
agent authentication معرفی قسمت مخابره کننده اعلام معرف مخابره کننده
component اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
components اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
user freindly اسان برای استفاده کننده ارتباط دوستانه با استفاده کننده سیستم محاسباتی که امکانات لازم برای توانایی هاو محدودیتهای اپراتور رافراهم می سازد
dismantling shot تیر قطعه قطعه کننده گلوله تخریب کننده
voltage stabilizer تثبیت کننده فشار الکتریکی تثبیت کننده ولتاژ
families محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
family محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com