Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 176 (9 milliseconds)
English
Persian
prony brake
مهار پرونی
Other Matches
prony motor
موتور پرونی
prony brake
لگام پرونی
prony brake
ترمز پرونی
tie
متصل کردن مهار کردن مهار
ties
متصل کردن مهار کردن مهار
guide rope
مهار
halters
مهار
halter
مهار
make fast
مهار
bearing rein
مهار
chucking
مهار
frenum
مهار
span
مهار
anchorages
مهار
anchorage
مهار
belaying pin
مهار
chainage
مهار
guys
مهار
guy
مهار
bond
مهار
spans
مهار
spanning
مهار
spanned
مهار
anchors
مهار
unbridle
بی مهار
controlling
مهار
brace
مهار
controls
مهار
braced
مهار
anchor
مهار
restraints
مهار
restraint
مهار
anchoring
مهار
control
مهار
restrained
مهار شده
wiring harness
مهار سیم
cross brace
مهار عرضی
angle-tie
مهار قطری
angle-tie
مهار گوشه
bollard
تیر مهار
clamped
مهار کردن
clamping
مهار کردن
clamps
مهار کردن
anchor pole
دیرک مهار
anchor rod
میل مهار
arresting sheave
پل مهار هواپیما
ball control
مهار توپ
mooring line
سیم مهار
knee-brace
مهار زانویی
drogue
مهار چتری
electrical shant
مهار برقی
tie rod
میل مهار
mooring swivel
مدور مهار
tawie
سست مهار
stayband
حلقه مهار
raker
تیر مهار
sag rod
مهار عرضی
sagrod
مهار عرضی
mooring ring
حلقه مهار
mooring pendant
سیم مهار
foot trap
مهار توپ با کف پا
gripping jaw
فک مهار کننده
guy wire
سیم مهار
holdfast
مهار گیر
knee brace
مهار زانوئی
mooring rope
طناب مهار
martingale
مهار جلو
mooring buoy
بویه مهار
span wire
سیم مهار
clamp
مهار کردن
bollards
میله مهار
bridled
زنجیر مهار
bridles
مهار ناو
bridles
زنجیر مهار
bridling
مهار ناو
bridling
زنجیر مهار
stay
تکیه مهار
stayed
تکیه مهار
daedman
مهار وزنی
chuck
مهار کردن
chucked
مهار کردن
chucks
مهار کردن
bollard
میله مهار
bridled
مهار ناو
bridle
زنجیر مهار
controlled
مهار شده
uncontrolled
مهار نشده
topping lift
مهار بالایی
chucking
مهار کردن
tractable
سست مهار
bridle
مهار ناو
restrains
نگهداشتن مهار کردن
mooring swivel
خودگر مهار مین
restraining
نگهداشتن مهار کردن
restrain
نگهداشتن مهار کردن
escalating
از مهار خارج شدن
forward bow spring
طناب مهار کشتی
escalates
از مهار خارج شدن
leg trap
مهار توپ با ساق پا
escalated
از مهار خارج شدن
moorage
محل مهار کشتی
mooring line
طناب مهار مین
escalate
از مهار خارج شدن
tie down
مهار هواپیما یا کشتی
restraining forces
نیروهای مهار کننده
clamping sleeve
مفصل مهار کننده
anchored filament
افروزه مهار شده
barricading
مهار هواپیما سد جاده
clamps
مهار گیره عقربک
clamp
مهار گیره عقربک
aircraft arresting
دستگاه مهار هواپیما
aircraft arresting complex
وسایل مهار هواپیما
aircraft arresting hook
قلاب مهار هواپیما
aircraft arrestment
عملیات مهار هواپیما
barricade
مهار هواپیما سد جاده
barricades
مهار هواپیما سد جاده
barricaded
مهار هواپیما سد جاده
buoy pendant
زنجیر مهار بویه
