English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 175 (8 milliseconds)
English Persian
knee brace مهار زانوئی
Other Matches
elbowmeter جریان سنج زانوئی
bendmeter بده سنج زانوئی
tie متصل کردن مهار کردن مهار
ties متصل کردن مهار کردن مهار
frenum مهار
guide rope مهار
make fast مهار
halters مهار
halter مهار
anchorage مهار
chucking مهار
anchorages مهار
chainage مهار
bearing rein مهار
belaying pin مهار
guys مهار
guy مهار
bond مهار
spans مهار
spanning مهار
spanned مهار
span مهار
anchors مهار
controls مهار
unbridle بی مهار
controlling مهار
control مهار
brace مهار
restraints مهار
braced مهار
restraint مهار
anchoring مهار
anchor مهار
ball control مهار توپ
restrained مهار شده
clamp مهار کردن
clamped مهار کردن
clamping مهار کردن
clamps مهار کردن
anchor pole دیرک مهار
angle-tie مهار قطری
angle-tie مهار گوشه
bollard تیر مهار
knee-brace مهار زانویی
anchor rod میل مهار
mooring buoy بویه مهار
mooring line سیم مهار
arresting sheave پل مهار هواپیما
wiring harness مهار سیم
daedman مهار وزنی
drogue مهار چتری
mooring pendant سیم مهار
mooring ring حلقه مهار
mooring rope طناب مهار
mooring swivel مدور مهار
prony brake مهار پرونی
sag rod مهار عرضی
sagrod مهار عرضی
stayband حلقه مهار
raker تیر مهار
tawie سست مهار
electrical shant مهار برقی
foot trap مهار توپ با کف پا
gripping jaw فک مهار کننده
guy wire سیم مهار
holdfast مهار گیر
martingale مهار جلو
tie rod میل مهار
span wire سیم مهار
controlled مهار شده
bridling زنجیر مهار
topping lift مهار بالایی
stay تکیه مهار
stayed تکیه مهار
bridle مهار ناو
cross brace مهار عرضی
chuck مهار کردن
chucked مهار کردن
chucks مهار کردن
bollard میله مهار
bridling مهار ناو
bollards میله مهار
uncontrolled مهار نشده
tractable سست مهار
bridle زنجیر مهار
bridled مهار ناو
bridled زنجیر مهار
chucking مهار کردن
bridles زنجیر مهار
bridles مهار ناو
escalated از مهار خارج شدن
restrain نگهداشتن مهار کردن
restraining نگهداشتن مهار کردن
clamping sleeve مفصل مهار کننده
restrains نگهداشتن مهار کردن
tie down مهار هواپیما یا کشتی
aircraft arresting دستگاه مهار هواپیما
escalate از مهار خارج شدن
restraining forces نیروهای مهار کننده
leg trap مهار توپ با ساق پا
mooring swivel خودگر مهار مین
moorage محل مهار کشتی
mooring line طناب مهار مین
clamping fixture گیره مهار کننده
chucking automatic مهار کردن خودکار
clamped مهار گیره عقربک
clamps مهار گیره عقربک
barricade مهار هواپیما سد جاده
barricaded مهار هواپیما سد جاده
aircraft arrestment عملیات مهار هواپیما
clamp مهار گیره عقربک
aircraft arresting hook قلاب مهار هواپیما
aircraft arresting complex وسایل مهار هواپیما
barricades مهار هواپیما سد جاده
clamping مهار گیره عقربک
barricading مهار هواپیما سد جاده
anchored filament افروزه مهار شده
escalates از مهار خارج شدن
forward bow spring طناب مهار کشتی
escalating از مهار خارج شدن
buoy pendant زنجیر مهار بویه
dragon-piece [مهار تیر شیروانی نبش]
equitation هنر سواری و مهار اسب
bolster plate صفحه برای مهار کردن
arresting net stanchion قلاب تور مهار هواپیما
arresting sheave ریل و سرسره مهار هواپیما
dragging-piece [مهار تیر شیروانی نبش]
afterbow طناب مهار سینه ناو
arresting system payout بازده سیستم مهار هواپیما
clamping jaw فکهای مهار کننده گیره
ground tackle وسیله مهار کردن قایق
bindings مهار کردن بار در روی پالت
binding مهار کردن بار در روی پالت
shifted تغییر محل برای مهار بازیگرخطرناکتر
blocking and chocking مهار بار روی وسیله ترابری
mooring نقطه مهار کردن قایق به ساحل
headfast طنابی که سرکشتی را با ان به گویه یا باراندازمهارمیکنند مهار
uncleat بازکردن طناب مهار قایق ازساحل
hook cable کابل قلاب اتصال مهار هواپیما
shifts تغییر محل برای مهار بازیگرخطرناکتر
shift تغییر محل برای مهار بازیگرخطرناکتر
triple team سد یا مهار کردن حریف باسه بازیگر
stanchion مهار یامحدودکردن تیر دار کردن
strings attached <idiom> تحت کنترل قرار دادن،مهار کردن
smothering شیرجه دروازه بان برای مهار گوی
smothered شیرجه دروازه بان برای مهار گوی
mooring line طناب برای مهار کردن قایق به ساحل
forestay مهار بین پیش دگل وعرشه کشتی
smother شیرجه دروازه بان برای مهار گوی
smothers شیرجه دروازه بان برای مهار گوی
aircraft arresting reset unit وسیله اماده کردن مجددسیستم مهار هواپیما
arresting system purchase element وسیله ضربه گیر سیستم مهار هواپیما
chock قطعه فلزی 2 شاخه که طنای مهار ازان میگذرد
lies نگهداشتن ناو بدون استفاده ازلنگر یا طناب مهار
lied نگهداشتن ناو بدون استفاده ازلنگر یا طناب مهار
lie نگهداشتن ناو بدون استفاده ازلنگر یا طناب مهار
cabled طناب یا زنجیر کلفت برای مهار کردن یا کشیدن قایق
fender بالشتک حایل بین طناب و محل مهار یا قایق دیگر
cable طناب یا زنجیر کلفت برای مهار کردن یا کشیدن قایق
anchor block بلوکهایی که جهت مهار کردن لوله هنگام نصب کار گذاشته میشوند
safety valve پاس کوتاه به مدافع وقتی دریافت کنندگان دیگر بوسیله حریف مهار شده اند
cargo tie down point محل مهار بار روی وسیله محل بستن محمولات
tie down وسیله مهار هواپیما در محوطه پارکینگ وسیله بستن
aircraft arresting barrier وسیله بازدارنده هواپیما ازحرکت مهار هواپیما
loop sling مهار حلقوی بار بند حلقوی
mainstay مهار اصلی که از نوک شاه دگل تا پای دگل جلو امتداد دارد تکیه گاه اصلی
mainstays مهار اصلی که از نوک شاه دگل تا پای دگل جلو امتداد دارد تکیه گاه اصلی
control کنترل کردن مهار کردن
slings بند مهار بند قلاب
controls کنترل کردن مهار کردن
sling بند مهار بند قلاب
slinging بند مهار بند قلاب
controlling کنترل کردن مهار کردن
arresting gear دستگاه کم کننده سرعت هواپیما در روی باند دستگاه مهار هواپیما
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com