Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (12 milliseconds)
English
Persian
invader
مهاجم حمله کننده
invaders
مهاجم حمله کننده
Other Matches
aggressive
حمله ور مهاجم
cross buck
حمله دو مهاجم بصورت متقاطع
sacking
حمله به مهاجم پشت خط تجمع
stop hit
ضد حمله شمشیربازضمن حرکات پیچیده حریف مهاجم
sack
حمله کردن به مهاجم پشت خط تجمع پیش از انکه بتواندپاس بدهد
sacked
حمله کردن به مهاجم پشت خط تجمع پیش از انکه بتواندپاس بدهد
sacks
حمله کردن به مهاجم پشت خط تجمع پیش از انکه بتواندپاس بدهد
scrambling
دویدن مهاجم به پشت خط تجمع و به دور ان برای دوری از حمله کنندگان صعود با چهار دست و پا
scrambles
دویدن مهاجم به پشت خط تجمع و به دور ان برای دوری از حمله کنندگان صعود با چهار دست و پا
scramble
دویدن مهاجم به پشت خط تجمع و به دور ان برای دوری از حمله کنندگان صعود با چهار دست و پا
scrambled
دویدن مهاجم به پشت خط تجمع و به دور ان برای دوری از حمله کنندگان صعود با چهار دست و پا
quarterback draw
نوعی حمله که مهاجم پشت خط مرکزی با تظاهر به پاس عقب می رود و بعد خودبجلو میشتابد
makgi boowi
نقاط حمله کننده و دفاع کننده تکواندو
linemate
مهاجم هم ردیف در خط مهاجم دیگر
assailants
حمله کننده
rusher
حمله کننده
assailant
حمله کننده
aggressors
حمله کننده
aggressor
حمله کننده
irruptive
متهاجم حمله کننده
aggressor
حمله کننده پرخاشگر
aggressors
حمله کننده پرخاشگر
launcher
حمله کننده وسیله پرتاب
geong gyuk
نقاط حمله و دفاع کننده تکواندو
velimirovic attack
حمله ولیمیروویچ در حمله سوزین از دفاع سیسیلی شطرنج
hysterics
حمله خنده غیر قابل کنترل حمله گریه
counter riposte
حمله شمشیرباز پس از دفع حمله متقابل حریف
vortex breakdown/brust
جدایی ناگهانی جریانهای حلقوی از لبه حمله بالهای دلتا در زاویه حمله معین که واماندگی این نوع بالها رانشان میدهد
rio treaty
اکوادور ونیکاراگوئه به سال 7491 که به موجب ان در صورت حمله به یک از کشورهای امریکایی همه کشورهای دیگر حق حمله مسلحانه را دارند
hysterogenic
حمله تشنجی شبیه حمله
ond shot
بیک حمله دریک حمله
hysteroid
حمله تشنجی شبیه حمله
raiders
مهاجم
aggressor
مهاجم
invader
مهاجم
striker
مهاجم
strikers
مهاجم
infestant
مهاجم
aggressors
مهاجم
frontcourt man
مهاجم
forwarded
مهاجم
postmen
مهاجم
postman
مهاجم
forward
مهاجم
invaders
مهاجم
raider
مهاجم
attacking
[style of play, player]
<adj.>
مهاجم
offensives
مهاجم
offensive
<adj.>
مهاجم
close attack
سه مهاجم
attackers
مهاجم
attacker
مهاجم
third home
بازیگر مهاجم
dedger
مهاجم گریزنده
dodger
مهاجم گریزنده
breaking pass
پاس به مهاجم
flanker
مهاجم جناح
unmarked
مهاجم مهارنشده
aggressive
مهاجم پرپشتکار
trailer
پشتیبان مهاجم
trailers
پشتیبان مهاجم
dodgers
مهاجم گریزنده
illegal procedure
خطای تیم مهاجم
double up
مراقبت از مهاجم با دو مدافع
cough up
لو رفتن توپ مهاجم
loose forward
مهاجم تک رو پشت خط تجمع
flanker
بازیگر مهاجم در جناح
front line
خط حمله خط حمله یادفاع
prop forward
هرکدام ازدو مهاجم خط جلودرتجمع
weak safety
جلوگیری درزمین مهاجم درجبهه او
horses
بازیگران قوی تیم مهاجم
inner
دو بازیگر مهاجم بین وسط وگوشها
have an angle
بریدن مسیر مهاجم بصورت اریب
cutoff block
سد کردن راه مدافع به وسیله مهاجم
direct free kick
مکث مهاجم برای فریفتن حریف
target date
زمان حمله به هدف یا تاریخ حمله به هدف
beat up
شیرجه واپیمای مهاجم ونزدیک شدن ان بهدف
submarines
مانور مدافع بصورت گریز اززیر سد مهاجم
beat-up
شیرجه واپیمای مهاجم ونزدیک شدن ان بهدف
submarine
مانور مدافع بصورت گریز اززیر سد مهاجم
false starts
حرکت غیرمجاز مهاجم پیش از رد کردن توپ
false start
حرکت غیرمجاز مهاجم پیش از رد کردن توپ
pass cut
روش گریختن مهاجم بی گوی از چند مدافع
tight end
مهاجم گوش مامور سد کردن و دریافت توپ
submarines
خزیدن یاشیرجه رفتن از زیر دست حریف مهاجم
foot sweep
پرتاب مهاجم از طرف مدافع با گرفتن یقه و استفاده از پا
submarine
خزیدن یاشیرجه رفتن از زیر دست حریف مهاجم
power block
سد کرپدن راه مدافع بوسیله مهاجم با راندن او به عقب بابکنار
assault
در CL معمولا "بعد از این کلمه قصد مهاجم ذکر میشود
loosest
توپ سرگردان بی صاحب مهاجم مهارنشده رها کردن زه و کمان
looser
توپ سرگردان بی صاحب مهاجم مهارنشده رها کردن زه و کمان
loose
توپ سرگردان بی صاحب مهاجم مهارنشده رها کردن زه و کمان
assaulted
در CL معمولا "بعد از این کلمه قصد مهاجم ذکر میشود
necessary line
خط یاری که تیم مهاجم بایدبه فاصله چهار تماس به ان برسد
stunt
حرکت و پرش مدافع برای گیج کردن حریف مهاجم
stunts
حرکت و پرش مدافع برای گیج کردن حریف مهاجم
stunting
حرکت و پرش مدافع برای گیج کردن حریف مهاجم
assaults
در CL معمولا "بعد از این کلمه قصد مهاجم ذکر میشود
corrector
جبرانگر تعدیل کننده تصحیح کننده تنظیم کننده
weave
حرکت قوسی بشکل 8 لاتین ازطرف سه مهاجم یا بیشترجلودروازه باپاس پی درپی
weaves
حرکت قوسی بشکل 8 لاتین ازطرف سه مهاجم یا بیشترجلودروازه باپاس پی درپی
The striker's injury puts a question mark over his being fit in time for the tournament.