clamping fixture
گیره مهار کننده
chucking automatic
مهار کردن خودکار
clamped
مهار گیره عقربک
clamping
مهار گیره عقربک
equitation
هنر سواری و مهار اسب
dragging-piece
[مهار تیر شیروانی نبش]
arresting net stanchion
قلاب تور مهار هواپیما
dragon-piece
[مهار تیر شیروانی نبش]
arresting sheave
ریل و سرسره مهار هواپیما
arresting system payout
بازده سیستم مهار هواپیما
ground tackle
وسیله مهار کردن قایق
clamping jaw
فکهای مهار کننده گیره
bolster plate
صفحه برای مهار کردن
afterbow
طناب مهار سینه ناو
shift
تغییر محل برای مهار بازیگرخطرناکتر
stanchion
مهار یامحدودکردن تیر دار کردن
triple team
سد یا مهار کردن حریف باسه بازیگر
uncleat
بازکردن طناب مهار قایق ازساحل
shifted
تغییر محل برای مهار بازیگرخطرناکتر
shifts
تغییر محل برای مهار بازیگرخطرناکتر
blocking and chocking
مهار بار روی وسیله ترابری
hook cable
کابل قلاب اتصال مهار هواپیما
binding
مهار کردن بار در روی پالت
headfast
طنابی که سرکشتی را با ان به گویه یا باراندازمهارمیکنند مهار
mooring
نقطه مهار کردن قایق به ساحل
bindings
مهار کردن بار در روی پالت
smothering
شیرجه دروازه بان برای مهار گوی
strings attached
<idiom>
تحت کنترل قرار دادن،مهار کردن
smothered
شیرجه دروازه بان برای مهار گوی
forestay
مهار بین پیش دگل وعرشه کشتی
arresting system purchase element
وسیله ضربه گیر سیستم مهار هواپیما
smothers
شیرجه دروازه بان برای مهار گوی
aircraft arresting reset unit
وسیله اماده کردن مجددسیستم مهار هواپیما
mooring line
طناب برای مهار کردن قایق به ساحل
smother
شیرجه دروازه بان برای مهار گوی
chock
قطعه فلزی 2 شاخه که طنای مهار ازان میگذرد
lies
نگهداشتن ناو بدون استفاده ازلنگر یا طناب مهار
lied
نگهداشتن ناو بدون استفاده ازلنگر یا طناب مهار
lie
نگهداشتن ناو بدون استفاده ازلنگر یا طناب مهار
cable
طناب یا زنجیر کلفت برای مهار کردن یا کشیدن قایق
cabled
طناب یا زنجیر کلفت برای مهار کردن یا کشیدن قایق
fender
بالشتک حایل بین طناب و محل مهار یا قایق دیگر
anchor block
بلوکهایی که جهت مهار کردن لوله هنگام نصب کار گذاشته میشوند
safety valve
پاس کوتاه به مدافع وقتی دریافت کنندگان دیگر بوسیله حریف مهار شده اند
cargo tie down point
محل مهار بار روی وسیله محل بستن محمولات
tie down
وسیله مهار هواپیما در محوطه پارکینگ وسیله بستن
aircraft arresting barrier
وسیله بازدارنده هواپیما ازحرکت مهار هواپیما
loop sling
مهار حلقوی بار بند حلقوی
mainstay
مهار اصلی که از نوک شاه دگل تا پای دگل جلو امتداد دارد تکیه گاه اصلی
mainstays
مهار اصلی که از نوک شاه دگل تا پای دگل جلو امتداد دارد تکیه گاه اصلی
sling
بند مهار بند قلاب
slinging
بند مهار بند قلاب
slings
بند مهار بند قلاب
controls
کنترل کردن مهار کردن
controlling
کنترل کردن مهار کردن
control
کنترل کردن مهار کردن
arresting gear
دستگاه کم کننده سرعت هواپیما در روی باند دستگاه مهار هواپیما
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com