English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 195 (8 milliseconds)
English Persian
drogue مهار چتری
Other Matches
kex ساقه پوک گیاهان چتری گیاه چتری که ساقه پوک داشته باشد
fan failed چتری
umbellate چتری
fan tail دم چتری
fantail دم چتری
verticillate چتری
umbelliferous چتری چتردار
sea anchor لنگر چتری
umbel ارایش چتری
fantail کبوتر چتری
fan tail کبوتر چتری
coning پرههای چتری
drogue لنگر چتری
starflower شیر مرغ چتری
fan tailed pigeon کبوتر یا کفتر چتری
bangs محکم زدن چتری بریدن
bang محکم زدن چتری بریدن
umbellulate دارای گل اذین چتری فرعی
banging محکم زدن چتری بریدن
banged محکم زدن چتری بریدن
styloipodium گرده بالای میوه گیاهان چتری
tie متصل کردن مهار کردن مهار
ties متصل کردن مهار کردن مهار
guys مهار
make fast مهار
frenum مهار
bearing rein مهار
chainage مهار
guide rope مهار
anchorages مهار
anchorage مهار
span مهار
spanned مهار
spanning مهار
spans مهار
bond مهار
guy مهار
belaying pin مهار
chucking مهار
anchor مهار
unbridle بی مهار
brace مهار
braced مهار
anchoring مهار
restraint مهار
anchors مهار
controls مهار
halters مهار
restraints مهار
control مهار
controlling مهار
halter مهار
pileum کاکل چتری پرنده کاکل
foot trap مهار توپ با کف پا
electrical shant مهار برقی
anchor rod میل مهار
arresting sheave پل مهار هواپیما
chuck مهار کردن
ball control مهار توپ
mooring pendant سیم مهار
knee-brace مهار زانویی
bollard تیر مهار
cross brace مهار عرضی
daedman مهار وزنی
angle-tie مهار گوشه
angle-tie مهار قطری
gripping jaw فک مهار کننده
restrained مهار شده
span wire سیم مهار
mooring ring حلقه مهار
mooring rope طناب مهار
mooring swivel مدور مهار
prony brake مهار پرونی
raker تیر مهار
tie rod میل مهار
tawie سست مهار
stayband حلقه مهار
mooring line سیم مهار
guy wire سیم مهار
wiring harness مهار سیم
holdfast مهار گیر
topping lift مهار بالایی
knee brace مهار زانوئی
sag rod مهار عرضی
martingale مهار جلو
mooring buoy بویه مهار
sagrod مهار عرضی
anchor pole دیرک مهار
clamping مهار کردن
bridles زنجیر مهار
bridling مهار ناو
bridling زنجیر مهار
stay تکیه مهار
clamp مهار کردن
chucked مهار کردن
chucks مهار کردن
clamped مهار کردن
clamps مهار کردن
bridles مهار ناو
controlled مهار شده
bridled زنجیر مهار
stayed تکیه مهار
bollards میله مهار
uncontrolled مهار نشده
chucking مهار کردن
tractable سست مهار
bollard میله مهار
bridle مهار ناو
bridle زنجیر مهار
bridled مهار ناو
leg trap مهار توپ با ساق پا
moorage محل مهار کشتی
restrains نگهداشتن مهار کردن
escalating از مهار خارج شدن
mooring line طناب مهار مین
escalates از مهار خارج شدن
escalated از مهار خارج شدن
escalate از مهار خارج شدن
barricading مهار هواپیما سد جاده
tie down مهار هواپیما یا کشتی
restraining forces نیروهای مهار کننده
mooring swivel خودگر مهار مین
restrain نگهداشتن مهار کردن
restraining نگهداشتن مهار کردن
barricade مهار هواپیما سد جاده
barricaded مهار هواپیما سد جاده
clamped مهار گیره عقربک
clamps مهار گیره عقربک
clamping sleeve مفصل مهار کننده
clamping fixture گیره مهار کننده
chucking automatic مهار کردن خودکار