آسیب مهاجم آمادگی سر موقع او
[مرد]
را برای مسابقات نامشخص می کند.
quick opener
بازی تهاجمی که مدافع تیم توپ را از مهاجم میگیرد وبه سمت شکاف خط رقیب می دود
safety
اعطای دو امتیاز به تیم مدافع به خاطر عقب نشینی عمدی تیم مهاجم
quick count
کوتاه کردن علامتهای قراردادی بوسیله مهاجم میانی در خط تجمع بمنظورغافلگیر کردن تیم مدافع
post attack
بعد از اجرای حمله یا تک وقایع بعد از اجرای حمله
post
محل مهاجم محل تیراندازی با تیر و کمان
post-
محل مهاجم محل تیراندازی با تیر و کمان
posted
محل مهاجم محل تیراندازی با تیر و کمان
charging
خطای مهاجم خطای ناشی از یورش به حریف
hip throw
گرفتن کمر مهاجم و از جلوانداختن او از روی کمر
posts
محل مهاجم محل تیراندازی با تیر و کمان
altitude/height hold
متوقف کننده سقف پروازهواپیما محدود کننده خودکارارتفاع پرواز هواپیما
propounder
ابراز کننده یا مطرح کننده وصیت نامه در دادگاه امورحسبی
inhibitor
کنترل کننده سوزش خرج موشک ممانعت کننده ازاشتعال
marshaller
هدایت کننده به محل تجمع جمع اوری کننده یکان
quick disconnect coupling
کوپلینگی برای لولههای ی سیالات دارای دریچههای مسدود کننده و اجزاء اب بندی- کننده
primer
وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
primers
وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
sensor
گیرنده یادریافت کننده خاطرات حسی ضبط کننده
homogeneous computer network
یچ کننده و توزیع کننده که همه کانالهای داده آن از پروتکل و نرخ ارسال یکسان استفاده می کنند
changer
دواتصال کننده که اتصال کننده مادگی را به نری
distractive
گیج کننده برگرداننده یا اشغال کننده فکر
del credere
وصول کننده مطالبات تضمین کننده طلبها
detonator
منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
interceptors
هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
interceptor
هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
detonators
منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
steam fitter
نصب کننده وتعمیر کننده لولههای بخار
vasomotor
اعصاب تنگ کننده وگشاد کننده رگها
search jammer
تولید کننده پارازیت در انتن رادار وسیله جلوگیری کننده از تجسس رادار وسیله جلوگیری کننده از مراقبت
assaulting
حمله
assaults
حمله
offensive
<adj.>
حمله
offense,etc
حمله
assault
حمله
canvass
حمله
inroad
حمله
hysteria
حمله
canvassing
حمله
canvasses
حمله
canvassed
حمله
campaign
حمله
spells
حمله
time cut
ضد حمله
onslaughts
حمله
assaulted
حمله
onslaught
حمله
offensives
حمله
foray
حمله
stound
حمله
onset
حمله
spell
حمله
forays
حمله
spelled
حمله
assailment
حمله
wide open
حمله
attack
حمله
offence
حمله
seizures
حمله
ictys
حمله
attacked
حمله
seizure
حمله
thrust
حمله
offenses
حمله
falling sickness
حمله
impugnment
حمله
impugnation
حمله
venues
حمله
sallies
حمله
besetting
حمله پی در پی
epileptic fit
حمله
venue
حمله
thrusting
حمله
offense
حمله
countering
حمله
campaigned
حمله
fits
حمله
attacking line
خط حمله
onrush
حمله
attacking
[style of play, player]
<adj.>
حمله
fittest
حمله
attacks
حمله
campaigns
حمله
campaigning
حمله
sally
حمله
aggression
حمله
counter
حمله
countered
حمله
thrusts
حمله
fit
حمله
battery
قرارداشتن یک مهره خودی بین مهره مهاجم خودی و شاه حریف
batteries
قرارداشتن یک مهره خودی بین مهره مهاجم خودی و شاه حریف
prepossessing
مجذوب کننده جلب توجه کننده
expostulator
سرزنش کننده نصیحت کننده باسرزنش
claqueur
تشویق کننده
[یا هو کننده]
استخدام شده
padding
پنهان کننده یااستتار کننده پیامها
sprining charge
خرج چال کننده یا گود کننده
suppressive
خنثی کننده اتش سرکوب کننده
hysterogenic
حمله اور
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com