Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 93 (5 milliseconds)
English
Persian
striker
مهاجم
strikers
مهاجم
forward
مهاجم
forwarded
مهاجم
attacker
مهاجم
attackers
مهاجم
invader
مهاجم
invaders
مهاجم
postman
مهاجم
postmen
مهاجم
offensive
<adj.>
مهاجم
offensives
مهاجم
aggressor
مهاجم
aggressors
مهاجم
raider
مهاجم
raiders
مهاجم
frontcourt man
مهاجم
infestant
مهاجم
attacking
[style of play, player]
<adj.>
مهاجم
Other Matches
linemate
مهاجم هم ردیف در خط مهاجم دیگر
close attack
سه مهاجم
flanker
مهاجم جناح
aggressive
مهاجم پرپشتکار
dedger
مهاجم گریزنده
breaking pass
پاس به مهاجم
trailer
پشتیبان مهاجم
trailers
پشتیبان مهاجم
aggressive
حمله ور مهاجم
third home
بازیگر مهاجم
dodgers
مهاجم گریزنده
dodger
مهاجم گریزنده
unmarked
مهاجم مهارنشده
invaders
مهاجم حمله کننده
loose forward
مهاجم تک رو پشت خط تجمع
cough up
لو رفتن توپ مهاجم
illegal procedure
خطای تیم مهاجم
invader
مهاجم حمله کننده
double up
مراقبت از مهاجم با دو مدافع
flanker
بازیگر مهاجم در جناح
weak safety
جلوگیری درزمین مهاجم درجبهه او
horses
بازیگران قوی تیم مهاجم
prop forward
هرکدام ازدو مهاجم خط جلودرتجمع
cross buck
حمله دو مهاجم بصورت متقاطع
sacking
حمله به مهاجم پشت خط تجمع
have an angle
بریدن مسیر مهاجم بصورت اریب
inner
دو بازیگر مهاجم بین وسط وگوشها
direct free kick
مکث مهاجم برای فریفتن حریف
cutoff block
سد کردن راه مدافع به وسیله مهاجم
beat up
شیرجه واپیمای مهاجم ونزدیک شدن ان بهدف
beat-up
شیرجه واپیمای مهاجم ونزدیک شدن ان بهدف
submarines
مانور مدافع بصورت گریز اززیر سد مهاجم
pass cut
روش گریختن مهاجم بی گوی از چند مدافع
stop hit
ضد حمله شمشیربازضمن حرکات پیچیده حریف مهاجم
tight end
مهاجم گوش مامور سد کردن و دریافت توپ
false starts
حرکت غیرمجاز مهاجم پیش از رد کردن توپ
false start
حرکت غیرمجاز مهاجم پیش از رد کردن توپ
submarine
مانور مدافع بصورت گریز اززیر سد مهاجم
foot sweep
پرتاب مهاجم از طرف مدافع با گرفتن یقه و استفاده از پا
submarines
خزیدن یاشیرجه رفتن از زیر دست حریف مهاجم
submarine
خزیدن یاشیرجه رفتن از زیر دست حریف مهاجم
stunts
حرکت و پرش مدافع برای گیج کردن حریف مهاجم
looser
توپ سرگردان بی صاحب مهاجم مهارنشده رها کردن زه و کمان
loose
توپ سرگردان بی صاحب مهاجم مهارنشده رها کردن زه و کمان
necessary line
خط یاری که تیم مهاجم بایدبه فاصله چهار تماس به ان برسد
power block
سد کرپدن راه مدافع بوسیله مهاجم با راندن او به عقب بابکنار
assault
در CL معمولا "بعد از این کلمه قصد مهاجم ذکر میشود
assaulted
در CL معمولا "بعد از این کلمه قصد مهاجم ذکر میشود
stunt
حرکت و پرش مدافع برای گیج کردن حریف مهاجم
loosest
توپ سرگردان بی صاحب مهاجم مهارنشده رها کردن زه و کمان
stunting
حرکت و پرش مدافع برای گیج کردن حریف مهاجم
assaults
در CL معمولا "بعد از این کلمه قصد مهاجم ذکر میشود
sacked
حمله کردن به مهاجم پشت خط تجمع پیش از انکه بتواندپاس بدهد
sack
حمله کردن به مهاجم پشت خط تجمع پیش از انکه بتواندپاس بدهد
sacks
حمله کردن به مهاجم پشت خط تجمع پیش از انکه بتواندپاس بدهد
The striker's injury puts a question mark over his being fit in time for the tournament.
آسیب مهاجم آمادگی سر موقع او
[مرد]
را برای مسابقات نامشخص می کند.
weave
حرکت قوسی بشکل 8 لاتین ازطرف سه مهاجم یا بیشترجلودروازه باپاس پی درپی
weaves
حرکت قوسی بشکل 8 لاتین ازطرف سه مهاجم یا بیشترجلودروازه باپاس پی درپی
quarterback draw
نوعی حمله که مهاجم پشت خط مرکزی با تظاهر به پاس عقب می رود و بعد خودبجلو میشتابد
quick opener
بازی تهاجمی که مدافع تیم توپ را از مهاجم میگیرد وبه سمت شکاف خط رقیب می دود
scrambled
دویدن مهاجم به پشت خط تجمع و به دور ان برای دوری از حمله کنندگان صعود با چهار دست و پا
scrambling
دویدن مهاجم به پشت خط تجمع و به دور ان برای دوری از حمله کنندگان صعود با چهار دست و پا
scrambles
دویدن مهاجم به پشت خط تجمع و به دور ان برای دوری از حمله کنندگان صعود با چهار دست و پا
scramble
دویدن مهاجم به پشت خط تجمع و به دور ان برای دوری از حمله کنندگان صعود با چهار دست و پا
safety
اعطای دو امتیاز به تیم مدافع به خاطر عقب نشینی عمدی تیم مهاجم
quick count
کوتاه کردن علامتهای قراردادی بوسیله مهاجم میانی در خط تجمع بمنظورغافلگیر کردن تیم مدافع
charging
خطای مهاجم خطای ناشی از یورش به حریف
posts
محل مهاجم محل تیراندازی با تیر و کمان
post-
محل مهاجم محل تیراندازی با تیر و کمان
hip throw
گرفتن کمر مهاجم و از جلوانداختن او از روی کمر
post
محل مهاجم محل تیراندازی با تیر و کمان
posted
محل مهاجم محل تیراندازی با تیر و کمان
batteries
قرارداشتن یک مهره خودی بین مهره مهاجم خودی و شاه حریف
battery
قرارداشتن یک مهره خودی بین مهره مهاجم خودی و شاه حریف
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com