aircraft arresting دستگاه مهار هواپیما
buoy pendant زنجیر مهار بویه
aircraft arresting complex وسایل مهار هواپیما
aircraft arresting hook قلاب مهار هواپیما
aircraft arrestment عملیات مهار هواپیما
anchored filament افروزه مهار شده
clamping مهار گیره عقربک
barricades مهار هواپیما سد جاده
clamp مهار گیره عقربک
forward bow spring طناب مهار کشتی
afterbow طناب مهار سینه ناو
arresting net stanchion قلاب تور مهار هواپیما
arresting system payout بازده سیستم مهار هواپیما
dragging-piece [مهار تیر شیروانی نبش]
dragon-piece [مهار تیر شیروانی نبش]
bolster plate صفحه برای مهار کردن
arresting sheave ریل و سرسره مهار هواپیما
clamping jaw فکهای مهار کننده گیره
equitation هنر سواری و مهار اسب
ground tackle وسیله مهار کردن قایق
shifted تغییر محل برای مهار بازیگرخطرناکتر
blocking and chocking مهار بار روی وسیله ترابری
shift تغییر محل برای مهار بازیگرخطرناکتر
shifts تغییر محل برای مهار بازیگرخطرناکتر
binding مهار کردن بار در روی پالت
uncleat بازکردن طناب مهار قایق ازساحل
triple team سد یا مهار کردن حریف باسه بازیگر
hook cable کابل قلاب اتصال مهار هواپیما
stanchion مهار یامحدودکردن تیر دار کردن
mooring نقطه مهار کردن قایق به ساحل
bindings مهار کردن بار در روی پالت
headfast طنابی که سرکشتی را با ان به گویه یا باراندازمهارمیکنند مهار
smothers شیرجه دروازه بان برای مهار گوی
smothering شیرجه دروازه بان برای مهار گوی
mooring line طناب برای مهار کردن قایق به ساحل
smothered شیرجه دروازه بان برای مهار گوی
smother شیرجه دروازه بان برای مهار گوی
strings attached <idiom> تحت کنترل قرار دادن،مهار کردن
aircraft arresting reset unit وسیله اماده کردن مجددسیستم مهار هواپیما
arresting system purchase element وسیله ضربه گیر سیستم مهار هواپیما
forestay مهار بین پیش دگل وعرشه کشتی
lie نگهداشتن ناو بدون استفاده ازلنگر یا طناب مهار
lied نگهداشتن ناو بدون استفاده ازلنگر یا طناب مهار
lies نگهداشتن ناو بدون استفاده ازلنگر یا طناب مهار
chock قطعه فلزی 2 شاخه که طنای مهار ازان میگذرد
fender بالشتک حایل بین طناب و محل مهار یا قایق دیگر
cabled طناب یا زنجیر کلفت برای مهار کردن یا کشیدن قایق
cable طناب یا زنجیر کلفت برای مهار کردن یا کشیدن قایق
anchor block بلوکهایی که جهت مهار کردن لوله هنگام نصب کار گذاشته میشوند
safety valve پاس کوتاه به مدافع وقتی دریافت کنندگان دیگر بوسیله حریف مهار شده اند
cargo tie down point محل مهار بار روی وسیله محل بستن محمولات
tie down وسیله مهار هواپیما در محوطه پارکینگ وسیله بستن
aircraft arresting barrier وسیله بازدارنده هواپیما ازحرکت مهار هواپیما
loop sling مهار حلقوی بار بند حلقوی
mainstay مهار اصلی که از نوک شاه دگل تا پای دگل جلو امتداد دارد تکیه گاه اصلی
mainstays مهار اصلی که از نوک شاه دگل تا پای دگل جلو امتداد دارد تکیه گاه اصلی
slinging بند مهار بند قلاب
sling بند مهار بند قلاب
slings بند مهار بند قلاب
control کنترل کردن مهار کردن
controls کنترل کردن مهار کردن
controlling کنترل کردن مهار کردن
arresting gear دستگاه کم کننده سرعت هواپیما در روی باند دستگاه مهار هواپیما
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com